مریم کمالینژاد
این روزها که تنور بحثهای مالی و اقتصادی گرم است و اغلب خانوادهها با مشکلات خاص خودشان در این زمینه دست و پنجه نرم میکنند، این سوال به ذهن والدین میآید که چطور میتوان هم به کودکان مسائل مالی و اقتصادی، حساب و کتاب و قناعت کردن و آیندهنگری مالی را آموزش داد و هم آنها از ترس مرضی نسبت به آینده و عقدههای روحی احتمالی دور نگه داشت.
از چه سن و سالی میبایست به کودک مفهوم پول، حساب و کتاب، خرج و خرید کردن را آموزش داد و چطور او را برای ساختن آینده اقتصادیاش آماده کنیم؟ چه بحثهای اقتصادی نباید در حضور کودک انجام شود و در کدام مباحث باید شریک شود؟ در ادامه به این سوالات پاسخ خواهیم داد.
مصرف کننده بیخیال
به نظر میرسد که در بسیاری از خانوادههای ایرانی، کودک به عنوان یک مصرف کننده صرف در نظر گرفته میشود. فردی که باید هر طور شده تمامی نیازها و خواستههایش برطرف شود و در هیچ یک از مسائل مالی و اقتصادی شراکتی نداشته باشد، به این خاطر که «اقتصاد» در خانوادههای ایرانی جایگاه تعریف شدهای ندارد. حتی خود والدین دقیق و مشخص و حساب شده نمیدانند بودجه خانواده قرار است به طور منظم صرف چه اموری شود، چون آنقدر دخل و خرج با هم فاصله دارد که دیگر نیازی به حساب و کتاب نمیببینند. همان اول کار نود درصد حقوق صرف اجاره خانه و قسط وام میشود و باقی مانده نیز به تدریج در طول ماه خرج میشود.
اما اگر اقتصاد جایگاه تعریف شدهای در خانواده داشته باشد و برای کودک به زبان خودش این مسائل را توضیح دهند، انتظار میرود که او نیز از جایگاه یک مصرف کننده صرف درآمده و تبدیل به شریک خانواده شود و در نوجوانی و جوانی در مسائل و تصمیم گیریهای اقتصادی خانواده به خوبی شراکت داشته باشد. اما از چه سنی باید آموزشهای اقتصادی را شروع کنیم و به چه شکل؟
یک، دو، سه...
دو نوع یادگیری درباره مسائل اقتصادی که کاملا آموختنی هستند وجود دارد؛ یادگیری مشاهدهای و یادگیری آموزشی.
یادگیری مشاهدهای: منظور از این نوع یادگیری آن چیزی که است که کودک در طی مراحل رشد خود میبیند و از این طریق با آن آشنا شده و میآموزد. در این نوع یادگیری الگوهای رفتاری و انتخاب خانواده بسیار حائر اهمیت است. خانوادهای که در آن مادری قانع، مقتصد با برنامه ریزی مالی وجود دارد، غیر مستقیم به کودک خود اهمیت قناعت، حفظ سرمایه و ارزش دسترنج و احترام به مال حلال آموخته میشود. اما در خانوادهای تجمل گرا و مصرفزده که مدام بین والدین بر سر بخر و نخرها و چشم و هم چشمیها درگیری و تشنج وجود دارد، آنچه به کودک منتقل میشود مفاهیمی جز اینها نیست و نمیتوان انتظار چیزی جز مصرفزدگی، تنوع طلبی و بیبندوباری مالی داشت.
تصور کنید که فرزند شما درخواست یک اسباب بازی خاص و گرانقیمت را دارد. شما برای کودکتان توضیح میدهید که درآمد خانوادگی شما فلان مقدار است که خرج چه اموری میشود و آنچه باقی میماند باید بین تمام اعضای خانواده و نیازهای آنها تقسیم شود و اولویت با نیازهای اساسیتر است. اما او میتواند با جمع کردن پول توجیبیهایش به اسباب بازیای که میخواهد و یا حتی چیزهای بیشتری برسد.
اما اگر از آن خانوادههایی هستید که حاضرید از اساسیترین نیازهای خانواده صرف نظر کنید تا کودکتان هر طور شده به خواستهاش دست پیدا کند، غیر مستقیم به او این پیام را میدهید که ما توان برآوردن تمام خواستههای تو را داریم و آنها را در اسرع وقت برایت مهیا میکنیم. در این حالت کودک نه درباره آینده فکر میکند، نه احتمال میدهد که ممکن است فردا با امروز فرق داشته باشد و اعتماد صد در صدی نسبت به آینده پرفراز و نشیب و غیرقابل پیشبینی خواهد داشت.
سه اصل مهم
آموزش سه اصل مهم یعنی: اصل مشروط بودن، اصل اعتدال و اصل نسبی بودن شرایط آینده، به کودک شما قدرت میبخشد و سبب میشود که او نیز در مسائل اقتصادی خانواده خود را دخیل و شریک بداند.
همانطور که گفته شد اولین گام ارائه الگوهای رفتاری درست به کودکان توسط والدین است. اگر در خانوادهها رفتارهای مالی صحیحی به کودک ارائه شود، نصف راه را رفتهاید. بقیه آن هم با آموزشهای ساده طی خواهید شد.
3 تا 4 سالگی
کودکان در این سن معمولا مفهوم پول را متوجه نمیشوند اما میتوانند این را بدانند که به ازای هر چیزی که میخواهیم به دست بیاوریم باید به صاحب آن کالا چیزی به نام پول بپردازیم. زمانی که کودکتان را با خود فروشگاه میبرید، اجازه ندهید تا قبل از حساب کردن کالا، او خود را مالک وسیله یا خوراکی انتخابیاش بداند. بسیاری از والدین در همان فروشگاه، پیش از پرداختن وجه بستنی، بیسکویت، اسباببازی یا هر چیز دیگری، آن را به دست کودک میدهد و از او میخواهند که از آن استفاده کند یا بخورد. در عوض میتوانید کالای مورد نظر را به دست کودک بدهید و بگویید باید اول پول آن را بپردازیم و سوالات او را در این زمینه پاسخ دهید. در این سن همچنین میتوانید تفاوت سکههای متفاوت را به او آموزش دهید.
5 تا 7 سالگی
سعی کنید مسائل مالی را نیز با بازی به کودک آموزش دهید. از او بخواهید با اسباب بازیهایش یک فروشگاه بسازد و شما در لباس یک خریدار به فروشگاهش بروید و قیمت هر کدام را بپرسید. همچنین در این سن و تا قبل از رفتن به مدرسه باید خرید کردن را به کودک آموزش دهید. مثلا کودک را تا چند هفته مسئول خرید شیر کنید. از او بخواهید که هر بار به فروشگاه میروید او حواسش به خرید شیر باشد، قیمتش را برایش بگویید و پولی که باید در ازایش بپردازد را یادش بدهید. یا اینکه به کودکتان 2000 تومان پول بدهید و از او بخواهید کالایی 1500 تومانی خریداری کند و 500 تومن باقی مانده را حتما از فروشنده دریافت کند.
7 تا 9 سالگی
بهترین زمان برای آموزش بودجه سنین 7 تا 9 سالگی است، چون کودک شما احتمالا در این سن مختصر پول تو جیبی را دریافت میکند. پول تو جیبیاش را با بودجه خانواده مقایسه کنید؛ نه از نظر عدد و رقم، بلکه به لحاظ کلیت مفهوم بودجه و توضیح دهید که کل خانواده و هزینههای آن نیز به همین شکل مدیریت میشود و نیازهای اساسی در اولویت قرار میگیرند. وقتی به اصرار او برای خرید اسباببازی «نه» میگویید برایش علت را توضیح دهید که بودجه ماه برای خرید اسباببازی استفاده شده است یا قیمت اسباببازی با بودجهای که در نظر گرفته شده نمیخواند. به او کمک کنید بخشی از پول تو جیبیاش را پسانداز کند، بخشی را خرج کند و حتی بخشی را برای خیریه اختصاص دهد. برای این کار میتوانید ۳ بطری در نظر بگیرید، حتی میتوانید حساب پسانداز برایش افتتاح کنید. وقتی مفهوم بودجه را به فرزندتان یاد دهید او تشخیص خواهد داد که بهدست آوردن پول راحت نیست.
نوجوانی، قناعت، مهارت
اگر تا پیش از رسیدن کودکتان به سنین نوجوانی مفاهیم پول، بودجه و پس انداز را آموزش داده باشید میتوانید امیدوار باشید که در سنین نوجوانی با خواستههای نامعقول از سوی او رو به رو نشوید و چشم و هم چشمیهای رایج میان نوجوانان را شاهد نباشید. او به خوبی میداند که بودجه خانواده چقدر است و تا چه اندازه میتواند از والدینش درخواست داشته باشد. همچنین سنین نوجوانی بهترین زمان برای تقویت مهارت خرید کردن است. نوجوانتان را تشویق کنید که قیمتهای متفاوت از کالای مورد نیازش را با هم مقایسه کند. درباره چیزی که میخواهد بخرد خوب تحقیق کند. فریب تبلیغات کاذب را نخورده و در تشخیص نیاز واقعی و نیاز کاذب خود، توانمند باشد.
بیپولی
زیاد هم سخت گیر نباشید. اجازه دهید کودک و نوجوانتان بیپولی را هم تجربه کند. یعنی تمام مدت نگویید: «پول تو جیبیت رو باید پسانداز کنی» یا «حالا چقدر توی قلکت داری؟» به فرزندتان این فرصت را بدهید که گاهی هم تمام آنچه دارد را خرج کند و زمانی بیپول بماند و بحران اقتصادی را در حدو اندازههای خودش درک کند. اتفاقاد در این شرایط بهتر مسائل اقتصادی و مالی را فراخواهد گرفت، زمانی که چالشی جدی برایش پیش میآید. اما این مسئله نباید تبدیل به یک روند شود.