مریم کمالینژاد
جای امیدواری است که والدین امروزی بیش از گذشته به شیوههای تربیتی و روشهای متفاوت و ایدههای مختلف در زمینه تربیت کودک، علاقه نشان میدهند و برای کشف راههای بهتر و مؤثرتر تلاش میکنند. والدین بیش از گذشته دغدغه تربیت دارند و اغلب آنها به این نتیجه رسیدهاند که تنها خورد و خوراک کودک نیست که حائز اهمیت است، بلکه تربیت و سلامت روح و روان فرزند است که اولویت ویژهای دارد. با این حال پدر و مادرهای زیادی هستند که به تربیت به چشم یک علم نگاه نمیکنند و حتی اگر آن را به عنوان یک علم بپذیرند، تصور میکنند که بخشی از این علم به صورت ذاتی و بدون نیاز به یادگیری در وجودشان، قرار داده شده است. این دسته از والدین معتقدند که روانشناسی و تربیت زمانی به کار میآید که کودک دچار یک مشکل جدی و غیرقابل حل شده باشد، رفتارهایی که ما به آن میگوییم رفتارهای مرضی. اما برخی دیگر از والدین آنقدر به دنبال کشف و یادگیری راههای جدید هستند که سردرگم میشوند. مادرانی که هزاران کانال و صفحه مجازی تربیت کودک را دنبال میکنند. در کارگاههای زیادی شرکت میکنند. به توصیههای دیگران در باب تجاربشان گوش میدهند و در نهایت هم نمیتوانند از بین آن همه قول و کلامِ بعضا متناقض یکی را انتخاب کنند. ما در ادامه این مطلب ضمن بررسی یک شیوه تربیتی به کمک این والدین آمده و میگوییم چطور از سردرگمی در میان روشهای متفاوت تربیت، جان سالم به در ببرید.
متعادل باشید
ما به شما افتخار میکنیم که دغدغه تربیت فرزند دارید. میخواهید بهترینها را بشنوید و انتخاب کنید. دلتان شور میزند که نکند یک رفتار نسنجیده و از سر نابلدی شما، سلامت روان و تربیت کودکتان را بهخطر بیندازید. چندین و چند کارگاه شرکت میکنید و مطالعه میکنید و توصیهها را با گوش جان میشنوید. در نهایت هم تبدیل میشوید به کسی که مقادیر زیادی اطلاعات دارد اما میان همه آنها سردرگم است و بسیاری از آنها روی فرزندش جواب نمیدهد.
تصور کنید که در یک کارگاه تربیت کودک شرکت کردهاید، استاد در باب آزادی دادن به کودک و رشد خلاقیت در او صحبت میکند و میگوید بچههایی که شلختهتر غذا میخورند، بچههای خلاقتری هستند. شما به خانه میآیید. غذا را جلوی فرزندتان میگذارید و او تمام خانه را با غذایتان رنگی میکند، دست تنها ماندهاید با یک بچه و خانه کثیف.
یا کودکتان توی خیابان لج کرده و جیغ و فریاد میکشد، شما با خودتان تمام راههای روانشناسیای که فراگرفته ایدرا مرور میکنید و سعی میکنید آرامشتان را حفظ کنید، اما هیچ کدام روی کودک شما جواب نمیدهد. ناامید و خستهاید و نمیدانید باید چکار کنید.
پیشنهاد ما این است که متعادل باشید. یعنی بیش از حد و به طور وسواسگونه سعی در فراگیری نکات روانشناسی و تربیتی گوناگون نداشته باشید. چندین و چند صفحه مجازی را دنبال نکنید. یک روش را انتخاب کنید و همان را ادامه دهید. با یک شیوه تربیتی زندگی کنید و کنار بیایید.
تفاوتها را بپذیرید
درست است که روانشناسی در بسیاری اوقات به کمک ما آمده است اما روح «انسان» آنقدر پیچیده است که هرگز در هیچ علمی به طور کامل جا نخواهد گرفت. یعنی هیچ فرمول قطعی و یقینی برای روح انسان وجود ندارد.
پس چه کنیم؟
بپذیرید که فرزند شما هم مثل میلیون انسان دیگر که در این کره خاکی به دنیا میآیند و زندگی میکنند، پیچیدگیهای روحی و تفاوتهای اساسی با همنوعانش دارد و همین نکته ممکن است، روشهای تربیتی خاصی را روی او خنثی کند.
پس همانقدر که سعی میکنیم، کودکمان را بسازیم، سعی کنیم او را بشناسیم. شناخت ویژگیهای کودک، استعدادها، روحیات و خلقیات ویژه او به ما کمک میکند که کدام شیوه تربیتی را به کار ببریم.
منعطف باشید
در امر تربیت منعطف باشید. یک دنده و یک کلام بودن، در این زمینه به هیچ وجه، فضیلت محسوب نمیشود و البته این با قاطع بودن متفاوت است. ممکن است شما با توجه به شرایط و موقعیت و مسئله به وجود آمده، انتخاب کنید که محبت زیاد و محدودیت کم، در این موقعیت برای فرزندتان مناسب است. اما در این موقعیت خاص، چنین انتخابی درست است و شاید در موقعیتی دیگر باید محدودیت را زیاد و محبت را کمتر کنید.
