کد خبر: ۲۲۸۵
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۳
پپ
سرنوشت مشتاقان زندگی آمریکایی از طریق لاتاری
صفحه نخست » ینگه دنیا

مریم سیادت

نگین حسینی روزنامه‌نگار و دانشجوی دکترای ساکن ایالات متحده آمریکا به بهانه اعلام نتایج لاتاری گرین کارت، نگاهی به مشکلات زندگی در آمریکا انداخته و نوشته:

نیمه اول اردیبهشت که نتایج لاتاری گرین کارد (یا به تلفظ ایرانی: گرین کارت!) آمریکا اعلام شد، بازخوردهای جالبی از دوستان ایرانی‌ام در شبکه‌های اجتماعی دیدم. بیشتر کسانی که در لاتاری شرکت کرده بودند، آه از نهادشان بلند شده بود که امسال نیز فرصتی استثنایی برای مهاجرت به آمریکا را از دست دادند. درست است که مهاجرت به کشوری دیگر می‌تواند منشأ تحول و پیشرفت در زندگی افراد شود اما شناخت کافی از محیط جدید و دانستن نقاط مثبت و منفی زندگی در جامعه‌ای دیگر می‌تواند کمک کند که فرد با آگاهی و زمینه ذهنی صحیح، به انتخاب دست بزند.

حسینی در ادامه مقاله خود با تأکید بر اینکه هر هجرتی می‌تواند نتایج متفاوتی برای افراد مختلف داشته باشد آورده است: در سال‌های اخیر بیشترین مشکلات را در زندگی ایرانیانی دیده‌ام که از راه برنده شدن در لاتاری گرین کارت به آمریکا آمده‌اند، در‌حالی‌که بعد از مدتی کوتاه، سرخورده شده‌اند و بین میل به از دست ندادن گرین کارت و تمایل به برگشتن به ایران و زندگی در کنار عزیزانشان، فرسوده شده‌اند.

چند موضوع دیگر

· پیدا کردن کار مناسب یکی از لازمه‌های دوام آوردن در آمریکاست. شاید فقط مهاجرانی که پشتوانه اقتصادی خیلی خوبی دارند، می‌توانند بدون کار کردن دوام بیاورند. البته در این حالت نیز مشکلات ناشی از انتقال پول از ایران به آمریکا که به خاطر تحریم‌ها به شدت سخت شده و روند قانونی اثبات منبع درآمد، از موانعی است که باید در مورد آن تحقیق و با وکیل مهاجرت مشورت کرد.

· در آمریکا یک عبارت خاص در زندگی روزمره مردم وجود دارد که شاید در ایران کمتر به کار آید:

Bills یا قبض‌های ماهیانه! قبض‌ها آنقدر گران تمام می‌شوند که درصد بالایی از دستمزد افراد صرف پرداخت آ‌ن‌ها می‌شود. مهم‌ترین این قبض‌ها عبارتند از آب و برق و گاز، تلفن، اینترنت، تلویزیون (اگر فردی خواهان آن باشد) و قبض‌های مربوط به قسط‌های احتمالی. البته در صدر این فهرست، اجاره‌خانه قرار دارد که از ایالتی به ایالتی دیگر، در شهرها و محله‌های مختلف، متفاوت است. پرداخت نکردن هر قبضی تا موعد مقرر، در نهایت منجر به قطع سرویس خواهد شد.

· اصولا اخراج از کار در آمریکا بسیار شایع و آسان است. حتی کارگران در مشاغلی که تخصص و صنف خاص خود را دارند و بیشتر از 10 ـ 20 سال در صنف خود کار کرده‌اند، ممکن است هر آن از کار اخراج شوند. این احتمال در هر شرایطی برای آمریکاییان و مهاجران وجود دارد، حتی اگر قرار باشد فردا بازنشسته شوند. در آمریکا وقتی کار می‌کنید، هیچ امنیتی از این نظر احساس نمی‌کنید و هر آن منتظرید که عذر شما را بخواهند. مسلما این استرس برای مهاجران، به خصوص در مشاغل موسوم به یدی، خیلی بیشتر و ممکن‌تر است. پیدا کردن کار و تداوم آن، فقط برای پرداخت هزینه سنگین زندگی نیست، بلکه ارتباط مستقیمی میان شغل و داشتن بیمه درمانی در آمریکا وجود دارد. به عبارت دیگر اگر مهاجر شغلی نداشته باشد، نمی‌تواند از خدمات بیمه درمانی استفاده کند. این در حالی است که نرخ دارو و درمان در آمریکا سرسام‌آور است. بیمه‌ها هرچند بخشی از این هزینه‌ها را متقبل می‌شوند، با این وجود حتی بخشی که مهاجر باید از جیب خودش بپردازد نیز سنگین است. به عنوان مثال، چک‌آپ برای سرماخوردگی عفونی که با داروهای معمولی درمان نشده، می‌تواند دو هزار دلار هزینه داشته باشد که پس از استفاده از بیمه، حداقل 500 ـ 600 دلار از جیب بیمار پرداخت می‌شود. هزینه دارو هم به کنار. هرچه بیماری سخت‌تر شود، هزینه‌های درمان و دارو نیز کمرشکن‌تر می‌شوند. یک شب بستری در بیمارستانی معمولی می‌تواند هزاران دلار آب بخورد.

