مریم کمالینژاد
لجبازی کردن از آن دست رفتارهایی است که معمولا به تشنج و بگو مگو میرسد. هرچه فرد خودساختهتر بوده و شخصیت پختهتری داشته باشد کمتر به لجبازی میپردازد. البته نباید فراموش کرد که در برخی سنین لجبازی صرفا با نیت عصبانی کردن و گرفتن حال طرف مقابل انجام نمیشود و بخشی از خصوصیات اخلاقی آن دوره به حساب میآید.
ماهان چهار ساله است. تا پیش از این جزء بچههای آرام و حرف گوش کن محسوب میشد. نه اهل کتک زدن بچههای دیگر بود، نه جیغ و داد راه انداختن برای به دست آوردن خوراکی یا اسباب بازی. همین که ماهان پا به سه سالگی گذاشت، کم کم رگههایی از لجبازی در او دیده شد، به چهارسالگی که رسید والدینش گمان میکردند مطلقا صدای آنها را نمیشنود و هیچ اهمیتی به عصبانیت و کلافگی آنها نمیدهد. کار به جایی رسید که مادر ماهان گمان میکرد بچه شیطان را به دنیا آورده است که مأموریتش جهنم کردن زندگی والدینش است.
به مادر ماهان گفتم که پیش از هر چیزی باید این را به خودش بقبولاند که بچهاش قصد لجبازی کردن با او و گرفتن حالش را ندارد. او تنها دارد هویت و شخصیت ویژه خودش را دست و پا میکند. میخواهد به خودش و دیگران بقبولاند که دارای رأی و نظر متفاوتی است. سرپیچی کردن از دستورات دیگران و تجربه هیجانانگیز کارهایی که خودمان دلمان میخواهد، چیزی نیست که بچهها بتوانند از آن بگذرند. آنها چنگال را در پریز برق فرو میکنند، روی مبل و تخت آنقدر بپر بپر میکنند تا از پا بیفتند، از پنجره آویزان میشوند، تمام شکلاتهای میزبان را میخورند و... البته قصدشان درآوردن لج شما نیست. آنها فقط دارند مسیر طبیعی زندگی را پیش میروند. شما نیاز به آرامش و تحمل و کمی مهارت دارید.
این اتفاق بار دیگر در زندگی فرزندانمان تکرار میشود و آن حوالی بلوغ و نوجوانی است. کم ندیدهایم نوجوانانی که در جمع اصرار دارند نظر خودشان را به کرسی بنشانند، حاضر نمیشوند به هیچ عنوان زیر بار حرف درست والدینشان بروند. حتما میخواهد همان کاری را بکنند که دلشان میخواهد و مصادیق فراوان دیگری که از سوی والدین تعبیر به لجبازی میشود.
اما با این لجبازیهای باید چه کرد. لجبازی کودکی را میبایست به فرصتی دیگر موکول کنیم. آنچه بیش از لجبازی کودکی اهمیت دارد و بیشتر اعضای خانواده را ناآرام میکند، لجبازی نوجوانی است. چون فرزند ما دیگر کودک نیست و والدین کمتر باورشان میشود که نوجوانشان قصد گرفتن حال آنها را ندارد و این بخشی از بلوغ و نوجوانیشان است. در ادامه به لجبازی دوره نوجوانی و راهکارهای کنار آمدن با آن خواهیم پرداخت.
پله اول
در مرحله اول باید نکتهای را متذکر شویم که این روزها اغلب والدین از آن باخبرند. برخلاف گذشته دیگر کمتر پدر و مادری را میتوانید پیدا کنید که از مختصات دوره بلوغ باخبر نباشند و ندانند که نوجوانی دورهای است طوفانی که با تغییرات جسمیو روحی فراوانی همراه است و بخشی از آن تغییراتی روحی است که از نظر والدین عجیب و غریب به حساب میآیند. یکی از خصوصیات مهم دوره بلوغ هویت و استقلالیابی است که معمولا به رفتارهایی میانجامد که به زعم والدین لجبازی محسوب میشود.
بحران هویتیابی
به طور کلی لجبازی نوجوانان تحت تأثیر عوامل عاطفی، روانی و اجتماعی است که هیچکدام را نمیتوان نادیده گرفت. مهمترین و اصلیترین علت لجبازی در نوجوانان، بحران دستیابی به استقلال است که میتوان آن را ذیل مبحث بحران هویت توضیح داد: کارشناسان معتقدند که بحران هویتی که سبب شکلگیری شخصیت نوجوان میشود در سه مرحله اتفاق میافتد؛ مرحله اول که سرآغاز نوجوانی است، زمانی اتفاق میافتد که نوجوان هنوز کاملا رشتههای ذهنی خود را از دوران کودکی نگسسته، ولی قطع بعضی از آنها را شروع کرده و همین انقطاع اولیه باعث برخی ناآرامیهای روحی یا به اصطلاح تکانشهای روانی میشود؛ اضطراب، زودرنجی، افسردگی، درونگرایی و البته لجبازی...
مرحله دوم، زمانی است که نوجوان در برابر محیط خود موضع مشخصی را اتخاذ کرده، و برای زندگیاش طریقه رفتار معینی را در نظر گرفته، مشخصه این مرحله، در خود فرو رفتن و به گوشهای خزیدن است...
