کد خبر: ۲۲۷۴
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۳
پپ
آیا مرحوم آیت‌الله طالقانی حامی مجاهدین بود؟
صفحه نخست » زیرگذر تاریخ

عاطفه میرافضل

انقلاب اسلامی ایران و حوادث پس از آن، حکایتی است که مجموعه شخصیت‌هایی با عملکردهای متفاوت، کلیت آن را ساخته‌اند و این روند تا به امروز ادامه دارد. همان ماجراهای عبرت‌آموز رویش‌ها و ریزش‌ها و گاه مظلومیت‌ها. آیت‌الله سید محمود طالقانی (1358 ـ 1289 شمسی) در زمره چنین شخصیت‌هایی است. او سابقه‌ای سرشار از روشنگری و مبارزه علیه رژیم پهلوی و تحمل رنج زندان و شکنجه را در کنار فعالیت‌های علمی و سیاسی ماندگار در کارنامه خود داشت. این کارنامه پربار و رشک‌برانگیز باعث شد تا میان گروه‌های انقلابی با عملکرد و ماهیت‌های مختلف به یک الگوی مرجع بدل شود. او روشنگری‌های خود را در قالب جلسات تفسیر قرآن و سخنرانی در «مسجد هدایت» از سال‌ها پیش آغاز کرده بود. جاذبه سخنان و نگرش و منش سیاسی او به گونه‌ای بود که گروه‌های مختلف و متنوع مخالف شاه (از نهضت آزادی تا فدائیان اسلام) نگاهی مثبت نسبت به وی داشته باشند. فعالیت طالقانی برای بسیاری از جوانان از جمله بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق مانند «محمد حنیف‌نژاد»، «سعید محسن» و «اصغر بدیع‌زادگان» جذابیت داشت و از آنجایی که به دنبال تفاسیر به‌‌روز بودند جذب مسجد هدایت شدند. از سوی دیگر، پدر ناصر صادق (از اعضای رهبری سازمان مجاهدین خلق) از دوستان آیت‌الله طالقانی و از بازاریان خیابان سعدی تهران بود که در مسجد هدایت فعالیت و حضور پررنگی داشت. در ابتدای شکل‌گیری این سازمان، برخی از چهره‌هایی که بعدها به عناصر کلیدی این سازمان بدل شدند برای شرکت در جلسات روزانه ایشان در مسجد هدایت، گاهی روزانه 70 تا 80 کیلومتر را می‌پیمودند.

مشی سیاسی آیت‌الله طالقانی به گونه‌ای بود که مأمنی برای مبارزان انقلابی ساخته بود؛ از جمله گروه‌های فعال در دهه 40 و 50 مجاهدین خلق ایران بودند که تا قبل از مارکسیست‌شدن مورد حمایت جمعی از روحانیون مطرح در عرصه مبارزه قرار داشتند که شاخص‌ترین آن‌ها آیت‌الله طالقانی بود. رابطه بین آیت‌الله طالقانی و مجاهدین خلق را می‌توان به سه دوره مشخص تقسیم کرد:

ـ دوره اول که از آشنایی طالقانی با بنیان‌گذاران این سازمان به خصوص حنیف‌نژاد و سعید محسن قبل از تأسیس سازمان شروع شده و تا زمان حیات حنیف‌نژاد و یارانش ادامه دارد. در این دوره طالقانی از حامیان جدی مجاهدین است.

ـ دوره دوم که با کشته شدن حنیف نژاد و یارانش شروع شده و تا تغییر ایدئولوژی توسط مجاهدین در سال1353 ـ 1354 ادامه دارد. در این دوره مرحوم طالقانی ضمن حفظ ارتباط خود با مجاهدین و تلاش در هدایت آن‌ها به راه صحیح، نهایتا با آگاه شدن از تغییر موضع و ایدئولوژی مجاهدین با آن‌ها قطع رابطه کرده و کاری با آن‌ها ندارد.

ـ دوره سوم که به نوعی یک رابطه یک طرفه است، از زمان قطع رابطه طالقانی با این گروه آغاز شد که تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه داشت. در این دوره مجاهدین سعی داشتند تا با مصادره نام و یاد طالقانی به نفع سازمان خود از نفوذ و محبوبیت وی به نفع حزب و تشکیلات خود جهت دست یافتن به قدرت سوء استفاده کنند.

تهدید آیت‌الله

قطع رابطه مرحوم طالقانی با مجاهدین به تغییر ایدئواوژی سازمان در سال‌ 1353 بر‌می‌گردد. متأسفانه از سال 1353 به بعد این سازمان با از دست دادن بنیانگذاران اصیل و اعضای اوليه خود همچون حنیف‌نژاد و سعید محسن که ایدئولوگ سازمان نیز بودند، دچار ضعف ایدئولوژی اسلامی و قدرت رهبری و انشعابات داخلی و تصفیه‌های خونین درون گروهی شد. «محمدتقی شهرام» و «بهرام آرام» عاملان تغییر ایدئولوژی مجاهدین تصمیم گرفتند که قبل از عمل نظامی یا در حین آن، تماس‌هایی را با شخصیت‌های روحانی منتقد و هوادار سازمان برقرار کنند و در این تماس‌ها به آن‌ها اعلام کنند که سازمان مارکسیست شده است.

آیت‌الله طالقانی به رغم شنیدن تغییر ایدئولوژی سازمان، جهت مطمئن شدن از این مسئله حاضر شد تا با یکی از رابطین مجاهد برای دیدار با محمدتقی شهرام و بهرام آرام به محلی ناشناس و نامعلوم برود.

شهرام در خصوص این ملاقات می‌گوید: « ظرف نیم ساعت ماجرای تغییر ایدئولوژی را شرح دادم. در طول این مدت آقای طالقانی ساکت بود و حرفی نزد و حرف من تمام شد. با صدایی که آشکارا می‌لرزید پرسید: حالا اسم خودتون و سازمان را چی گذاشته‌اید؟ گفتم: هیچ! همان «سازمان مجاهدین خلق ایران» که بر افروخته شد و گفت: شما حق نداشتید این کار را بکنید.»

بنا به اعترافات وحید افراخته که در این ملاقات حضور داشته و در مقابل اعتراض شدید آیت‌الله طالقانی به اینکه این سازمانی است با آرم مخصوص و مرامنامه خاص و شما به چه ضوابطی دست به چنین کاری زده‌اید؟ صریحا به او گفتند: «اگر صدایت در مورد تغییر ایدئولوژی در بیاید، تو را می‌کشیم و وانمود می‌کنیم که رژیم تو را کشته و شهیدنمایت می‌کنیم».

آیت‌الله طالقانی با شهامت به آن‌ها می‌گوید: «من عمری از توپ و تانک رژیم آمریکایی شما نترسیدم، توقع دارید. اکنون از یک اسلحه قراضه شما بترسم».

پس از انحراف مجاهدین، آیت‌الله طالقانی نیز همچون اکثر روحانیون انقلابی آن روز هیچ‌گونه همکاری با مجاهدین خلق نداشته است... هرچند که رهبران ناخلف این گروه پس از قطع رابطه طالقانی با آن‌ها همچنان طالقانی را به خود منتسب می‌کردند و با استفاده از عنوان «پدر» از موقعیت و صداقت و عطوفت وی سوء استفاده می‌کردند. با این حال و با توجه به سعه صدری که طالقانی نسبت به همه حامیان و مدعیان انقلاب داشت، همواره در هر فرصتی که روی می‌داد مجاهدین را به برگشت به قرآن و پیروی از سنت نبوی و غور و تفکر در آن دعوت می‌کرد.

خشم امام

یکی از اعضای وابسته و نادم این سازمان فاش ساخته در سال 1357 که چند نفر از رهبران این سازمان از زندان آزاد شدند، آقا با آن دید انقلابی و خلق و خوی پدرانه‌اش، که سعی در هدایت و وحدت و جذب همه نیروهای مخالف رژیم شاه داشت، به دیدار آن‌ها رفت. پس از مذاکره و سؤال و جواب کوتاهی متوجه شد که زیرکانه همه آن را ضبط کرده‌اند. هنگام خداحافظی تذکر داد: «نمی‌خواهم این مذاکرات جایی گفته شود» اما بر خلاف سفارش آیشان سوء استفاده‌های زیادی از این نوار شد.

ادامه این‌گونه رفتارها و کج‌فهمی بعضی از افراد و گروه‌ها دل مجاهد کبیر را به درد آورد تا جایی که در خطبه‌های نماز عید سعید فطر در دانشگاه تهران بی‌‌محابا فریاد زد: «من خودم را برای این‌ها داشتم فدا می‌کردم. حتی بعضی از تنگ‌نظرها و اندک‌بین‌ها مرا متهم می‌کردند...، اما با این کارهایی که کردند دیگر در میان مردم جایی ندارند. بروند فکر دیگری بکنند... شما خیال می‌کنید من طرفدار این گروه‌ها هستم. من مطمئنم اگر این گروه‌ها بفهمند که من حرفی برخلافشان زده‌ام یا بزنم از من می‌برند، ولی من غرضم از مدارا با این‌ها این است که این‌ها به اسلام جلب شوند تا بتوانیم اشتباهاتشان را رفع کنیم. کاری کنیم که به راه بیایند.»

وی در جایی دیگر در این خصوص می‌گوید: «حتی رهبر انقلاب به من فرمودند: چرا در مورد اعمال این چپ‌نماها مسامحه می‌کنی و من گفتم: شاید با منطق و مسالمت حقیقت را دریابند، اما کاری کردند که این رهبر مهربان را هم که سراپا دلسوزی به محرومین و مستضعفین است به خشم آوردند. حالا بچشند جزای اعمالشان را».

با این حال آیت‌الله طالقانی در روزهای پایانی حیات خود نگرشی کاملا انتقادی نسبت به آن‌ها پیش گرفت. یکی از یاران نزدیک ایشان در خاطرات خود می‌گوید: «در سال 58 پس از محاصره ستاد مجاهدین، من به سراغ آیت‌الله طالقانی آمدم و از ایشان خواستم تا مداخله کند. آقای طالقانی نپذیرفت و پس از اصرار من گفت: «به هر کسی که ظلم شد، من جلویش را می‌گیرم، اما اینجا نمی‌خواهم دخالت کنم». پس از اصرار من ایشان به نماز ایستاد و دیگر پاسخ مرا نداد. اندکی بعد رجوی آمد و پنج شش دقیقه بعد «ناگهان صدای داد و فریاد آیت‌الله طالقانی را شنیدم. دیدم ایشان سخت به مسعود رجوی پرخاش می‌کنند و با فریاد می‌گوید: تقصیر خودتان است. با کمونیست‌ها همکاری می‌کنید. تا وقتی این همکاری ادامه داشته باشد من هیچ قدمی برای شما بر نمی‌دارم».

مهدی طالقانی فرزند آیت‌الله طالقانی هم به این موضوع اشاره داشته و می‌گوید:« مسعود رجوی یک‌بار به مرحوم آقای طالقانی گفت: آقا فرزندانتان را دارند می‌گیرند و می‌کشند! آقا در جواب او گفتند به جهنم که دارند می‌کشند شما باید اسلحه‌تان را بگذارید زمین، شما بر علیه چه کسی اسلحه کشیدید؟ شما بر علیه جمهوری اسلامی اسلحه کشیدید، باید اسلحه‌تان را زمین بگذارید!».

عبرت تاریخی

این رابطه پدرانه و سوء استفاده از دلسوزی‌های آیت الله طالقانی در تاریخ انقلاب اسلامی نیز به عنوان عبرت تاریخی به یادگار مانده است. منافقین به خوبی از عمق نفوذ کلام و محبوبیت شخصیت آیت‌الله طالقانی در میان مردم با توجه به مش و رفتار ایشان آگاه بودند و سعی داشتند که به همین وسیله از ایشان سوء استفاده کنند. از سویی دیگر به رغم تمامی هشدارهای مرحوم طالقانی در این‌باره، مجاهدین خلق که به نوعی از بدنه انقلاب و دولت دور شده بودند، سعی داشتند تا با پنهان شدن در پشت نام مجاهدین اولیه و با سوء استفاده از نرم‌خویی مرحوم، خود را به قدرت نزدیک کنند. مجاهدین خلق سعی داشتند با انتشار اعلامیه‌های مختلف، تحت عناوینی از جمله «رهبر خمینی، رئیس جمهور طالقانی» یا «پیشنهاد فرماندهی و نظارت عالیه آیت‌الله طالقانی بر نیروهای مسلح کلیه سازمان‌ها و گروه‌های پاسدار انقلاب» طالقانی را در برابر امام‌ره قرار دهند. متأسفانه این تبیلغات سوء مجاهدین تا حدی گسترده و زیرکانه بود که بسیاری را بر آن داشت تا به طالقانی تهمت همکاری با مجاهدین خلق و حمایت از آنان را بزنند. در صورتی که اسناد و موضع‌گیری‌های موجود آن بزرگوار نشان می‌دهد که به محض تغییر ایدئولوژی و گرایش به چپ، ایشان نیز از حمایت فکری و معنوی خود از مجاهدین خلق دست برداشته، مواضعی روشن و صریح در قبال این سازمان داشتند .

Bottom of Form

منابع

سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی

ایران دیدبان

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: