کد خبر: ۲۳۴۱
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۵
پپ
گذری بر جنگ ویتنام
صفحه نخست » زیرگذر تاریخ

عاطفه میرافضل

«ویت کنگ‌ها انسان‌های بسیار مقاومی بودند که به هیچ‌وجه زیر هیچ شکنجه‌ای اطلاعات نمی‌دادند. فقط یک شکنجه بود که آن‌ها را ذوب می‌کرد و خیلی آزار می‌داد و آن برای ما لذت‌بخش‌ترین کار بود. ما همسر، دختر یا خواهر یکی از این ویت‌کنگ‌ها را در مقابل او با تیغ ژیلت روی صورتش خط می‌انداختیم و خون می‌آمد. این حالت، ویت‌کنگ را به زانو در می‌آورد، اما ما لذت می‌بردیم.» این روایتی از یک سرباز آمریکایی است که از جنگ ویتنام به خاطر دارد. واقعه‌ای دردناک که تاریخ از بازگو کردنش شرم دارد. جنگی که تا سال‌ها بعد اثر مخربش را بر روح و روان کهنه سربازهای آمریکایی برجا گذاشت و فیلم‌های متعددی در این زمینه از دل سینمای هالیوود سردرآورد.

جنگ سرد و زیاده‌طلبی آمریکا

جنگ ویتنام پس از جنگ جهانی دوم پرتلفات‌ترین جنگ در جهان است. این جنگ در سال‌های 1959 تا 1975 رخ داد. پس از تقسیم ویتنام به دو بخش شمالی و جنوبی، جبهه آزادی‌بخش ویتنام که ویت‌کنگ نامیده می‌شد شروع به مقاومت و جنگ در بخش‌های جنوبی غیر‌کمونیست کرد. در فضای دوقطبی حاکم بر آن دوره که اصطلاحا «جنگ سرد» نامیده می‌شود، برای ایالات متحد، «کمونیسم» همان دشمنی بود که باید بهانه تجاوزطلبی‌هایش شود. برای دولت آمریکا دخالت در این جنگ راهی برای جلوگیری از گسترش کمونیسم به ویتنام جنوبی بود. اما برای دولت ویتنام شمالی و ویت‌کنگ‌ها، این نبرد به مثابه یک جنگ مستعمراتی بود که نخست در برابر فرانسه که تحت حمایت آمریکا بود به مبارزه پرداختند و حالا باید در برابر ویتنام جنوبی که آن را دولت دست‌نشانده آمریکا می‌دانستند مقابله می‌کردند. در ابتدا جانسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا ویتنام شمالی را متهم به حمله انفجاری به کشتی‌های آمریکایی کرد و مثل همیشه، همین اتفاق را بهانه‌ای برای ورود‌ به جنگ و حمله به ویتنام دانست. جانسون طرفدار شدت عمل بود و ضمن این اقدام می‌خواست از شوروی و چین کمونیست به عنوان قدرت‌های رقیب خود، که کمک‌های لجستیکی به ویتنام شمالی می‌کردند، زهر چشم بگیرد.

در مجموع يك ميليون و ششصد هزار جوان آمريكايي در جبهه جنگ ويتنام جنگيدند. اما ارتش آمريكا براي جنگ‌هاي چريكي وپارتيزاني آمادگي نداشت. سربازان آمريكايي در هركجاي ويتنام با مین‌ها و تله‌هايي كه ويت‌كنگ‌‌ها براي آن‌ها فراهم كرده بود روبرو مي‌شدند. به موجب آمار بيست و پنج درصد سربازان آمريكايي در جنگ‌هاي چريكي كشته شدند. جنگ ويتنام بيش از هر جنگ ديگري در قرن گذشته طول كشيد. آمريكاييان سالانه 500 هزار تن بمب به اين سرزمين ريختند، جنگل‌ها را با ناپالم سوزاندند و انسان‌ها را زنده زنده بريان كردند، اما سرانجام پس از 10 هزار روز با 45 هزار كشته‌، همراه با سرافكندگي تاريخي از این معرکه گریختند. آمریکا با قبول شکست آخرین سربازان خود را با هواپیماها و هلیکوپترها از ویتنام خارج کرد؛ اقدامی که بین ویتنامی‌ها به روز «فرار» شهرت دارد.