· اصولا در آمریکا چیزی رایگان نیست. انجام هر کاری نیازمند صرف دلار است که در بعضی موارد برای کسی که هنوز ریال خرج می‌کند، خیلی گران تمام می‌شود. امکانات تفریحی در آمریکا بسیار زیاد است. از باشگاه‌های ورزشی که با پرداخت شهریه ماهانه (مثلا 50 تا 60 دلار) هر نوع امکانات ورزشی را حتی به طور بیست وچهار ساعته و به میزان نامحدودی در طول شبانه‌روز به علاقه‌مندان ارائه می‌کنند تا سینماها و رستوران‌ها و مراکز بازی و تفریح. اما ورود به هر یک از این مکان‌ها مستلزم صرف دلار است.

· آمریکا یکی از کشورهایی است که دارای ضعیف‌ترین سیستم حمل و نقل عمومی در میان کشورهای سرمایه‌دار است. منهای شهرهای بزرگ که اتوبوس، تاکسی‌ و قطارهای شهری دارند، در مناطق مسکونی حومه و شهرهای کوچک خبری از وسایل نقلیه عمومی نیست و کسانی که خودرو شخصی نداشته باشند، مجبورند یا در خانه زندانی شوند یا پیاده به خرید و محل کار بروند. هرچند نرخ زندگی در شهرهای کوچک آمریکا نسبت به شهرهای بزرگ‌تر ارزان‌تر است اما امکانات حمل و نقل عمومی کمتر دیده می‌شود یا اصلا وجود ندارد.

· هر کسی که به آمریکا سفر کند، یک‌باره با چهره‌ای جدید و بسیار متفاوت از آمریکای داخل فیلم‌های هالیوودی مواجه می‌شود. تنوع جمعیتی بالا و دیدن شمار زیادی از مکزیکی‌ها، چینی‌ها، هندی‌ها و عرب‌ها هر مهاجر ایرانی را شگفت‌زده می‌کند. زندگی در آمریکا بدون تخصص، بدون دانستن زبان انگلیسی و به خصوص در سنین بالاتر، سخت است و مهاجر با مشکلاتی روبرو می‌شود که هرگز در فیلم‌های سینمایی ندیده است. زندگی آمریکایی مبتنی است بر کار، کار و کار. آن هم کاری که هیچ امنیت شغلی ندارد و طبیعتا جمعیت مهاجران، بیشتر در معرض تهدید‌ها و ناامنی‌های شغلی قرار دارند.

· البته زندگی برای کسانی که با ویزای دانشگاهی و به عنوان دانشجو، استاد، محقق یا متخصص وارد این کشور می‌شوند، سختی‌های به مراتب کمتری دارد، چون اول اینکه دانشجویان و گروهی که از راه تحصیل یا تخصص خود به آمریکا می‌آیند، تحقیقات لازم را در مورد زندگی در آمریکا انجام داده‌اند و نسبت به کسانی که از راه لاتاری وارد این کشور می‌شوند، پیش زمینه ذهنی آماده‌تری دارند. دوم اینکه این نوع افراد با زبان انگلیسی آشنا هستند (اگر زبان ندانند، سفارت به آن‌ها ویزا نمی‌دهد) و در نتیجه مشکلات ناشی از ندانستن زبان را ندارند. سوم عموم دانشجویان ایرانی در مقاطع تحصیلی عالی (فوق لیسانس و دکترا) بورسیه‌ها و کمک‌ هزینه‌های مختلفی دریافت می‌کنند و امکانات بیشتری برای انجام کار (بخصوص کار دانشجویی در دانشگاه‌ها) دارا هستند. چهارم اینکه پس از پایان تحصیلات امکان یافتن شغل مناسب در تخصص آن‌ها برایشان وجود دارد، هرچند بازار کار متخصصان نیز پر و به شدت رقابتی است. آمریکا ظرفیت‌های بالایی برای ادامه تحصیل و سپس پیدا کردن شغل مرتبط با تخصص در اختیار دانشجویان باهوش و نخبه خارجی قرار می‌دهد.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: