مریم کمالینژاد
برقرار ارتباط نیاز به آموزش هم دارد. همان چیزی که بخشی از «هوش هیجانی» محسوب میشود و خبر خوب اینکه هوش هیجانی، با آموزش و ارتقاء مهارتها و تمرین و خودسازی میتواند ارتقاء پیدا کند. ارتباط برقرار کردن با کودکان توانایی دوچندانی میخواهد و اهمیت فراوانی دارد. ما به عنوان والد باید بدانیم که کلمات و جملات ما چه تأثیرات آنی و دراز مدت بر کودکانمان دارد. متأسفانه گاهی گمان میکنیم که هر چیزی درباره کودک، به اندازه ظاهر و جثهاش ساده و کوچک است درحالیکه ارتباط برقرار کردن با کودکان اگر نگوییم بیشتر، پیچیدگیهایی به اندازه باقی ارتباطها دارد.
یک سری کلیدواژهها، جملات تکراری و رفتارهای مصنوعی و لوث وجود دارند که در ارتباط با کودکان، باری به هر جهت، عنوان میشوند. بیآنکه به آنها خوب فکر کرده باشیم یا به اثرات جانبی آنها اندیشیده باشیم. همچنین برخی اوقات یک تعریف ساده که به دلیل عدم شناخت شما از روحیه کودکان است، تأثیر تربیتی منفیای به همراه دارد یا جملهای که از سر دلسوزی و محبت قلبی عنوان کردهاید نتیجه عکس میدهد و کودک بنای جیغ و فریاد و بدقلقی میگذارد. در ادامه به برخی کلیدهای ارتباطی با کودکان اشاره خواهیم کرد و درباره آنها خواهیم اندیشید:
1ـ چه دختر نازی
هر کس آوا را میبیند از چشمهای بسیار زیبا و موهای قشنگش تعریف میکند. آوای پنج ساله مدام مورد تعریف و تمجید از ظاهرش قرار میگیرد. اغلب دختربچهها با جملهی «چه دختر نازی» «چه چشمای خشگلی» «چه موهای بلندی» روبرو می شوند و ما گمان میکنیم که همان اثری که تعریف و تمجیدها روی ما به عنوان بزرگسال دارد، بر روی روحیه کودکان هم خواهد گذاشت. اما پردازش این جملات در ذهن و روح کودک به شکلی متفاوت است.
اگر مدام از ظاهر دختربچهتان تعریف میکنید، دست نگه دارید. شما مشغول بالا بردن اعتماد به نفس دخترکتان نیستید، بلکه باعث میشوید در آینده نوجوان و جوانی ظاهربین و سطحی داشته باشید که همه اعتماد به نفسش و تمام داراییاش شکل لباس، مدل موها و ظاهرش است. به جای تعریف مدام از ظاهر کودک، خاصه دختربچهها که اغلب به دلیل ظاهر بانمکشان مورد توجه و استقبال قرار میگیرند، خوب است از صفات اخلاقی خوب آنها تعریف کنید. «عجب دختر مهربانی هستی» «چقدر مؤدبی» «من دختری با این همه نظم تا به حال ندیدهام» « افتخار میکنم که دختری فهمیدهای مثل تو دارم«
بسیاری از افراد وقتی که برای اولین بار با یک دختربچه روبرو می شوند اولین جملاتشان تعریف و تمجید از ظاهر کودک است؛ چه لباس قشنگی، چه صورت زیبایی، چه موهای جذابی و... اگر در مورد کودکتان این اتفاق زیاد میافتد، بهتر است وارد ماجرا شوید و همزمان بگویید: «دخترم بسیار مهربان است» «من دختر بسیار مؤدبی دارم» و...
ضمنا خودتان از کسانی نباشید که همیشه باب صحبت را با کودکان درباره ظاهر باز میکنید. میتوانید درباره علایق، آرزوها و دیگر مسائل صحبت کنید.
کودکی که تمام تعریف و تمجیدها را به واسطه ظاهرش دریافت کرده است، نسبت به ظاهر دچار وسواس می شود. چطور؟ او یاد می گیرد که آدمها فقط به خاطر ظاهرش عمیقا جذب او می شوند و نه چیز دیگری. بنابراین همین که به سن نوجوانی رسید و احساس کرد با معیارهای زیبایی عرف جامعه دیگر سیندرلا و باربی محسوب نمیشود، با اولین جوشی که روی صورتش بیرون زد، دست به لوازم آرایش خواهد برد تا آنها را بپوشاند، به جراحی زیبایی روی خواهد آورد تا ستایشهای سابق را بازگرداند. در بزرگسالی همچنان ظاهربین خواهد ماند و نیمی از وقتش صرف آراستن ظاهرش خواهد شد. تمام اعتماد به نفس او به این مسئله وابسته است.
2ـ یه بوس کوچولو
بچهها را مجبور نکنید که شما را ببوسند. «خاله رو ببوس» «برو بغل عمو» «میدونی زن دایی خیلی تو رو دوست داره؟ ببوسش» در این مواقع کودک چه کار میکند؟ یا مجبور است تن بدهد به خواسته شما که بوسیدن و بغل کشیدن دیگران است یا مثل اغلب پسر بچهها با جیغ کشیدن و دست و پا زدن حتی کتک کاری خودش را از حصر دستهای دیگران نجات میدهد. در این مواقع والدین شرمگین و خجالتزده میشوند و معمولا کودکان را با جملاتی عتابآمیز سرزنش میکنند که این چه رفتاری است.
خودتان را به جای او بگذارید و ببینید چقدر دلتان میخواهد مدام مجبور به بغل کشیدن و بوسیدن دیگران شوید.
بچهها باید بدانند که صاحب بدنشان هستند، باید از آن مراقبت کنند و میتوانند «نه» بگویند. بنابراین لازم است که از آنها اجازه بگیرید، نظرشان را بخواهید و گزینههای جایگزین را پیشنهاد کنید. «دوست داری پدربزرگ را بغل کنی؟» «میخواهی خاله را واقعا ببوسی یا برایش بوس بفرستی؟» با این جملات هم قدرت انتخاب و تصمیمگیری را به او یاد میدهید، هم او را در بیان احساساتش آزاد میگذارید و هم نه گفتن را با او تمرین میکنید.
این مسئله در تربیت جنسی کودکان، بسیار حائز اهمیت است.
همچنین هنگام عکاسی از کودکان و انتشار عکس آنها در فضای مجازی بهتر است که ازشان اجازه بگیرید. اگر کودکتان در سن و سالی است که مفهوم فضای مجازی و اشتراک عکس و حال و هوایش با دیگران را متوجه میشود برایش توضیح دهید تا تصمیم بگیرد. پیشنهاد ما این است که حتی اگر کودک هم اجازه میدهد، شما از این کار امتناع کنید. اگر کودکتان کوچک است و زیر چهار پنج سال، او را تبدیل به سوژه عکاسیتان نکنید. هم ممکن است فرزندتان به «اختلال شخصیت نمایشی» دچار شود و هم حقی از او را ضایع کردهاید.
3ـ زود عذرخواهی کن
حتما برای کودک شما هم پیش آمده که در جمع بزرگسالان یا در بازی با همسالان مرتکب اشتباهی شود که دیگران آزار ببینند. در چنین شرایطی معمولا پدر و مادرها کودک را مجبور به عذرخواهی میکنند. «زود از دوستت عذر بخواه» «به مامان بگو معذرت میخوام» «هرچه سریعتر بگو ببخشید»
کودک شما قطعا متوجه بدی رفتاراش در اغلب موارد نیست. او گمان نمیکند دست زدن بیاجازه به کیف خاله کار بدی باشد. پریدن روی سر مادر بزرگ را نوعی شوخی و بازی محسوب میکند. پخش کردن برنج روی میز برایش هیجانانگیز است. کودک تصوری از مفهوم عذرخواهی هم ندارد. برایش گنگ و نامفهوم است و مطمئنا با یک مفهوم گنگ، مهارتی در کودک به وجود نمیآید در واقع عذرخواهی کردن دردی را دوا نمیکند و ممکن است کودک باز هم همان کار را تکرار کند. به جای مجبور کردن کودک به عذرخواهی، راه درست را به او پیشنهاد کرده یا شرایط را برایش توصیف کنید. «اینکه بدون اجازه اسباببازیهای علی رو برداشتی، اونو ناراحت میکنه» «اینکه بیهوا رو سر پدربزرگ بپری، بهش آسیب میرسونه»
همچنین اجازه ندهید که دیگران هم کودکتان را مجبور به عذرخواهی کردن کنند. اگر کسی به کودکتان گفت: «کارت اشتباه بود، لطفا عذرخواهی کن» شما میتوانید همانموقع با جملات گفته شده، شرایط را توصیف کنید تا کودک از سردرگمی دربیاید.
4ـ مثل دخترها / پسرها رفتار نکن
توی ذهنمان یک سری رفتارها دخترانه پسرانه داریم که میخواهیم کودکمان بر حسب جنسیتش عین ذهنیت ما رفتار کند. بنابراین چپ و راست به پسربچهمان می گوییم: «تو پسری نباید گریه کنی» «مرد شدی، مرد که گریه نمیکنه» «عین دخترها رفتار نکن» و جملاتی از این دست که باعث میشود هم با برچسب زدن به کودک او را دچار احساسات متناقض کنید و هم تبعیضات و کلیشههای جنسیتی را در او پرورش دهید. در مقابل دختربچهها هم پیش میآید که به آنها برچسب «عین پسرها» میزنند. «چه نترسه، عین پسرها» «چه موهای کوتاهی، مثل پسرها» و... بگذارید دختربچهها خودشان باشند و پسربچهها احساساتشان را مخفی نکنند و گریه کنند و آزاد باشند که با ابراز آنچه در دل دارند آرام شوند.
5ـ تو خیلی زرنگ و باهوشی
به جای تشویق کردن دائمی کودک بابت کارهای ریز و درشتاش بهتر است تلاش او را تشویق کنید. «تو بهترینی» «تو همیشه موفق میشی» و... این جملات باعث میشود که کودک ارزش خود را در گرو درست و کامل انجام دادن کارها بداند و حتی دچار اعتماد به نفس کاذب شده و یا اضطراب و استرس «کامل بودن» تا ابد رهایش نکند. چون گمان میکند اگر این کار را به بهترین نحو ممکن انجام ندهد دیگر ارزشی در نزد شما نخواهد داشت. عوض این جملات بگویید: «تو همیشه تلاشت رو میکنی» «اینکه اینقدر تلاش میکنی خیلی برای من ارزشمنده» تلاش کودک برای خوب بودن، بهتر شدن، انجام کاری و یادگیری را هرچند به نتیجه نرسد تشویق کنید. نفس تلاش کردن مهمترین نتیجهای است که عاید فرزند شما می شود و مستحق تشویق است و نه نتیجه.