جنایاتی که تمامی ندارد

سربازان آمریکایی برای اینکه مانع از مخفی شدن سربازان ویت‌کنگ در زیر شاخ و برگ درختان و بوته‌ها شوند، از مواد دیفولیانت استفاده کردند. یکی از مشهورترین این مواد «عامل نارنجی» نام دارد. در سال 1969 به تنهایی 1.034.000 هکتار از جنگل‌ها با استفاده از این عامل نابود شد. «عامل آبی» نیز یکی دیگر از مواد شیمیایی بود. برآوردها نشان می‌دهند نیروهای آمریکا در خلال 10 سال جنگ ویتنام از 53 میلیون گالن عامل نارنجی استفاده کردند. برخی از بیماری‌هایی که در اثر این ماده در این افراد مشاهده شده از این قرار است: تومور بدخیم بافت نرم، سرطان‌های دستگاه تنفسی، سرطان پروستات، تومور بدخیم سلول‌های مغز استخوان، زایمان زودهنگام، زایمان جنین مرده، نقص‌های مادرزادی و...میلیون‌ها ویتنامی در طول جنگ در معرض عامل نارنجی قرار گرفته‌اند. بر اساس تعدادی بررسی مقدماتی، برآورد می‌شود که امروزه حدودا یک میلیون ویتنامی در اثر این ماده دچار معلولیت یا دیگر مشکلات سلامتی هستند.

شرمساری ملی

تنها گوشه‌ای از جنایات جاری در جنگ ویتنام آن چیزی است که باعث شده نزدیک 100 هزار نفر از کودکان ویتنامی با معلولیت‌ها و نقص‌های مادرزادی باشند. انواع شکنجه‌های وحشتناک و بی‌سابقه که زبان توان بازگویی آن‌ها را ندارد از سوی مستشاران آمریکایی اجرا شد که به گفته برتراند راسل، مطابق با اصول شکنجه نازی‌ها آموزش دیده بودند تا فاجعه‌های هیتلری را، این‌بار ایل و تبار لیبرالیسم تکرار کند. اما این همه ماجرا نیست و چهره فرهنگ و زندگی آمریکایی تا همین امروز، زخم‌خورده از آن باقی مانده است. به گونه‌ای که به اعتراف آسیب‌شناسان آمریکایی، فروپاشی خانواده، سرخوردگی از جامعه و آرمان‌های اجتماعی، روی آوردن به هرزه‌گردی، مصرف مواد مخدر و توهم‌زا، الکلیسم، نفی اخلاق رسمی و موازین آن، رویکرد به همجنس‌گرایی و روابط آزاد جنسی و‌...، در یک کلام، آنچه که در فردای جنگ ویتنام صفت مشخصه نسل جوان آمریکا گردید، یعنی پدیده معروف «ضد فرهنگ»، و مظهر شرم آور آن، «هیپی‌گری»؛ با شعار «جنگ نکن، عشق بورز»، از دستاوردهای جامعه آمریکا از دوران جنگ کثیف ویتنام بود. پدیده شرمساری ملی، پدیده بلافصل دوران سپری نشده «کابوس ملی» مردم آمریکا بود. جمعیت دو میلیونی کهنه سربازان در نزد مردم به عنوان افرادی نامتعادل، کم‌سواد، معتاد و دارای زمینه‌های قوی آدم‌کشی و جنایت دانسته شدند. همه این‌ها، در کنار انبوه مشکلات اقتصادی ناشی از کمک‌های نجومی آمریکا به دولت سایگون و هزینه‌های جنگ، کابوس ویتنام را برای مردم ینگه دنیا تکمیل کرد.

موج بی‌سابقه خشم جهانی

جنگ در ویتنام، اگر به خاطر ابعاد و ویژگی‌هایش و نیز شکست ارتش بزرگ دنیا در آن، در نوع خود بی‌سابقه بود، به علاوه، موجی از اعتراض و حرکت مردمی را باعث شد که همه ملت و نخبگان جهان را به شکل بی‌سابقه‌ای برای پایان دادن به یک جنگ ناعادلانه گرد هم آورد. اندیشمندان سیاسی از راسل و سارتر گرفته تا سینماگران و هنرمندان، از دانشجویان و طبقات مختلف سیاسی تا توده‌های مردم از فجایع جنگ ویتنام به ابزاری برای زیر سؤال بردن ایالات متحده استفاده کردند.

جنبش ضدجنگ با جذب اعضایی از دانشگاه‌ها، حومه‌نشین‌ها از طبقه متوسط جامعه، اتحادیه‌های کارگری و نهادهای دولتی در سال 1965 اهمیتی ملی یافت وچند سال بعد به اوج خود رسید. این جنبش که حوزه‌های سیاسی، نژادی و فرهنگی را دربرمی‌گرفت منجر به شکاف عمیقی در دهه 60 در داخل جامعه آمریکا شد. فعالیت این جنبش باعث شد آمریکا حمایت مردمی خود را از این جنگ از دست بدهد و همین از دست دادن حمایت مردمی به یکی عوامل مهم در شکست آمریکا در این جنگ تبدیل شد.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: