کد خبر: ۲۱۶۰
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۹۸ - ۱۶:۴۷
پپ
به مناسبت بیست و نهمین سالگرد ارتحال امام خمینی‌ره
صفحه نخست » گزارش

فاطمه اقوامی

تاریکی مطلق بر سر شهر سایه افکنده بود... آسمان سیاه و هوا غبارآلود بود... نه آنکه زرق و برقی نباشد، بود اما دل مردم را دیگر شیفته و مجذوب نمی‌کرد... مردم خسته بودند... صدای فریاد و اعتراض‌شان به جایی نمی‌رسید... چشم‌هایشان هر سو به دنبال روزنه‌ای از نور بود، به دنبال راهی برای رهایی... دستان‌شان دخیل آسمان بود و سال‌ها بود که انتظار کسی را می‌کشیدند که بتواند پرده‌های سیاهی را کنار بزند و امید را به ارمغان بیاورد و راه را برای ظهور آن منجی که وعده داده شده فراهم کند... تا آنکه بالأخره انتظار سرآمد و آفتاب از سمت قم طلوع کرد و مردی از تبار آسمانی‌ها به پاخواست... او آمد بود با دم مسیحایی خود دل‌های مرده را روح بخشد و خفتگان را بیدار سازد... او یاد مسیح را در دل‌ها زنده کرده بود... کسی که روح خدایی و کلام آسمانی‌اش بشارت یک اتفاق بزرگ را می‌داد... یک انقلاب که تصورات دنیا را بهم ریزد و آن‌ها را انگشت به دهان بگذارد... در نظر او هیچ قدرتی محلی از اعراب نداشت چرا که نگاهش به آسمان بود و از هیچ کس و هیچ چیز باکی به دل راه نمی‌داد... او ناخدای کاربلدی بود که توانست کشتی را به اولین منزل مقصود برساند و آن وقت با دلی آرام، قلبی مطمئن و روحی شاد رخت سفر بست و غمی جانکاه بر دل عاشقان سرگشته خود نشاند... غمی که بیست و نه سال دوام دارد هر چند که فرزند خلفش خوب توانسته جای پدر مهربان امت را بگیرد و مسیر او را ادامه دهد و با جان و دل از امانتش پاسداری و محافظت کند... راه و امانت او که جهان به نام پر عظمت روح‌الله الموسوی الخمینی می‌شناسد...

گرچه یادی از آن عزیز سفر کرده نیاز به ماه و روز خاصی ندارد و هر لحظه همراه و هم‌نشین دل‌های ماست اما 14 و 15 خرداد هر سال بیش از هر زمان دیگری هوای او را می‌کنیم... به همین بهانه این هفته صفحات گزارش ما مزین به نام پر افتخار آن مرد آسمانی است.

پسر دارد نشان از پدر

نمی‌دانم این چه سری است در زندگی انسان‌های بزرگ که باید درد یتیمی چشیده باشند؟! امام عزیز ما هم فرزند شهیدی است که در چهارماهگی این درد بر جانش نشست. درست است که او پدر حضور پدر را درک نکرد اما به خوبی راه رسم مبارزه را از پدر آموخته بود و خون شهامت و آزادگی او در رگ‌هایش جریان داشت. آقا مصطفی در 29 رجب سال 1278 در خمین در همان خانه ساده و باصفایی که بعدها روح‌الله در آنجا بزرگ شد و قد کشید، متولد شد. در سنین کودکی اول تحصیل در مکتب‌خانه را تجربه کرد و بعد هم به نزد مرحوم «آقا میرزا احمد خوانساری» رفت و در محضر او تحصیلاتش را ادامه داد. بعد از آن راهی اصفهان شد تا از درس و بحث علمای آنجا بهره ببرد. سال 1300قمری گذشته بود که آقا مصطفی جوان با دختر مرحوم آقا میزرا به نام «هاجر آغا خانم ازدواج می‌کند و پس از آنکه دختر اول‌شان به دنیا می‌آید، عزم سفر به نجف می‌کنند تا بتوانند در حوزه علمیه نجف که آن زمان پرآوازه بود، تحصیلات خود را ادامه دهند. او موفق به کسب درجه اجتهاد شده و ملقب به «فخرالمجتهدین» بود. وقتی به خمین برمی‌گردند و به اداره زندگی از راه کشاورزی مشغول می‌شوند. حدود سال 1320 اوضاع خمین مثل خیلی از نقاط دیگر کشور بسیار نامساعد بود و خوانین آن زمان ظلم و تعدی را پیشه خود کرده بودند و از هیچ ظلم و جور نسب به رعیت دریغ نمی‌ورزیدند. آقا مصطفی مقابل این ظلم‌ها قد علم می‌کند و کمر همت می‌بندد که هر آنطورحق مردم مظلوم را بستاند. همین مقاومت و ایستادگی به مذاق خوانین خوش نمی‌آید و در نهایت به «جعفر قلی‌خان» به کمک «میرزا قلی سلطان» آقا مصطفی را که برای گزارش وضعیت بد مردم خمین و کمک گرفتن از والی، راهی اراک بود با ضرب گلوله در بین راه به شهادت می‌رسانند و رخت یتیمی بر تن روح‌الله می‌کنند، کسی که چند سال بعد راه پدر را احیا می‌کند و همچون او مقابل ظلم می‌ایستد.

از دامن زن مرد به معراج می‌رود

امام کودکی خود را در دامان سه شیر زن گذراند و از آن‌ها درس زندگی آموخت. وقتی ایشان به دنیا آمدند، خواهر کوچکی داشتند که نوز شیرخواره بود و به شیر مادر احتیاج داشت، به همین خاطر برای اینکه برای روح‌الله کوچک شیر کم نیاید، به دنبال دایه‌ای بودند تا اینکه توجه‌ها به سمت ننه خاور همسر کربلائی میرزا یکی از خدمتگزاران پدر امام جلب می‌شود. او که تازه فرزندی را از دست داده بود از سوی آقا مصطفی پدر امام برای این کار انتخاب می‌شود. وضو می‌گیرد و سوره اخلاص می‌خواند و مشغول شیر دادن به نوزاد می‌شود. پدر امام مقرر کرده بود تا زمانی که ننه خاور این مسئولیت را بر عهده دارد از هیچ غذایی جز غذای آن خانه نخورد. ننه خاور زن قوی و پر شهامت بود. سوارکاری خوب می‌دانست تا جایی که حتی در مدح و تعریف او افسانه‌هایی نقل می‌کردند که مثلا او روی اسب می‌ایستد و تیراندازی می‌کندو تیرش هم به هدف می‌خورد. امام چند سالی در دامن او پرورش یافت و شجاعت و شهامت او را به چشم دید و درس گرفت.

عمه امام صاحبه خانم زن دیگری بود که امام روزگار زندگی‌ را درکنارش گذراند. زنی مدبر و مدیر که بعد از شهادت برادر آنقدر پیگیر شد که حکم قصاص قاتلین برادر گرفت. بعد هم مسئولیت اداره املاک برادر شهیدش را برعهده گرفت و در امر تربیت برادرزاده کوچک خود نیز نقش داشت و سعی می‌کرد راه و رسم زندگی و مقابله با ظلم را به او بیاموزد انگار که خوب می‌دانست چه آینده‌ای در انتظار روح‌الله کوچک است.

و اما مادز امام در کنار تمام صفات عالیه یک بانو، بسیار لطیف و شاعر مسلک بود، گاهی در ایام بهار روح‌الله کوچک را در آغوش می‌گرفت و زیر باران می‌برد و می گفت بچه باید باران را حس کند و با طبیعت آشنا شود و از آن لذت ببرد.

مردی فراسوی باور ما

به فرموده فرزند خلف امام راحل، امام خامنه‌ای‌حفظه‌الله «شخصیت عظیم رهبر کبیر و امام عزیز ما، حقا و انصافا پس از پیامبران خدا و اولیای معصومین با هیچ شخصیت دیگری قابل مقایسه نبود. او ودیعه خدا در دست ما، حجت خدا بر ما و نشانه عظیم الهی بود...» (بیانات رهبرمعظم انقلاب در مراسم بیعت گروهی از فرماندهان و اعضای سپاه 17/3/1368) با این وصف بی‌شک قلم قاصر از آن است بخواهد درباره شخصیت امام خمینی‌ره متنی درخور و جامع بنگارد و یا زبان کلامی بر زبان آورد اما به قول معروف «آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید» باید امام و راه‌شان را شناخت تا بتوان در مسیر او گام برداشت همانگونه رهبری عزیز در کلامی دیگر فرموده‌اند: «بدون شناخت صحیح و تحریف نشده امام امکان تداوم این نقشه راه وجود نخواهد داشت.» پس با در این بخش همراه ما باشید تا به برخی از ابعاد شخصیتی امام و برخی نظرات ایشان نگاهی گذرا بیندازیم:

1.یک جهان علمی جامع:

امام خمینی‌ره در دوران عمر پر برکت خود با استعداد فوق‌العاده، تحت عنایت و موهبت الهی به فراگیری بسیاری از معارف و علوم اسلامی پرداختند و در آن‌ها به تخصص و مهارت کامل دست پیدا کردند. امام خمینی هم فیلسوفی توانا بودند، هم یک عارف به تمام معنا و هم در زمینه فقاهت مدارج عالیه را طی کرده و به درجه مرجع تقلیدی رسیده بودند و از سوی دیگر با تمام رمز و رموز حکومت‌داری اسلامی و اندیشه‌های سیاسی آشنا بودند و توانستند انقلابی را رهبری کرده و بنیانگذار یک حکومت اسلامی با معیارهای اصیل باشند.

امام راحل در کنار تحصیل در حوزه علمیه و آموختن دروس متعارف آن، از مطالعه متون عرفانی، کلامی، ادبی، نجومی و هیئت جدید و قدیم غافل نبودند و بر مبانی فلسفه غرب و مباحث فلسفه اسلامی کاملا تسلط داشتند. مطالعات ایشان در زمینه‌های گوناگون بود و حتی به گفته فرزند ایشان، امام کتاب‌های رمان مانند بینوایان را هم مطالعه می‌کردند.

ایشان در زمینه فقه همانطور که برای روش‌های استنباط و اجتهاد مصطلح ارزش قائل بودند به مسأله پویایی فقه و اصول بسیار نظر داشتند و آن را لازمه نگرش اجتهادی می‌دانستند و برای عنصر زمان و مکان نقشی تعیین‌کننده در اجتهاد در نظر می‌گرفتند.

برتری و یکه‌تازی امام در قلمرو فلسفه، حکمت و عرفان نیز زبانزد علما و فضلای خبره است و آن‌ها امام را در این زمینه یک متخصص کامل و صاحب مبنا می‌دانند. بینش فلسفی و تبحر در این زمینه بی‌شک در کنار امداد‌های الهی، یکی از عواملی است که امام را در سال‌های حکومت‌داری یاری رساند و باعث شد بتوانند در مسائل پیچیده سیاسی بهترین تصمیم را اتخاذ کنند.

امام خمینی‌ره سالیان زیادی در حوزه علمیه قم به تدریس دروسی چون فقه، اصول، فلسفه، عرفان و اخلاق اسلامی مشغول و در این زمینه‌ها صاحب رأی و نظر بودند. پرورش شاگردان بزرگی چون شهید مطهری از جمله ثمرات سال‌های تدرسی امام در قم بود. کسی که تأثیر شرکت در آن کلاس‌ها را اینگونه توصیف می‌کند: «... اگر چه در آغاز مهاجرت به قم هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم و شايستگي ورود در معقولات را نداشتم، اما درس اخلاقي كه وسيله شخصيت محبوبم در هر پنج‌شنبه و جمعه گفته مي‌شد، و در حقيقت درس معارف و سير و سلوك بود، نه اخلاق به مفهوم خشك علمي، مرا سرمست مي‌كرد. بدون هيچ اغراق و مبالغه‌اي اين درس مرا آن چنان به وجد مي‌آورد كه تا دوشنبه و سه‌شنبه هفته بعد خودم را شديدا تحت تأثير آن مي‌يافتم. بخش مهمي از شخصيت فكري و روحي من در آن درس، و سپس در درس‌هاي ديگري كه در طي دوازده سال از آن استاد الهي فرا گرفتم انعقاد يافت، و همواره خود را مديون او دانسته و مي‌دانم. راستي كه او روح قدسي الهي بود.»

و اما یکی از جلوه‌های این جامعیت علمی مباحث مبانی نظری حکومت اسلامی است که امام‌ره در نجف در سلسه درس‌های ولایت فقیه بازگو کردند.

2.عبد صالح:

نمی‌شود از جنبه‌های شخصیتی امام‌ره صحبت کرد و همان اول راه سراغ بعد عرفانی او نرفت. بدون شک امام خمینی در زمینه عرفان نظری و عملی جزو نادرترین افراد تاریخ اسلام به شمار می‌رود. رهبر معظم انقلاب این بعد از شخصیت امام را اینگو بازگو می‌کنند: «ایشان خیلی هم به عرفان علاقه‌مند بودند. می‌دانید تبحر امام بیشتر در عرفان بود، بیش از فلسفه ـ یعنی امام متبحر و منغمر در عرفان بودند ـ ...» تسلط ایشان در مبانی عرفان نظری و اوج مرتبه عرفان عملی ایشان در کتاب‌های شرح دعای سحر و چهل حدیث ایشان کاملا آشکار و واضح است. عرفان نظری امام همگام و همراه و آمیخته با عرفان عملی اوست یعنی ایشان توانسته بودند مفاهیم عرفانی را در همه زمینه‌ها عینیت بخشند. امام تجسم واقعی فنای فی‌الله بود و همه چیز را از او و برای او می‌دانست و به همین خاطر بود که از هیچ قدرتی هراسی به دل راه نمی‌داد و اتفاقات در مسیر و هدف والای او خللی ایجاد نمی‌کرد. روح عرفانی ایشان در تمام رفتار و سکنات ایشان حتی تصمیمات سیاسی و اجتماعی جاری و ساری به وضوح دیده می‌شد. تزکیه نفس و روح متعالی ایشان زمینه را برای دریافت کمک و راهنمایی و الهامات از جانب خداوند فراهم کرده بود و بر همین پایه در حساس‌ترین و پرمخاطره‌ترین مقاطع صحیح‌ترین و بهترین تصمیم را اتخاذ می‌کردند. رهبری عزیز این ویژگی شخصیتی امام عزیز را اینگونه بیان می‌کند: «او عبد صالح و بنده خدا به معناي واقعي بود، من هيچ تعبيري بهتر از اين تعبير زيباي عبد صالح براي امام پيدا نمي کنم.» و جمله زیبای شهید آیت‌الله محمدباقر صدر هم از این اوج مراتب معنوی امام حکایت می‌کند: « ذوب شويد در امام خميني همچنان كه او در اسلام ذوب شده است.»

3.آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری

شاید علم و عرفان امام برای خیلی ناشناخته باقی مانده باشد و چیز زیادی از آن مراتب عالیه نتوانند درک کنند اما آن‌هایی که در روزگار امام زیسته‌اند یا خاطرات اطرافیان ایشان را خوانده‌اند، بی‌شک ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری امام را به خوبی تشخیص می‌دهند، ویژگی‌هایی برشمردن همه آن‌ها فرصتی وسیع می‌خواهد که مطمئنا باز هم نکته‌ای از قلم خواهد افتاد اما به قدر وسع که می‌شود مروری کوتاه بر برخی از آن‌ها داشت و حلاوتش را بر جان نشاند:

در کنار مردم:

با آنکه امام و رهبر بود و از جایگاه بالایی برخوردار بودند اما در رفتارشان از عجب و نگاه از بالا و حقارت‌آمیز خبری نبود. با همه صمیمانه رفتار می‌کردند. تقاضایی برای انجام کارهای شخصی خود از کسی نداشتند، در سلام گفتن بر همه سبقت می‌گرفتند و حتی در برخورد با کودکان با احترام با آن‌ها برخورد می‌کردند. حقوق دیگران را به خاطر مقام و موقعیت خود نادیده نمی‌گرفتند.

زندگی ساده و بی‌آلایش

امام عزیز بزرگ شده مکتب همان امامی بود که دو نوع غذا بر سر سفره نمی‌گذاشت و مانند قشر ضعیف جامعه خود روزگار می‌گذراند. امام‌ره در قم در یک منزل یک طبقه با چند اتاق ساده، در پاریس در خانه‌ای به مساحت شصت متر و در دوران رهبریت خود در جماران در خانه‌ای کوچک و استیجاری زندگی می‌کرد.

«ارنست کارديناله»، کشيش مسيحي و وزير آموزش و پرورش در دولت انقلابي ساندنيست‏هاي نيکاراگوئه، مي گويد: «بعد از انقلاب نيکاراگوئه، شديدا تحت محاصره اقتصادي بوديم... وضعيت بسيار بغرنج و مبهمي داشتيم. در سفري به ايران، خدمت رهبر انقلاب اسلامي رسيدم. از کوچه‏هاي پرپيچ و خم جماران گذشتم. خانه رهبر انقلاب را در نهايت سادگي يافتم. مردي که شرق و غرب را به لرزه انداخته بود، پيرمردي است با لباس ساده و در اتاقي محقّر. تنها حرفي که ايشان گفتند، اين بود: «ما در کنار مبارزان عليه ستمکاران هستيم». اين سخن قوّت قلبي بود که با هيچ چيز قابل مقايسه نيست. در ادامه سفر به مقر پاپ، رهبر کاتوليک‏هاي جهان رفتم. آن کاخ تو در تو و آن مقر باشکوه، آن لباس‏هاي گران قيمت و فاخر و رفتار تند و برخورد تلخ پاپ که گفت: اگر مي خواهي کمکي از جانب کليسا به شما بشود، نبايد به سياست، کاري داشته باشيد و همچنين با آمريکا درنيفتيد. من گفتم: رهبر من قاعدتا بايد شما باشيد، اما نيستيد. رهبر من امام خميني است که به آن سادگي زندگي مي‌کند و واقعا راه حضرت مسيح‌علیه السلام را مي‌رود و با آمريکا دشمن است. اگر حضرت مسيح علیه السلام حالا بود، رفتار امام خميني‌قدس سره‏ را داشت»

وقتی بر طبق قانون اساسی قرار شد مسئولین صورت دارایی خود را تحویل بدهند اولین کسی که دارایی خود و متعلقینش را عرضه داشت رهبر امت، امام راحل‌ره بود.

اتصال به علم بالا
توسل به ائمه معصومین و توجه به دعا و نیایش جزو لاینفک زندگی امام خمینی‌ره بود. ایشان با تمام وجود دلباخته و شیفته مکتب اسلام و و اهل‌بیت بود و با الگو گرفتن از همان ذوات مقدسه مسیر و راه را انتخاب می‌کرد و با قدرت جلو می‌رفت. در توصیف این وجه از ویژگی‌های اخلاقی امام هیچ سخنی شاید به اندازه فرمایش شاگرد خلف‌شان امام خامنه‌ای بلیغ و شیوا و دلنشین نباشد آنجا که می‌فرمایند:« من يقين دارم، آن پيرمرد نورانى، معنوى، عالم، زاهد و عارف كه اين انقلاب با دست تواناى او بنا، غرس، آبيارى و ميوه‌چينى شد، اگر در جوانى، آن راز و نيازها و آن عبادت‌ها، تفكّرها و توسّل‏ها را نداشت و آن دل مؤمن و نورانى در او پديد نمى‏آمد، اين كارهاى بزرگ از او صادر نمى‏شد. مرحوم آقاى حاج ميرزا جواد آقاى تهرانى كه از علماى بسيار مؤمن، زاهد و خالص بود و در مشهد، بسيارى ايشان را مى‏شناختند، نزديك سى سال پيش از اين، به بنده گفت: «من در جوانى براى تحصيل به قم رفتم و آن زمان، امام را در حرم مطهّر ديدم. نمى‏شناختم ايشان كيست. ديدم كه يك سيّد طلبه‏ جوان و نورانى در حرم ايستاده، تحت الحنك را انداخته، نماز مى‏خواند و اشك مى‏ريزد و تضرّع مى‏كند» حاج ميرزا جواد آقاى تهرانى مى‏گفت: «من او را نشناخته، مجذوبش شدم و از بعضى پرسيدم اين آقاى نورانى كيست؟ گفتند اين آقا روح اللّه خمينى‏ است. وقتى آقا روح‌اللّه، در دوره‏ جوانى، آن سرمايه و ذخيره را پديد مى‏آورند، آن وقت در سنّ هشتادسالگى، امام و بنيانگذار حكومت جمهورى اسلامى مى‏شوند» (آيت‏اللّه سيد على خامنه‏اى، بيانات، سال‏1374، ص133، بيانات در ديدار روحانيون و طلّاب ايرانى و خارجى در صحن «مدرسه‏ فيضيّه‏ قم»، 16/9/74)

مهربان و لطیف

مردی پر صلابتی که دربرابر دشمنان چون کوه استوار بود و با یک کلام خود لرزه بر اندام آن‌ها می‌انداخت، برای امت خود پدری مهربان و دلسوز بود و در مواجه با مسائل عاطفی و انسانی، لطافت طبع و محبت‌شان بی‌نظیر بود. رهب رمعظم انقلاب در این‌باره نقل می‌کنند: «يك‏وقت در يكى از سفرهاى من، خانمى خودش را به من رساند و گفت از قول من به امام بگوييد كه پسرم در جنگ اسير شده بود و اخيرا خبر كشته شدن او را برايم آورده‏اند. من پسرم كشته شده، اما برايم اهميت ندارد؛ براى من سلامت شما اهميت دارد. آن خانم اين جمله را در اوج هيجان و احساس به من گفت. من خدمت امام آمدم و داخل رفتم. ايشان سرِ پا ايستاده بود و من همين مطلب را برايش نقل كردم؛ ديدم اين كوه استوار و وقار و استقامت، مثل درخت تناورى كه ناگهان بر اثر توفانى خم شود، در خود فرورفت. مثل كسى كه دلش بشكند؛ روح و جان و جسم او تحت تأثير اين حرف مادر شهيد قرار گرفت و چشمانش پُر از اشك شد!»

مهر و محبت‌ امام‌ره به همسر و فرزندان و رفتار پر عاطفه‌شان در خانه هم که زبانزد است و نشانه‌های آن فراوان. مانند همان نامه‌ای معروفی که در سفر به حج در سال 1312 برای همسرشان با چنین آغاز عاشقانه‌ای نوشته‌اند: «تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. (حالِ)‏ من با هر شدتی باشد می‌‏گذرد ولی بحمدالله تا کنون هرچه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتا جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد...»


4. حکومت به سبک روح‌الله

سخن گفتن از بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران بدون توجه به بعد اندیشه‌های سیاسی او ابتر و ناقص است چرا که این مبحث یکی از اساسی‌ترین ابعاد اندیشه اوست و ریشه‌های انقلابی که در سرتاسر جهان به نام او شناخته می‌شود از همین منبع سرچشمه می‌گیرد. اندیشه سیاسی امام مبتنی بر اصول بنیادین جهان‌بینی توحیدی، وحی الهی و سنت و سیره معصومین است.

یکی از مؤلفه‌های اصلی این اندیشه پیوند قوی و ناگسستنی میان دین و سیاست است. چرا که در نظر امام «دین» خاستگاه نظام سیاسی است و برای کلیه برنامه‌ها و مباحث سیاسی احکام و قوانین دینی وضع شده است. در نتیجه « اسلام دین سیاست است با همه شئون سیاست، و اين معنا براي كسي كه كمترين دقتي در احكام حكومتي و سياسي اجتماعي و اقتصادي اسلام بكند به خوبي و روشني ظاهر مي‏گردد، پس كسي كه خيال مي‏كند دين اسلام جداي از سياست است هم نسبت به معارف اسلام جاهل است و هم سياست را نمي‏داند.» (تحريرالوسيله، ج‏1، ص‏369)

تحقق عدالت از مباحث و موضوعات اصلی اندیشه سیاسی امام خمینی‌ره به شمار می‌رود که تأکید فراوانی بر آن داشتند. در منظر ایشان این مهم جزو مهم‌ترین اهداف یک نظام سیاسی است و حکومت را ابزاری برای تحقق عدالت و معنویت در جامعه می‌دانند که با حاکم شدن آن جامعه انسان می‌تواند در مسیر رشد و سعادت حرکت کند.

توجه به مردم و رأی و نظر آن‌ها یکی دیگر از خطوط اصلی اندیشه سیاسی امام راحل است. ایشان هم در تمام طول مبارزات سیاسی و انقلابی به این اصل مهم و بیدارسازی توده‌ها توجه داشتند و انقلاب را متعلق به آن‌ها می‌دانستند، هم بعد از پیروزی انقلاب توجه و تأکید ویژه بر مشارکت دادن آن‌ها در امر سیاست داشتند. بر همین اساس با همت و تأکید امام در یک اقدام بی‌سابقه فقط دوماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی رفراندومی عمومی برگزار شد تا مردم شیوه حکومت و نظام حکومتی را انتخاب کنند.

وحدت کلمه مؤلفه دیگری است که در اندیشه سیاسی امام جایگاه ویژه داشت، به میزانی که آن را رمز پیروزی انقلاب اسلامی می‌دانستند.

استقلال و آزادی که از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی بود دو مفهومی است که امام خمینی روی آن نظر داشتند و از آن دفاع می‌کردند. آزادی چه در حوزه‌های اجتماعی و مدنی و چه در حوزه‌های فردی مورد توجه ایشان بود، البته نه بدون حد و مرز بلکه مزرهای آن را قوانین دینی و قوانین کشور که برگرفته از دین است می‌دانستند. استقلال هم از منظر امام استقلال در همه زمینه‌ها، عدم وابستگی، نفی دخالت اجانب، قطع نفوذ بی گانگان، تحت نظر دیگران نبودن و اداره مستقل مملکت تعریف می‌شد.

رهبر و رهرو:

«روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان، حضرت امام خمینی به ملکوت اعلی پیوست.» صبح چهادرهم خرداد 1368 این خبر غم‌انگیز قلب عاشقان حضرت روح‌الله را به آتش کشید. هیچ‌کس باورش نمی‌شد آن پدر پیر و مهربان به این زودی عزم سفر کرده و شیفتگانش را مبتلا به درد فراق کند. غم از دست دادن آن عزیز سفر کرده از یک سو و نگرانی بابت برپا ماندن ستون‌های انقلابی که امانت او از سوی دیگر، وضعیت ایران عزیز را ملتهب و طوفانی کرده بود. همه می‌دانستند چشم طمع دشمنان دنبال آن است که زمین خورد این انقلاب را جشن بگیرند اما در این میان، بار دیگر نسیم مدد الهی وزیدن گرفت و فرزند خلف مکتب امام‌ره، امام خامنه‌ای سکان هدایت جامعه را به دست گرفت و حالا بیست و نه سال است که او بر اساس آموزه‌های پیر جماران، کشتی انقلاب را به سمت افق‌های دور موفقیت می‌راند و بارها آن را از میان طوفان‌های سهمگین به سلامت عبور داده است به امید آنکه به زودی این امانت سنگین را به صاحب اصلی‌اش، آن عزیزی که عالمی چشم‌انتظار قدومش به سر می‌برد، برساند. به امید آن روز .

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: