مریم کمالینژاد
همه والدین اگر از سلامت روحی برخوردار باشند، نسبت به تربیت فرزندشان حساساند و دلشان میخواهد بهترین سیستم تربیتی را داشته باشند که نتیجهاش فردی سالم، فهمیده، رشدیافته و مفید به حال جامعه باشد. اما پروسه تربیت به قدری پیچیده است و بالا و پایین دارد که والدین گاه ناخواسته در چالههایی میافتند که نتایج خوبی به ارمغان نمیآورد. برخی از این اشتباهات و چالههای تربیتی در میان والدین شایع است و میتوان از نشانهها پیشبینیشان کرد، در ادامه ما به آنها خواهیم پرداخت تا کمکی کوچک به والدین کرده باشیم.
1ـ چاله قاطع نبودن
امروز حرفی را میزنیم و چند روز بعد یادمان میرود که چه گفتهایم. با کاری مخالفت میکنیم و میگوییم نباید فرزندمان آن را انجام دهد اما آنقدرها قاطع و محکم نیستیم و با کمی التماس از موضعمان کوتاه میآییم. وعدهای میدهیم و فراموش میکنیم و وقتی فرزندمان یادمان میاندازد که چه گفتهایم و قرار بود چه بکنیم، با لبخندی بیتفاوت از کنارش عبور میکنیم. گاهی سختگیریم و گاهی سهلگیریم. همین است که فرزندمان گیج میشود دیگر حرفمان برایش اهمیتی ندارد. اگر میانهرو و قاطع نباشید، در چاله اول تربیتی افتادهاید.
2ـ یکی من میگم یکی تو
بشین، پاشو، برو، بخور، درس بخون، دست نزن، اذیت نکن و دیگر افعال امر و نهی را آنقدر به کرات و پشت سر هم تکرار میکنیم تا بیفتیم توی تله بگو مگو با فرزندمان. کمکم اوضاع طوری میشود که گمان میکنیم کودک دو سالهمان با ما بنای ناسازگاری و لجبازی گذاشته است. فراموشمان میشود که او دارد مسیر طبیعی رشدش را طی میکند و کنجکاوی و بدو بدو و حتی جیغ کشیدن و پرتاب کردن و گاه لجبازی هم، بخشی از مقتضیات سن و سال و مراحل رشدش است. بگو مگو کردن چه با کودک و چه با نوجوان آن چیزی است که باید حسابی مراقبش باشید که گرفتارش نشوید و راهش حفظ آرامش است و تذکر این نکته به خودتان که کودکتان با شما لجبازی نمیکند.
3ـ این رشوه هم مال تو
چه کسی است که نداند تشویق کردن چه اثرات بینظیری در تربیت دارد. ترغیبت افراد به انجام کارهای خوب، تثبت رفتارها و قدردانی و تشکر با تشویق کردن افراد در هر سن و سالی، تسهیل میشود. اما در باب تشویق کردن هم باید تعادل و تنوع را حفظ کرد. نباید تشویق تبدیل به رشوه شود. آنقدر کودک را برای انجام کوچکترین وظایف روزمرهاش با تشویقهای مادی تحریک نکنید چرا که فرزند شما تبدیل به یک رشوهگیر کوچکِ خانگی شده و گمان میکند تا تشویقی دریافت نکند نباید قدم از قدم بردارد. کم نیستند والدینی که زیر بالشت کودکشان برای نماز خواندن هم پول میگذارند. البته که ما با یکبار تشویق کردن کودک و اثرات آن مخالف نیستیم. آنچه میخواهیم دربارهاش هشدار دهیم، تشویقهای پیدرپی برای مسائل کوچک و روزمره است؛ «اگر اتاقت رو مرتب کنی یک بستنی میگیری» «اگر صبحانهات رو کامل بخوری، میتونی برنامه کودک ببینی» «اگر نمازات رو کامل بخونی یه تبلت هدیه میگیری» و...
4ـ کی روی بچه من دست بلند کرده؟
بچهها با هم بازی میکنند، ورزش میکنند، دعوا میکنند، هم را هل میدهند، به شکل لفظی با هم درگیر میشوند و چند دقیقه بعد میبینید که باز هم دست در دست هم دارند بازی میکنند. خودتان را قاطی دعوای کودکانه نکنید. تا فرزندتان شکایتی پیش شما آورد که فلانی به من گفت اف و مرا هل داد، شال و کلاه نکنید که «چرا دست روی بچه من بلند کردی؟» تا وقتیکه آسیب جسمی و روحی در میان نیست، نیازی به دخالت شما وجود ندارد. اجازه دهید فرزندتان خودش بتواند از خودش دفاع کند. بهش بگویید: اگر کسی قصد کتک زدن تو را داشت، لازم نیست تو هم او را بزنی، دستانش را محکم بگیرد و بگو: اجازه نداری منو بزنی.
خاصه والدین تک فرزندان که این روزها تعدادشان هم زیاد است، زیاد به این چاله تربیتی گرفتار میشوند به دلایل متفاوت از جمله وابستگی و علاقه افراطی به کودک و اتفاق این کودکان بیش از بقیه نیاز دارند که روابط اجتماعیشان را گسترش دهند چون در خانه فرزند دیگری وجود ندارد که این چیزها را با او تمرین کنند.
5ـ بگذارید مدرسه کار خودش را بکند
درستش این است که کودک کمی از فعالیتهای مدرسه و اتفاقات آن ـ مخصوصا مهمهایش ـ را برای والدینش تعریف کند اما اینکه یک خبرچین کوچولو تربیت کنید که مدام در حال گله و شکایت از مدرسه و اولیاء مدرسه و معلماش است و توقع دارد حاکم مطلق کلاسشان باشد و شما هم با هر گله و شکایتی لشکرکشی میکنید به مدرسه، رفتاری صحیحی نیست. اگر معلم زیاد مشق میگوید، کم مشق میگوید، امتحان نمیگیرد، اگر کودکتان دعواهای مرسوم کودکانه با همکلاسیهایش دارد، فقط با یک تلفن و توضیح خواستن از اولیاء مدرسه میتوانید حلش کنید و اجازه دهید مدرسه هم کار خودش را بکند.
6ـ وعده تنبیه ندهید
«اگر یکبار دیگر خواهرت را اذیت کنی به پدرت میگویم» «اگر دوستت را کتک بزنی دیگر به پارک نمیآییم» وعده تنبیه ندهید. تنبیه را اجرا کنید. بچهها باهوشتر از آنند که ندانند تا وقت آمدن پدر چطور شما را راضی کنند، پس از مدتی کوتاه «به پدرت میگویم» تبدیل به یک جمله بیتأثیر میشود که هیچ کارآیی ندارد. وقتی به او میگویید دیگر به پارک نمیآییم، او با خودش فکر میکند تا دفعه بعد هنوز برای کتک زدن وقت هست. به جای این جملات میتوانید بگویید: «اگر دوستت را کتک بزنی همین الان از پارک میرویم» «اگر خواهرت را اذیت کنی، نمیتوانی کارتن ببینی» تنبیه باید نقد باشد، وعده نسیه ندهید.
7ـ صرفهجویی در فعلهای منفی
شما نگرانید، نگران آسیبهای جسمی، روحی و تربیتی که ممکن است گریبان فرزندتان را بگیرد، این نگرانی مقدس کاملا قابل درک است، اما نباید تبدیل به یک چاله تربیتی شود. اما نزدیکترین و سادهترین راهی که به ذهن والدین میرسد، امر و نهی کردن است. همان چیزی که در بالا به آن اشاره کردیم. استفاده افراطی از افعال منفی و امری. نکن، نرو، نخور، نزن و... راههای دیگری هم وجود دارد، به جای بیاثر کردن این افعال، سعی کنید دست کودکتان را بگیرید و به کاری دیگر مشغولش کنید، راههای جایگزین به او پیشنهاد کنید. جملهتان را به شکل مثبت ادا کنید؛ مثلا به جای گفتن «جیغ نکش، پدرت خواب است» به او بگویید: «دوست داری بریم توی اتاقت نقاشی کنیم» یا هر کار دیگری که میدانید فرزنداتان به آن علاقهمند است و نه نمیگوید. تا زیر هفت سال نهی کردن و نه گفتن هیچ دردی را دوا نمیکند باید بگذارید کودک تجربه کند. تجربههای تحت کنترل و کمخطر.
8ـ لولو میخورتت
«بالأخره باید از یکی حساب ببره» « باید از یه چیزی بترسه» «این بچه پس چطوری بخوابه» برخی از والدین و بزرگترها گمان میکنند بچهشان را باید از یک موقعیت و یا موجودی بترسانند تا اموراتشان بهتر پیش برود و حرفشان خریدار داشته باشد. البته که گاهی هم پیش میرود اما اثرات مخربی دارد. موقعیت و موجودی ترسناک را به دروغ برای کودکتان ترسیم نکنید. «اگر همین الان گریه رو تموم نکنی، آقای پلیس میبرتت زندان» «دزدها منتظرند که بچههایی که صبحانه نمیخورند را بدزدند» و... خیلی زود او متوجه دروغهای نهچندان مصلحتی شما میشوند و انتقام ترسهایشان را از شما میگیرند البته قبل از آن، از کودکتان موجودی ترسو و بیاعتماد به نفس ساختهاید. بهتر است به جای ترساندن و ترسیم فضاها و موقعیتها و موجودات دروغین و ترسناک، صادقانه با او راجع به شرایط صحبت کنید. این موجودات ترسناک خیالی که تهدیدی جدی درونشان است، اضطراب و استرس را در جان کودک شما مینشانند که ممکن است تا بزرگسالی با خودشان داشته باشند.
9ـ ما آنقدرها داریم که تو نگران نباشی
گمان نکنید که اگر کودکتان را در جریان کلیه مشکلات اقتصادی خانه بگذارید، او را یک اقتصاددان بارآوردهاید. بهتر است کودک را با «نداریم» «نمیتوانیم» نترسانید. بچهها توانایی تجزیه و تحلیل موقعیت مالی ما را ندارند، بنابراین شرح بدبختی و نداری جلوی کودک او را نگران و مضطرب کرده و ترس را در او مینشاند. بهتر است به جای صحبت از نداری، مدیریت مالی صحیح را از چهارسالگی به او آموزش دهید.
10ـ با جملات منفی کودک را تهدید نکنید
فراموش نکنید که کودک شما توانایی تجزیه و تحلیل ندارد و معانی ضمنی جملات شما را درک نمیکند و دقیقا همان چیزی را میفهمد که شما گفتهاید؛ وقتی به او میگویید: «اگر یکبار دیگه جیغ بکشی خودم رو از پنجره پرت میکنم پایین» او فکر میکند شما واقعا همین کار را خواهید کرد و مضطرب و ترسیده میشود، وقتی میگویید: «از دست تو از این خونه میذارم میرم» احساس گناه را به جانش میاندازید.