نیلوفر حاجقاضی
سال 95 بود که وزارت آموزش و پرورش تصمیم گرفت تا تعطیلات تابستانی را در طول یک سال توزیع کند تا فاصله یادگیری دانشآموزان کم شود و به اصطلاح پشت بچهها باد نخورد. با این استدلال که فاصله زیاد تعطیلات برای دانشآموزان، یادگیری را دچار آسیب میکند و در فاصله کم، یادگیری استمرار مییابد. از طرف دیگر مراکز گردشگری و هتلها از این طرح استقبال کردند چون به این واسطه تراکم مسافرتها در سه ما تابستان و خالی ماندن این مراکز از مسافر در ماههای دیگر، به نوعی تعدیل میشد. اما این طرح در حد همان تصمیم ماند و بعدتر لابهلای هزار و یک مشکل ریز و درشت این سازمان گم شد. تغییر تقویم آموزشی به راحتی امکانپذیر نیست و آموزش و پرورش روی این طرح مطالعه میکند: «شروع شدن سال تحصیلی در شهریور ماه مغایر قانون مجلس است. اگر به تقویم آموزشی جدیدی برسیم که اجرای آن امکانپذیر باشد، حتما از مبادی ذیربط پیگیری خواهیم کرد. این موضوع که تعطیلات نوروزی کاهش یابد، در سالهای قبل تجربه شد و موفق نبوده است اما ما در سال ۹۲ و ۹۳ تلاش کردیم کلاسهای درس را تا اواخر اسفندماه دایر نگه داریم. اگر بتوانیم به غیر از روزهای رسمی تعطیل، فضاها و مدارس را دایر نگه داریم، میتوان امیدوار بود که به مرز ۲۰۰ روز آموزشی در مدارس که مصوب شورای عالی است، برسیم.»
تعطیلات بدون دغدغه
رسیدن تابستان و تمام شدن فصل امتحانات اوج لذت بچه مدرسهایهاست.خرداد که میآید، اگرچه گاهی بچههای جوان زیر بار فشار امتحانات کمر خم میکنند اما دل خوشی به رسیدن روزهای بلند و طولانی تابستان و تعطیلیهای ممتد آن و خوابیدن و بیدار شدنهای دلبخواه و تفریح و غرق شدن در فضای مجازی بدون دغدغه درس و امتحان پشت خمیدهشان را دوباره راست میکند. اما یکی دو هفته که میگذرد کمکم اشتیاق و ذوق بچهها به دلزدگی از تکرار مکررات منجر میشود. از طرف دیگر اکثر بچهها، البته غیر از قشر خودشیرین، حوصله ندارند دوباره سراغ درس و کتاب بروند و از کلاسهای تقویتی یا کمک آموزشی استفاده کنند.
حمید گازرانی جامعهشناس و استاد دانشگاه در اینباره میگوید: «اوقات فراغت، در واقع دوره تربیت غیررسمی برای دانشآموزان است که این تربیت غیررسمی حتی بیش از تربیت رسمی میتواند در تغییر رفتار فرد مؤثر باشد، زیرا فعالیتهای غیررسمی این دوره مورد علاقه بچههاست و آنها آن را آزادانه انتخاب میکنند. اگر برنامههای آموزشی جالبی برای دانشآموزان تدارک دیده شود، اوقات فراغت آنها از حالت کسالتبار خارج میشود و به جای اینکه بچهها از سر بیکاری به رفتارهای نابهنجار روی آورند، مهارتهایی میآموزند که هم سرگرم میشوند و هم امکان اشتغال پیدا میکنند.»
وی با اشاره به اینکه فرستادن بچهها به کلاسهای آموزشی بد نیست اما نباید با زور و اصرار آنها را به کلاسهای آموزشی فرستاد، میگوید: «بچهها نباید احساس کنند با اجبار به کلاس میروند. حتما هم لزومی ندارد بچهها را به کلاسهای رایج مانند زبانهای خارجی بفرستیم، میتوانیم آنها را به کلاسهایی بفرستیم که مهارتهایی مانند مکانیکی، نجاری، خیاطی، آرایشگری یا گلسازی و... بیاموزند.»
استراحت مطلق
بیشتر بچهها معتقدند تعطیلات، اسمش رویش هست و باید در این ایام مطابق میل و سلیقه شخصی زندگی کرد. حتی جای روز و شب را عوض کرد و دخل تمام تخمهها و چیپسها و پفکهای سوپریهای محل را درآورد و تمام سریالهای وطنی و غیروطنی، تلویزیونی و آنلاین را شخم زد. اقلیتی هم معتقدند میشود از این فرصت برای ترمیم برخی دروس یا بالاتر از آن، برای جهش تحصیلی، المپیاد یا آماده شدن برای شرکت در آزمونهای مدارس استعدادهای درخشان استفاده میکنند و این تب فراگیر را در فضاهای مجازی به اشتراک میگذارند و البته بازتابهای متفاوتی هم دریافت میکنند. مثلا؛
شیرین میگه: بچهها من تجربیات متفاوتی برای برنامهریزی در تابستان دارم که آن را برایتان به اشتراک میگذارم.
خطاب به جلوجلو خوندن درسها:
کلا فایده خاصی نداره. چون به هرحال مجبورید دوباره به درس گوش بدهید. خب همون موقع یادبگیرید. فرق دانشآموزان اول و آخر در مراکز سمپاد، معمولا در میزان مطالعه آنهاست. دانشآموز زرنگ درس رو که سرکلاس یاد گرفت و رفت خونه تمرین حل کرد و تست زد، هم به زوایای مختلف اون درس تسلط پیدا میکنه و هم درس از یادش نمیره اما دانشآموزی که هم تابستون یاد گرفته باشه و هم سرکلاس مدرسه، اگر تمرین حل نکنه و تست نزنه، تسلطی به درس نخواهد داشت و زود یادش میره.
خطاب به عشق زبانها:
کلاس زبان حتما حتما برید. اگر انگلیسیتون فوله، برید فرانسه و اسپانیایی و حتی بهتر از همه عربی یاد بگیرید. تابستون حتما کلاس زبانهاتون رو جوری تنظیم کنید که ساعات زیادی برید کلاس و ترمها رو زود زود تموم کنید.
خطاب به تندرستها:
کلاس ورزش رفتن کمک زیادی به شما میکنه. هم توی جسم آدم تأثیر داره و هم مغز و روح. ترجیحا کلاسهای رزمی شرکت کنید چون کاربردیتره. شنا هم گزینه خیلی خوبیه. از طرفی میتونید در ورزشهای گروهی شرکت کنید و در آینده قهرمان صاحب نامی مثل دختران فوتسالیست شوید.
خطاب به رمانتیکها:
اگر به هنرخاصی علاقه دارید حتما تابستان برید دنبالش و یاد بگیرید. فردا پسفردا هی غصه میخورید که چرا دنبال علایقتون نرفتید. تابستان فرصت خوبی برای بچههایی است که عاشق رشته هنر بودند اما به اصرار مادر و پدر به رشته تجربی یا ریاضی رفتند.
واکنشها
ـ مریم: طبق تجربیاتی که من کسب کردم، اگه هزار بار دیگه به عقب برگردم، تو تابستون، لای یه کتاب درسی رو باز نمیکنم. الانم منتظرم ۹ تیر کنکور بدم برم تفریح؛ دیگه هم تابستونا درس نخواهم خوند.
ـ زهرا: من تابستون قبل المپیاد رو جدی شروع کردم و الان توی دوره ۴۰ نفرم. به کسانی که به المپیاد علاقه دارن توصیه میکنم حتما از این فرصت ۳ ماهه نهایت استفاده رو بکنن. البته «تفریح» هم جای خود داره و خیلی مهمه!
ـ ایمان: وقتی به چیزی علاقه داری ولی زمینش توی شهرتون نیست چیکار کنیم؟! مثلا من برنامهنویسی بلدم ولی هیچ کلاسی نیست که برم و کاملش کنم، پس فقط تفریح میمونه.
ـ نورا: فرق یه دانشآموز سمپادی (سازمان پرورش استعدادهای درخشان) با بقیه همینه! اینکه شما باید بتونی بدون کلاس مهارتی مثل برنامهنویسی رو کسب کنی. اینقدر سایتهای خوب در این زمینه هست که آدم رو از کلاس بینیاز میکنه. تازه باعث میشه آدم وقتش تو رفتوآمد به کلاس هم تلف نشه الکی!
ـ حوریه: منم یه سمپادیم اما از شهرستان بروجرد. به نظر من در تابستون باید فقط تفریح کنی میدونین چرا؟ چون کارشناسهایی که برای دانشآموزان ۳ماه تعطیلی در نظر گرفتن حتما یه چیزی میدونستن خود من اگه بخوام کلاس درسی برم طی سال میرم نه تابستون! بای بای درس و مشق!
ـ آیدین: من یه دل خوش ندارم تو تابستون... هی مامان و بابام زور که باید درس بخونی... الانم که میبینید دارم نظر میدم کلی التماس که بیام سر کامپیوتر... وگرنه کامپیوتر که تحریمه!! تلویزیون هم که حرفشو بزنم جنازه من گوشه قبرستونه! 4 ساله که هی میگم منو بفرستید کلاس نقاشی... هی میگن فردا... نمیدونم که این فردا کی میرسه آخه، هی میگن درس بخون از صبح تا شب هم از خونه بیرون نمیرم... مگه اینکه بخوام برم کلاس تقویتی!
ـ سعید: من شاید کوچکتر از شما باشم ولی باز هم برای ششم دارم میخونم و به نظرم تابستون رو باید به ۴ قسمت کرد؛ اـ بازی و تفریح. 2ـ خوااااااااااااااااااااااااااااااااب. 3ـ خوردن. 4ـ مسافرت.
ـ مهشید: برید صفا سیتی سرنده پیتی! سمپاد ممپاد نکنین برا من شهین مهین نکنید! من اول تابستون رو صرف مامانم اینا کردم. مردادم ترکوندم از ورزش و فیلم و نقاشی! مدرسه برامون کلاس گذاشت رفتیم عشق و حال و کلی خندیدیم. همین شد درس خوندن!! بعدم رفتم کارتینگ و پینتبال یه عالمه خوشگذرونی دیگه. تابستونو فیض ببرید تا دوباره مدرسه رو با انرژی و خیال راحت شروع کنید. من تیزهوشان و نمونه قبول شدم اما چون خودمو دوست دارم به خودم احترام میذارم نخواستم به خودم فشار زیاد وارد کنم.کسی که درسخون باشه تو بدترین شرایط هم بهترین عملکرد رو داره.
برنامهای برای بچه مثبتها
اگر از آن دسته بچههایی باشید که خوردن و خوابیدن کسلتان میکند و از جان و دل، و نه فقط برای قمپز در کردن، میخواهید از اوقات تابستان نهایت استفاده را بکنید به فهرست زیر توجه کنید:
ـ ساعتهایی را به کارهای خانه و کمک به اعضای خانواده اختصاص دهید.
ـ علاقه و تواناییهای خود را فهرست کنید و بنابر اولویت، برای پرورش و تقویت آنها برنامه بریزید.
ـ اگر تا به حال عضو نزدیکترین کتابخانه محل زندگی خود نشدهاید، حالا وقتش است. در کنار این، نشستهای کتابخوانی با اعضای خانواده ترتیب دهید. اگر در روستا زندگی میکنید با دوستانتان در جایی سرسبز و خنک جمع شوید و با هم کتاب بخوانید.
ـ برای تأمین هزینه کتابها، پولهایشان را روی هم بگذارند یا کارهای سادهای برای دیگران انجام دهند، مثل کمک به رفع اشکالات درسی بچههای کوچکتر محل یا ساختمانتان، همکاری در نظافت و آبیاری باغچههای آن، و اگر در روستا هستید، کمک به افراد سالمند، کار کشاورزی و کار در کارگاههای کوچک در برابر دریافت دستمزد، و صرفهجویی درهزینههای شخصی و کنار گذاشتن بخشی از پول توجیبی.
ـ با هم، روز یا روزهایی را به پدربزرگ و مادربزرگ اختصاص دهید. سعی کنید در روزهای معین به دیدار آنها بروید. از آنها بخواهید خاطرههایشان را برایتان بازگو کنند افسانه و قصه بگویند. صدای آنها را ضبط کنند و عکسشان را بگیرید و با کمک نرمافزارهای موجود در نرمافزارهای در دسترس، کلیپ بسازید. این کارها، به جز دلجویی و احترام به سالمندان، یک نوع تاریخنگاری هم هست و در آینده برای شما و خانواده ارزشمند خواهد شد.
ـ از جمله کارهایی که آنها میتوانند انجام دهند، تعمیر وسایل خانه، دوخت و دوز شال و مانتوهای ساده به ویژه آنها که به پانچو معروفاند، درست کردن زیورهای ساده، جعبههای هدیه، آموزش کامپیوتر، تدریس به دانشآموزان مقاطع آموزشی پایینتر،کمک به کارهای کشاورزی و باغبانی و دهها کار دیگر است که نوجوانان هوشمند و آگاه شما حتما از پس آنها بر خواهند آمد.
خاطرهبازی
تابستان بیشتر بزرگترها در حیاط میگذشت. تابستانها حوض آب منازل پر از آب میشد، پسرها در حوض شیرجه میزدند و گاهی هم به خاطر کوچک بودن حوضها زخمی میشدند. دخترها هم برای کمک به مادر خانه کنار حوض ظرف میشستند. پدرها هم عصرها که از راه میرسیدند هندوانه یا خربزه را به دست بچهها میدادند تا داخل حوض غوطهور کنند. تراسها و پشت بامها هم جولانگاهی برای خوابیدن و بازی کردن در خنکای غروب بود. پشه بند و یک کاسه یا پارچ آب برای بالای سر و یک رادیو که قصههای شبش ما را به آرزوها و ماجراهای دور و دراز میبرد. بعضی خانوادهها هم حوصله بیشتری داشتند و تلویزیونهای کوچک خود را با سیمهای دراز به پشت بام میبردند تا در هوای آزاد روی بام تخمه بشکنند و سریال ببینند.
امروز هم با وجود تمام امکانات دیجیتالی باز هم سراغ یادگارهای گذشته دلچسبتر است. دوختن یک درز ساده برای کمک به مادر یا وردست مادر ایستادن در آشپزخانه و ردوبدل کردن حرفهای خاله زنکی، بازی منچ و اسم فامیل و... عطر و بوی صفا و سادگی قدیمها را دارد.