فاطمه اقوامی
به خبری که هماکنون به دستم رسید توجه فرمایید... خبر درباره گروهی از بین ماست که در تلاش و فعالیت زبانزدند... یک جا بند نمیشوند... مدام در تکاپو هستند تا برایمان از سراسر این کره خاکی پهناور خبر بیاورند... مثلا به ما اطلاع میدهند در فلان گوشه دنیا جایی که حتی ما شاید اسمش را هم نشنیدهایم چه اتفاقی افتاده است... گاهی هم با چشمان ریزبین و نکتهسنج خود در زیر و بم مسائل همین مملکت دوستداشتنی خودمان سرک میکشند و هر آنچه رخ داده یا میخواهد اتفاق بیفتد را با قلم روان خود مینگارند یا با هنر خود به تصویر میکشند تا ما بدانیم در اطرافمان چه روی میدهد و روزگار چطور میگذرد... برخی مواقع هم یک قدم جلوتر از این حرکت میکنند و میشوند زبان ما مردم و حرفها و دردهایمان را فریاد میکشند تا به گوش آنهایی که باید برسد... این گروه هر آنچه در توان دارند میگذارند تا به بهترین وجه ممکن آنچه که باید به انجام رسانند، حتی بودهاند کسانی از آنها که از بزرگترین سرمایه آدمی یعنی جانشان در راه خدمت مایه گذاشتند... یکی از آنها محمود صارمی بود که روز پروازش به پاس تلاش این گروه به نام «روز خبرنگار» در تقویم به ثبت رسیده است... و حالا خبر مهم آن است که «نرگس سادات پناهی» یکی از اهالی همین گروه مجله ماست... او که روزگاری را به تهیه گزارش و خبر گذرانده، این روزها به عنوان دبیر خبر اخبار سیما در سازمان صدا و سیما مشغول فعالیت است این هفته دعوت ما را پذیرفته تا از روزهای زندگی و کاری خود برایمان روایت کند... با ما همراه باشید...
علاقه به کار رسانه و خبرنگاری از چه زمانی در شما شکل گرفت؟
خانواده ما اکثرا مطبوعاتی هستند و من در چنین فضایی بزرگ شدم اما من از بچگی علاقه به کار رسانه و تلویزیون داشتم. کار تصویری را دوست داشتم. هیچکس باورش نمیشد من یک روز این راه را شروع کنم و بتوانم در آن موفق شوم ولی در نهایت علاقه باعث شد من به این سمت کشیده شوم.
یعنی از همان بچگی وقتی از شما میپرسیدند دوست دارید چه کاره شوید، از چنین شغلی حرف میزدید؟
نه، در دوران کودکی که شغل مورد علاقهام معلمی بود. یعنی کلا کارهایی را دوست داشتم که با آدمها در ارتباط باشد و مخاطب داشته باشد. اما از حدود اوایل دبیرستان که خودم را شناختم دیگر علاقهام به سمت کار رسانه گرایش پیدا کرد. آن زمانها جلوی آینه میایستادم و اجرا میکردم. کاری که به نظرم همه کسانی که در حال حاضر در صدا و سیما کار تصویر انجام میدهند، حداقل یک بار تجربه کردهاند. از همان دوره دبیرستان پیگیر این قضایا شدم. بیشتر وقتم به تمرین اجرا یا خبر خواندن میگذشت. بدون اینکه آشنایی داشته باشم زنگ میزدم به روابط عمومی شبکههای مختلف و پرس و جو میکردم که چطور میتوانم تست بدهم. حتی به رادیو هم که بحث کار تصویری در آنجا امکان نداشت هم زنگ میزدم تا بلکه هر طور شده یک راه ورودی پیدا کنم. خب به نظرم از آنجا که تلاش هیچوقت بینتیجه نمیماند، توانستم به چیزی که میخواستم برسم.
در کودکی، بچه آرامی بودید یا نه اهل شیطنت و بازیگوشی؟
خیلی شلوغ نبودم. در دوران مدرسه و دانشگاه هم همینطور. شاگرد درسخوانی بودم و معمولا شاگرد اول میشدم البته اینطور هم نبود که فقط سرم در کتاب باشد و حواسم به درسخواندن، شیطنتهای خاص خودم هم را داشتم ولی نه طوری که به عنوان یک بچه شیطان به حساب بیایم.
خلاصه کار خبرنگاری را از چه سالی و چطور شروع کردید؟
16،17 ساله که بودم مدارکم را به باشگاه خبرنگاران دادم اما تماسی گرفته نشد اما بالأخره در سال 88 سماجتها و پیگیریهایم جواب داد و من وارد باشگاه شدم. هر کس وارد باشگاه میشود کارش را با خبر مکتوب شروع میکند، منم هم از این قاعده مستثنی نبودم. با اینکه در کلاسهای باشگاه شرکت کرده بودیم ولی باید کار تنظیم خبر را به صورت عملی یاد میگرفتیم. من چون علاقهام کار تصویر بود بیشتر 6-7 ماه درخبر مکتوب نماندم و خیلی زود کار خبر تصویری را شروع کردم. آن آن زمان من دانشجوی ادبیات فارسی بودم و با گزارشهای مرتبط با رشتهام مثل گزارش روز پروین اعتصامی یا روز شهریار کار تهیه خبر و گزارش را شروع کردم. چون اطلاعاتم در این زمینه بیشتر بود و میتوانستم سناریوی گزارشها را به خوبی بنویسم. بعد هم در حوزه فرهنگ و هنر متمرکز شدم.
از طریق همان باشگاه خبرنگاران راهی صدا و سیما شدید؟
من چون به اجرا علاقه داشتم از همان روز اول گفتم من میخواهم گوینده شوم. به من گفتند باید خیلی کار کنی. من هم واقعا خیلی کار میکردم. هفتهای چند گزارش برای کسی که تازه شروع کرده خیلی سخت است ولی من انجام میدادم. بعد در تست مجله خبری که قرار بود بین خانمها برگزار شود شرکت کردم. بعد از گزینش و رد کردن فیلترهای مختلف را کردیم وارد سازمان صدا و سیما شدم. البته همکاری و تهیه گزارشگر برای باشگاه خبرنگاران هم ادامه داشت. سال 93 به طور جدی کار در سازمان صدا و سیما را در کنار خبرنگاران پیشکسوت شروع کردم که سه سال ادامه داشت و اتفاقات کاری بسیار خوبی در آن سالها برای من پیش آمد. با این که در باشگاه خبرنگاران تجربه خیلی خوبی کسب کرده بودم و حتی کار تدوین گزارش را هم در آنجا یاد گرفته بودم اما این سه سال یکی از طلاییترین دوران خبرنگاری من به حساب میآید. سلسه گزارشهای من در زمینه شهدای مدافع حرم که خیلی گل کرد و مردم آن را دوست داشتند و از طرف نهادهای مختلف مورد تقدیر قرار گرفت و نهایتا هم رتبه برتر تولیدات صدا و سیما در اولین جشنواره مدافعان حرم را به خود اختصاص داد، مهمترین اتفاق لذتبخش این سه سال بود. گزارش از «حنانه خلفی» نابغه قرآنی 9 ساله که مورد تقدیر سازمان قرار گرفت یکی دیگر از خاطرات خوب آن زمان بود.
اولین گزارشتان که از صدا و سیما پخش شد یادتان میآید؟
نه، متأسفانه دقیق در خاطرم نیست اما بیشتر گزارشات اولیه من در زمینه ادبی بود. یکی از آنها که گزارش جذابی از کار درآمد درباره تأثیر فن بیان و ادبیات با کار گویندگی بود که در آن گزارش پای صحبت گویندگان و مجریان خوب و شاخص نشسته بودم و آنها نظراتشان را در این زمینه بیان کرده بودند.
و بهترین گزارشتان در طول این سالها به نظرتان کدام گزارش بوده است؟
شاخصترین و بهترین گزارشهای من مربوط به شهدا بوده است، چه شهدای دفاع مقدس و چه شهدای مدافع حرم. اما خب آن گزارشها مربوط به شهدای مدافع حرم که با نام «سربازان تازه نفس خمینیره» به روی آنتن میرفت بیشتر مورد استقبال قرار گرفت و دیده شد. من اولین کسی بودم که در همان بدو ورود به سازمان، سوژه مدافعان حرم را پیشنهاد دادم و موافقت شد که در این زمینه کار کنیم و خدا را شکر بازخوردهای خوبی هم داشت.
از حس و حال این گزارشها برایمان بگویید. به نظرتان چه چیز باعث شد که این گزارشها گل کند؟
همین الان که در موردش صحبت میکنم منقلب میشوم. به نظرم اصلیترین دلیل موفقیت این گزارشها این بود که من با عشق دنبال آن میرفتم. ساعتهایی که برای این کار وقت میگذاشتم برایم جزو کار حساب نمیشد و خستگی نداشت. اصلا مثل تهیه یک گزارش نبود. با خانوادههای شهدا مینشستیم و صحبت میکردیم انگار که عزیز خود من به شهادت رسیده است. موقع تدوین چون بخشی از کار را خودم انجام میدادم، وقتی میخواستم روی تصاویر موسیقی مربوط را بگذارم، حالم منقلب میشد و از آنجایی هم که کسی حضور نداشت، با خیال راحت اشک میریختم. این گزارشها با حس واقعیام انجام میشد. وقتی بچههای مدافع حرم صحبت میکردند، با دیدن شیرینزبانیهای آنها واقعا نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. با خودم فکر میکردم آنها پدرشان را در راه دفاع از حرم و وطن از دست دادند و واقعا هیچ چیز نمیتواند این جای خالی را برای آنها را پر کند. خیلی گزارشهای عاشقانهای بود.
خاطره خوبی که در ارتباط با این گزارشها دارم این است که یکبار یکی از خبرنگاران واحد مرکزی خبر برای تهیه گزارشی به یزد رفته بودند، آنجا مردم به ایشان گفته بودند از خانم پناهی به خاطر گزارشهای مدافعین حرم تشکر کنید. این برایم بسیار لذتبخش بود و حس خوبی داشت که میدیدم مردم با این گزارشها ارتباط برقرار کردند.
در مورد شهدای دفاع مقدس هم همیشه گزارشها به همین صورت بوده است یعنی واقعا عاشقانه پای صحبتهای خانواده آنها مینشستم و اصلا ساعت را متوجه نمیشدم.
دنیای خبرنگاری و هر روز با خبرها سر و کار داشتن، چه دنیایی است؟
به نظرم دنیای جالبی است. میتواند متفاوت و جذاب باشد و البته برای دیگران بیشتر این بخش جذابش نمود دارد. ارتباط با دیگران و همیشه در جریان انواع و اقسام خبرها قرار گرفتن این دنیا را چذاب میکند اما واقعا پر دردسر است و شاید خیلی از جاها با یک زندگی آرام و بی دغدغه منافات داشته باشد.
از سختیهای این کار برایمان بگویید.
مردم 2، 3 دقیقه خبری یا گزارشی را روی آنتن میبینند ولی گاهی چندین روز برای همین مدت کوتاه زمان گذاشته میشود. اول از همه انتخاب سوژه است، هماهنگیهایی که باید انجام شود، گاهی حتی یک ساعت برای یک گزارش فیلم و تصویر تهیه میشود که بعدا با توجه به سناریویی که خبرنگار نوشته است این گزارش تدوین میشود و روی آنتن میرود که همه این مراجل سختیهای خاص خودش را دارد.
به نظرتان یک خبرنگار یا گزارشگر خوب باید چه ویژگیهای خوب داشته باشد تا گزارشهای او به دل مردم بنشیند؟
مهمترین چیز به نظر من این است که خودش به چیزی که میگوید اعتقاد داشته باشد و اینکه صادقانه برخورد کند. و در مورد گزارشهای مردمی خبرنگار باید یک جورهایی زبان مردم باشد و پیگیر رفع مشکلات آنها.
چطور سوژه گزارشها انتخاب میشوند؟
در خبرنگاری که گزارشهای تصویری تهیه میشود خیلی اوقات حوزهبندی وجود دارد و خبرنگارها، خبرهای مربوط به حوزه مورد نظر خود را پوشش میدهد و سوژههای پیشنهادی خودشان را دنبال میکند. طبق اتفاقات روز هر خبرنگاری میتواند پیشنهاد سوژه بدهد و حالا این سوژه باید از طرف سردبیران و مدیران تأیید میشود. من تا سال گذشته تمرکز روی سوژههای فرهنگی ـ هنری بود ولی الان که در تحریریه خبر سیما هستم باید تمام اخبار را رصد کنم و حتی خبرهای سیاسی ـ اقتصادی که کمتر در موردشان کار میکردم را دنبال میکنم و باید اطلاعاتم را در این زمینه گسترش بدهم چون تهیه و نوشتن خبر با ما است و برای این کار باید خود فرد اخبار را فهمیده باشد تا بتواند درست بنویسد و کس دیگری آن را بخواند.
یعنی انتخاب سوژه با خود خبرنگار است؟
بله، برخی از مردم که اطلاعاتشان در این زمینه کم است تصور میکنند که سوژهها به خبرنگار تحمیل میشود ولی واقعا اینطور نیست. در این سالهای خبرنگاری هیچ موقع به من نگفتند چه سوژهای را انتخاب کنم. البته پیشنهاد هست ولی اینکه بخواهند اجبار کنند، اصلا اینطور نیست. همه خبرنگارها با عشق و علاقه سوژهشان را انتخاب میکنند و کارشان را انجام میدهند که اگر به این صورت نباشد نمیتوانند بازتابی خوبی از طرف مردم دریافت کنند.
در حال حاضر در سازمان صدا و سیما مشغول چه فعالیتی هستید؟
همانطور که اشاره کردم در حال حاضر در تحریریه خبر به عنوان دبیر خبر اخبار سیما مشغول فعالیت هستم و کمتر به تهیه گزارش میپردازم. چون وارد زندگی متأهلی شدم ترجیح میدهم بیشتر در همان فضای سازمان فعالیتم را دنبال کنم.
ملاکتان برای انتخاب همسر و ازدواج چه بود؟
در وهله اول اخلاق، ایمان و خانواده برایم خیلی اهمیت داشت و در درجه بعدی نحوه برخورد خود فرد به نظرم مهم بود. دوست داشتم شریک آینده زندگیام به یک اصولی پایبند باشد.
ازدواج چه تأثیری در زندگیتان گذاشت؟
بعد ازدواج بیشتر این مسأله برای من پیش آمد که احساس کردم باید وقت بیشتری را صرف خودم و خانوادهام کنم. احساس کردم خیلی بیرون بودن و اشتغال همه روزه از صبح تا عصر اذیتکننده است. از آنجایی که من و همسرم همکار هستیم مطمئنا درک متقابل در مورد شرایط کاری وجود دارد اما در نظر من این مسأله مهم است.
حضور بانوان را در عرصه رسانه چطور میبینید؟ به نظرتان حضور مؤثری داشتهاند؟
بانوان نگاه جدیدی را وارد عرصه خبر کردند. مخصوصا جوانترها باعث شدند سبک و نگاه جدیدی به عرصه خبر ورود پیدا کند و تغییراتی ایجاد شود.البته این بدین معنا نیست که سبک پیشکوتهای ما بد بوده است، همه ما مطالب زیادی از آنها یاد گرفتیم ولی شاید دغدغههای جوانهای امروزی یک دغدغههای جدیدی از جنس مردم بوده و مورد توجه واقع شده است. بانوان حاضر در عرصه رسانه مسائل مربوط به حوزه زنان را بهتر و بیشتر پیگیری کرده و آنها را در رسانه مطرح کردند و در کل به نظرم تأثیرگذاری خوبی داشتند و توانستند در طول این سالها پیشرفت کنند و جایگاه خوبی به دست آوردند اما به نظر من اولویت برای بانوان باید چیز دیگری باشد.
چه چیزی؟
به نظر من بانوان باید اولویت اول زندگیشان خانواده و فرزندآوری و تربیت فرزند باشد و اگر در کنار کسب موفقیت در این مسائل فرصتی هم دارند برای کار و فعالیت بیرون از منزل بگذارند اما اگر میدانند با کار و فعالیت زیاد در جامعه به این مسأله مهم خدشهای وارد میشود به نظرم کار درستی انجام ندادند.
از کار خبرنگار خاصی تا به حال ایده گرفتید؟
نه، خیلی کارهای ارزنده در این سالها انجام شده اما من هیچوقت دوست نداشتم پای گزارشهای دیگران بنشینم و ایده بگیرم. مخصوصا در مورد سوژههایی که میخواستم خودم کار کنم و شاید قبلا کس دیگری سراغ آن رفته بود، هیچ وقت دوست نداشتم گزارشهای قبلی را نگاه کنم و ایده بگیرم و خطی از آن گزارش در کارم باشد. دوست داشتم سبک خودم را داشته باشم آن چیزی که میخواهم پیاده کنم. و حالا بعد از تهیه، کارم را با کارهای قبلی مقایسه میکردم تا ببینم کدام بهتر است اما اهل ایده گرفتن از دیگران نبودم.
اگر به عقب برگزدید باز این راه را انتخاب میکنید؟
بله، خودم مطمئنا همین مسیر را انتخاب میکنم چون آن را دوست داشتم و اصلا به کار دیگری علاقهمند نبودم و اینطور هم نبود که بخواهم حتما وارد بازار کار شوم بلکه دوست داشتم علاقهام را دنبال کنم. اما این راه را به کسیی پیشنهاد نمیدهم چون راه بسیار سختی است.
اوقات فراغتتان را چطور میگذرانید؟
اوقات فراغت کمی دارم ولی معمولا به خواندن کتابهای شعر یا صفحات مجازی که مربوط به شعراست، میگذرد. اگر وقت کنم فیلم هم میبینیم. بقیهاش هم که به زندگی میرسیم.
اهل کتاب خواندن هم هستید؟ آخرین کتابی که خواندید، چه بوده است؟
بله، ولی متأسفانه خیلی فرصت نمیکنم. کتاب ملت عشق آخرین کتابی است مقداری از آن را به صورت صوتی گوش دادم.
خبرنگاری را در چند جمله کوتاه تعریف کنید.
هیجان، استرس، بیبرنامگی. بیبرنامگی به این معنا که نمیدانید فردا چه برنامهای برای شما پیش میآید، چون معلوم نیست فردا چه اتفاقی میافتد که تو به عنوان یک خبرنگار مجبوری آن را پوشش دهی.
و به عنوان آخرین سوال از بزرگترین آرزویتان برایمان بگویید.
در وهله اول که فرج امام زمانعجلاللهتعالیفرجهالشریف که اگر باشند آرامش هم هست. بعد هم آرامش و سلامتی خودم و خانوادهام و همه مردم. آرزوی خوشبختی جوانان یکی دیگر از آروزهای من است که تا قبل از ازدواج