بررسی شیوه تربیتی محبت ـ محدودیت
این شیوه تربیتی، سه نوع متفاوت دارد که بدین شرح است؛
الف ـ محبت کم، محدودیت کم: در این نوع تربیت، والدین معتقد به آزادانه تربیت کردن کودک هستند. پژوهشگران و صاحبنظران حوزه تربیت، این نوع تربیت را غیرفعال و نامناسب میدانند که ویژه والدین کمحوصله است و کاری از پیش نمیبرد. والدین نه آنقدرها با محبت کردن به کودکشان احساس آرامش و امنیت میدهند و نه محدودیت ویژهای برای او در نظر میگیرند.
ب ـ محبت کم، محدودیت زیاد: شاید بتوان گفت این شیوه، همان شیوه فرزندپروری سختگیرانه و دیکتاتوری است که محبت والدین به کودک بسیار کم است اما قانون و محدودیت غیرقابل تغییر و فراوان وجود دارد. در گذشته معمولا از این شیوه تربیتی استفاده میشد و اصطلاحا میگفتند: «بچه به چشم خار به دل عزیز» یعنی اگر به بچه زیادی محبت نشان دهید باعث لوس شدنش میشود پس بهتر است به دل عزیز باشد نه به چشم و زیادی به او ابراز محبت نکنید. این شیوه معمولا به خشونت و کتککاری و تنبیه بدنی میانجامد که کودک در آن آزار و آسیب جسمی و روحی میبیند.
ج ـ محبت زیاد، محدودیت کم: این شیوه تربیتی، شیوه سهلانگارانه است. محبت و دلسوزی زیاد، محدودیت و قوانین کم! معمولا این شیوه تربیت را والدین «تک فرزندها» به کار میبرند. دلسوزی و حساسیت بیش از حد نسبت به تک فرزندشان دارند و از طرفی نه دلشان میآیند که محدودیتی برای کودک در نظر بگیرند و نه آن را به صلاح میدانند چرا که معتقدند بچه در مواجهه با ممنوعیت و محدودیت، عقدهای میشود. همچین والدینی که خود تحت تربیت سختگیرانه بودهاند معمولا تبدیل به والدینی سهلگیر میشوند و بالعکس.
د ـ محبت زیاد، محدودیت زیاد: شاید بهتر بود نام این شیوه را میگذاشتیم «محبت درست، محدودیت به اندازه» در این شیوه والدین به یک اندازه از محبت و قوانین در کارها نسبت به فرزندان خود برخوردار هستند یعنی در موقع لزوم با مهربانی با فرزندان رفتار میکنند و در کارها از نظم و قاعده و قانون خاصی برخوردارند، به عبارتی این والدین از سبک فرزندپروری دمکراتیک برای تربیت کودک خود استفاده میکنند.
بهترین تربیت
بهترین نوع تربیت به گفته صاحبنظران این علم، سبک چهارم است. یعنی محبت زیاد و محدودیت زیاد یا همان روش تربیتی دموکراتیک که باعث میشود کودک، هم به اندازه کافی و لازم از محبت والدین برخوردار باشد و به امنیت و آرامش برسد و هم محدودیتها و قوانین متفاوت را بشناسد، با آنها رشد پیدا کند و بداند که دنیایی که انتظارش را میکشد به همان اندازه که آزادی به او میدهد، موانع و محدویتها را هم جلوی پایش میگذارد.
با توجه به آنچه گفته شد، شما بر اساس شناختی که از فرزندتان دارید و موقعیت و مسئلهای که برایتان پیش آمده است، میتوانید یکی از این چهار شیوه را انتخاب کنید. شاید تشخیص دهید که در اکنون بهتر است، محبت کم و محدودیت زیاد را امتحان کنید. منظورمان این است که یک شیوه را به عنوان شیوه کلی انتخاب کنید اما در موقعیتهای مختلف به یکی از آن چهار نوع دیگر هم بر اساس شرایط، بپردازید. براساس موقعیتهای مختلف شما ملزم به تغییر روشهای تربیتی خود هستید.
شما با کدام شیوه ارتباط برقرار میکنید؟
فراموش نکنید که شما هم یک طرف تربیت هستید و مهم است که با کدام شیوه بیشتر ارتباط بیشتری برقرار میکنید. البته این به معنای این نیست که اگر شخصیتی مستبد دارید یا دلتان میخواهد چپ و راست کودک را کتک بزنید پس بهتر است به روش محبت کم، محدودیت زیاد، رو بیاورید. بلکه به این معناست که تربیت خود شما هم بخشی از تجارب تربیتیتان محسوب میشود، اگر در گذشته والدین شما از یک روش تربیتی در مورد شما استفاده کردهاند و نتیجه خوبی روی شما داشته، شما هم میتوانید از آن روش استفاده کنید. به تجارب اصیل خودتان بها بدهید. البته با توجه به شناختی که از موقعیت و فرزندتان دارید.