مرحله سوم مربوط به گشایش است، نوجوان در این مرحله فعال و مثبت میشود و این نشانه برونرفت از بحران هویت به شمار میآید و میتوان امیدوار بود که نوجوان ثبات شخصیت خود را بازیافته باشد.
آنچه از بحران هویتیابی و مراحل آن ذکر شد بسیار مختصر و ساده بود تا نقشهای ترسیم کرده باشیم که والدین بتوانند بهتر تغییرات روحی نوجوان و علل آن را درک کنند. به هر حال در مسیر هویتیابی نوجوان گرایش عجیبی به اثبات فردیت خود به روش مخالفت کردن، دارد.
آرام باشید
تمام اینها را گفتیم تا به شما بقبولانیم که لجبازی کردن نوجوان بخشی از مراحل رشد اوست و او مطلقا قصد پریشان و ناراحت کردن و بیاحترامی به شما را ندارد. پذیرفتن همین نکته سبب میشود که شما آرام باشید. اما اگر خلاف این گمان کنید و تصور کنید که در تربیتتان شکست خوردهاید و فرزندی بار آوردید که صبح تا شب در لجبازی است، بعید نیست که شما هم در برابر او لجبازی کنید. آیا نشنیدهاید از والدین که «ببین چی کار میکنم» و شروع میکنند به لجبازی متقابل در قالب محدود کردن نوجوانشان و...
از توضیح حالتان دریغ نکنید
اگر فرزند شما بداند که احساس واقعی شما چیست، به درک بهتری میرسد. یکی از موقعیتهایی که معمولا به کشمکش بین فرزندان و والدین میانجامد، زمانی است که نوجوان میخواهد دست به کاری بزند که والدینش نگران عاقبت آن هستند. مهمانی رفتن با دوستان در حالی که والدین از اعضای مهمانی و چگونگی و فضای آن هیچ اطلاعی ندارند، خرید موبایل و سیم کارت در حالی که پدر هنوز آن را برای فرزندش مناسب نمیداند و...
قبل از اینکه «نه» قاطعانه را بدون هیچ توضیحی به نوجوانتان بگویید و باعث شوید او برای به کرسی نشاندن حرفش دست به کارهای عجیب و غریب بزند، برایش توضیح دهید که چرا مخالفید؛ «تو دوست داری با دوستات بری مهمونی ولی من واقعا نگرانم که توی اون مهمونی برات اتفاق بدی نیفته، پیشنهادت برای اینکه هم تو به مهمونی برسی هم من نگران نباشم چیه؟» یا «میدونم که ترجیح میدی مسیر خانه تا مدرسه را به تنهایی بروی ولی من هم نگرانم که در خیابان اتفاقی برایت بیفتد» توضیح دادن و شرح حس و حالمان کمک میکند که به درک متقابل برسیم و روابط بینمان آرام شود.
گفتگو، دلیل، سند
از گفتگو کردن و دلیل آوردن خسته نشوید. نه گفتگوی همراه با تصور اینکه چون شما پدر و مادر هستید باید حتما حرفتان به کرسی بنشیند. فرزند شما دیگر کودک نیست و دارای تفکر انتزاعی و انتقادی است. بنابراین عجیب نیست که از شما انتقاد کند و این اتفاق فرخندهای است. از انتقادات نوجوانتان دلگیر نشوید. اگر برایش انتقادش پاسخی و دلیلی در خور دارید، توضیح دهید و به درکی مشترک برسید اگر نه، آرام و راحت بپذیرید که اشتباه کردهاید و پیشنهاد او راه حل بهتری است و از او تشکر کنید. با این روش به او یاد میدهید که هر چیزی را چشم و گوش بسته نپذیرد، همچین یاد میگیرد که گفتگو کند، انتقاد را پذیرا باشد و از تغییر و بهتر شدن استقبال کند. در چنین شرایطی اگر روزی فرزند شما برای کارش دلیلی نداشت، حتما از شما پیروی خواهد کرد و خواهد پذیرفت که کارش اشتباه است و دست به لجبازی نمیزند.
بر سر مسائل ساده نجنگید
چه فرقی میکند که در سفر نوروزی فلان جنس را از فلان شهر به چه قیمتی تهیه کردهاید که بر سر آن با نوجوانتان چک و چانه میزنید. کوتاه بیاید و بگویید شاید هم شما فراموش کردهاید. یا مسائل ساده دیگری از این دست را اجازه ندهید تبدیل به یک بگو مگو لجبازی و جنگ خانگی شود.
قهر و سرزنش نکنید
آه از قهرهای طولانی مدت والدین. البته که ما هم معتقدیم که گاهی اوقات کممحلی و قهر ممکن است جواب بدهد. اما فشار روانی زیادی برای نوجوان به دنبال دارد. مثل یک کودک مدام در حال قهر کردن نباشید که دیگر قهرهایتان هم جواب نمیدهد. دست از سرزنش کردن و چسباندن برچسب «تو خیلی لجبازی» به نوجوانتان بردارید. چون به او میقبولانید که فرد لجبازی است و لجبازیاش یک چیز تثبیت شده و غیرقابل تغییر است و او دیگر قادر به تغییر آن نیست.
مسئولیت بدهید
از دادن مسئولیتهای متناسب با حال و هوا و سن و سال و توانایی و استعداد نوجوانتان غافل نشوید که هم حس مسئولیتپذیری را در او تقویت میکنید هم باعث ایجاد درک متقبال در او میشوید و همینها از بار لجبازی میکاهد.