زهرا کیایی؛ دکترای روانشناسی
فشار روانی، نگرانی، استرس، اضطراب و مواردی مشابه آن واژگان آشنایی است که بارها شنیدهاید و آن را در درون خود احساس کردهاید و نسبت به آن شکایت داشتهاید! این موارد مشکلات رایج مردمان عصرحاضر، و آنچنان پرتکرار است که آن را امری معمول تصور میکنید تا آنجا که شما را به بیماری میکشاند! از همین روی میبینید در عین حالیکه همین امروز هم آن را بسیار لمس میکنید اما اضطراب در زمره شایعترین بحرانهای بشری تا سال 2050 در کنار بحرانهای محیط زیستی و جنگها خواهد بود! بدون شک در کنار مشکلات شخصیتان که عوامل مهم فشار روانی و استرس است، عصر اطلاعات سبب میشود که همزمان بار تمامی اخبار بد دنیایتان را نیز بر دوش بکشید و کمر روان خود را در زیر آن بیشتر و بیشتر خموده ببینید! حال به این شرایط اضافه کنید اگر خود شما نیز فردی مستعد استرس باشید! میتوانید پیشبینی کنید که چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ و آن زمان چه باید کرد؟
چه کسانی مستعد استرس هستند؟
مطالعه این بخش به شما کمک خواهد کرد تا شرایط خودتان را بیشتر بشناسید و بدانید که آیا در دستهبندی این افراد شما نیز قرار میگیرید و یا آنکه وضع فعلی شما طبیعی و واکنشی معمول در برابر اتفاقات و اخباری است که روزانه با آنها مواجهید!
شخصیتهای وابسته از جمله افرادی هستند که میتوان آنان را در زمره با استعدادترین افراد در ابتلا به استرس برشمرد! این افراد هیچ گاه نمیتوانند خود را بدون دیگران تصور کنند و حتی در سادهترین کارها مثل بازار رفتن و خرید همواره در حال درخواست از دیگران برای همراهی مشاهده میشوند و در صورت عدم اجابت توسط آنان، کار خود را به زمان دیگری که فردی همراه را بیابند موکول میکنند! هرگونه احساس تنهایی به آنان استرس میدهد و ترس بزرگ زندگیشان تنها ماندن در جریان زندگی، در دوران سالخوردگی و بالاتر از آن مرگ است!
شخصیتهایی که ضعف اعتماد به نفس دارند که این ویژگی در شخصیتهای وابسته نیز بارز است اما لزوما افراد کم اعتماد به نفس انسانهای وابستهای نیستند! آنها خودشان را در انجام کارها ناتوان میدانند و شعار برجسته زندگیشان «من نمیتوانم» است! این شعار باعث میشود که حتی در بسیاری از موارد بدون اطلاع دیگران رفتارهای مخربی را خلاف آنچه از آنان انتظار میرود انجام دهند.
شخصیتهای کمالگرا که همه چیز را بینقص و کامل میخواهند و هرگونه ضعف و نقصی آنان را دچار استرس میکند! این نقص میتواند شامل بهم ریختگی نظم برنامهها یا دیدن تلودگی و خاک بر روی میز محل کار یا منزلشان باشد که از آنان افراد وسواسی را میسازد و یا دیدن مشکلات اجتماعی یا خانوادگی خود و سایرین و حتی مشکلات جهانی! اخبار رخدادهای تلخ اگرچه همگان را آزرده و نگران میکند اما این افراد را بیش از سایرین دچار آشفتگی و اضطراب مینماید!
شخصیتهای حساس و زودرنج که به درستی میتوان آنان را کوهسازان حرفهای از مشتی کاه دانست! گویی همواره عینکی ذرهبینی بر چشم دارند و هرچیز را چندین برابر اندازه واقعیش میبینند! این افراد نه تنها خود بلکه سایرین را نیز با مشکل خود همراه کرده و استعداد واقعی در استرسسازی نیز دارند!
تیپ شخصیتی A: یکی از طبقهبندیها پیرامون شخصیت انسان دو تیپ شخصیتی A و Bاست. افراد که تیپ شخصیتیشان B باشد خونسرد، با مشغله کمتر و اصرار کمتر به کار و برنامهریزی و وقتشناسی هستند و در مقابل تیپهای شخصیت A عجول، پرکار، کمحوصله به ویژه در ایستادن صف و نوبت، بسیار وظیفهشناس و کاملا رقابتی و در نتیجه در بسیاری از مواقع عصبی به نظر میرسند. از همین روی همانطور که کاملا قابل پیشبینی است این افراد بیش از سایرین مستعد استرس و پیامد آن یعنی بیماری قلبی میباشند.
شخصیتهای تحریکپذیر و نوجو افرادی هستند که از تجربیات جدید هرچند خطرناک استقبال میکنند و تمایل به ریسک کردن و انجام کارهای مخاطرهآمیز دارند.
راههای کاهش استرس
سؤال اساسی این است که با توجه به تیپهای شخصیتی مختلف مورد اشاره که جزو کمتغییرترین بخشهای وجودی انسان است امکان کاهش استرس و مدیریت آن در جریان زندگی وجود دارد و یا این افراد محکوم به استرس و پذیرش پیامدهای جسمی و روحی آنند؟:
دکتر «مارتی نمکو» در کتابش نخستین راه را برای کاهش استرس در افراد مستعد را «تغییرات ساختاری در سبک زندگی» برمیشمرد و مینویسد: آیا رفت و آمدهای هر روزه شما سرشار از استرس است؟ حضورتان در محل کار، مسیر پرترافیک، حضور شخصی که در محل کارتان عامل ایجاد کننده درگیری و فشار روانیتان شده؟ آیا از آن تیپ افرادی هستید که حضور یک رئیس و دستوراتش و یا یک همکار یا مشتری خاص فشارهای زیادی را بر روانتان تحمیل میکند و در آن صورت آیا این امکان برایتان وجود دارد که چون من شرایط متفاوت کاری را برای خود به وجود آورید که قابل کنترلتر باشد؟ چرا که برای برخی وقتی شرایط در کنترل شخص خودشان باشد بهتر عمل میکنند همانطوریکه خود من در زمره این افراد هستم و خودم برای خودم کار میکنم نه یک کارمند برای دیگری. آیا کار شما همراه با فشار و فشردگی زیادی است؟ و در آن صورت برشما لازم است که در کاستن از شدت آن تجدیدنظر کنید. فرزندان در عین حالیکه میتوانند منبع شادی و عاطفه باشند به همراه خود استرسهای مالی و عاطفیای را نیز حمل میکنند که باید برای آن تدبیر مناسب بیندیشید. آیا شما نیازمند به دست آوردن مهارتهای جدید یا بهبود یافته در وظایف شغلی و یا خانهداریتان هستید و در آن صورت حتما از شدت استرسهای شما خواهد کاست! یادگیری یک مهارت جدید در امر خانهداری یا هنری همچون موسیقی و یا آموختن فن نجاری یا مکانیکی و...، هریک میتواند از شدت استرس شما بکاهد! به آن اضافه کنید اختصاص زمان ثابتی را در طول روز به مطالعه کتاب حتی اگر شنیداری و صوتی باشد (کتابهای صوتی).
تعدادی تاکتیک
ـ استراحتهای کوتاه یا وقفههای طولانی و قطعا تعطیلات، اگر بدانید که پس از آنها با حجم انبوهی از فشار کاری مسئولیتی مواجه میشوید برخلاف ظاهرش عامل شکلدهنده استرسهاست. در مقابل چندین و چند وقفه کوتاه در طول روز همچون تنفس عمیق یک ثانیهای تا پیادهروی کوتاه سه دقیقهای یا یک تماس فوری با یک دوست میتواند حداقل تا حدودی مفید باشد.
ـ از چیزی که نمیتوانید کنترل کنید فاصله بگیرید. اگر مسئلهای خارج از کنترل شماست آن را کنار گذارده و امری را که میتوانید با تسلط بر آن کنترل داشته باشید به دست بگیرید حتی اگر هدف کوچک به نظر میرسد! مثلا اینکه آیا در محل کارتان که عنوان یک کارمند یا مسئولیت یک بخش را دارید میتوانید اثر یا کنترلی بر سیاستگذاریهای کلان مدیران اصلی سازمانتان داشته باشید؟ اگر نمیتوانید و آن از کنترل شما خارج است از تفکر یا حرص و جوش خوردن پیرامون آن بپرهیزید و سعی کنید امورات تحت کنترل خود را به بهترین نحو به انجام برسانید.
ـ این روزها در بسیاری توصیههای روانشناختی یا سبک زندگی بسیاری از افراد، برای کسب آرامش تلاش در جهت استفاده از تکنیکهای مدیتیشن (مراقبه) و آرامسازی را مشاهده میکنید. مدیتیشن آرامش و لذتی است که بازیابی میشود و عمدتا زنان و بعضا مردان زیادی در خانه یا باشگاههای ورزشی از انواع حرکات یا ورزشهای مربوطه به آن استفاده میکنند؛ اما برخلاف تصور باید بگویم که نباید زیاده از حد بر آنها تکیه کنید زیرا اثرات ناپایدار دارد و اغلب این ناپایداری به فاصله یک خواب و بیداری است! و بنابراین تنها تا حدی مؤثر است؛ آنچنانکه حجوم این سالها به سوی انجام حرکات مدیتیشن سبب شده تا «آدام گرانت» استاد دانشگاه پنسیلولنیا آن را «جنون مدیتیشن» نامگذاری کند!
ـ اما آنچه برای همگان تقریبا شناخته شده است اهمیت ورزش روزانه حداقل 45 دقیقهای در کاستن از شدت استرس و یا از بین بردن نگرانی است! کسانیکه ورزش میکنند این سخن را خوب میفهمند که دنیای پس از ورزش با دنیای بدون ورزش دو دنیای متفاوت در نگاه آنان است.
و آن آرامش پایدار...
در دنیای پرجمعیت امروز با حرکت پرسرعت به سمت کمتحرکی و رکود و پیری و حاکمیت تنهایی و دنیایی که در صدر اخبار رسانههای پرتعدادش اخبار جنگ و حوادث منفی دستساز انسان است برای کاستن از استرس و بلکه دستیابی به امن و اطمینان و آرامش باید از سبک زندگی نادرست فعلی فاصله گرفت و برای این منظور در نخستین گام دربهای آپارتمان و شیشههای ماشین خود را بر طبیعت گشود! حضور در میان طبیعت بکر به عنوان برنامه همیشگی انسان، آنچنان آرامشی به او خواهد داد که امروزه کسی تصورش برایش سخت است! این امر البته جز با دوریگزینی از سبک زندگی صنعتی و تا حد امکان خروج از شهرهای صنعتی ممکن نخواهد بود. این صفت بارز آدمی است که از تنهایی میهراسد و آینده برای او همواره نگرانیآور است. مشکلات بزرگ زندگی شخصی و اجتماعیش از آنجا که خود را در برابر آنها تنها و ناتوان میبیند او را دچار استرس میکند و به دنبال منبع قدرتی برای یاریخواهی و راهنمایی و اتکاست! تکیهگاهی که خود عامل اضطراب و تهدید نباشد و ترس از ضعف و ناتوانی او، در ما راه نداشته باشد! بدون شک آن نقطه امن اگر به درستی یافت شود محور اصلی جهت آرامش افرادی است که مستعد استرس باشند یا... نباشند! نقطهای که انسان امروز جز تعدادی معدود که آنان را در آرامش کامل میبینید، هنوز بدان دست نیافته اما ادعای دست سابیشان گوش فلک را میآزارد! علوم تجربی و ازجمله پیشرفتهای شگرف تکنولوژیکی شعار هر روزه همگان و تکیهگاه مطمئنی است که ظاهرا امروز به خود میلرزد و معتمدین به خود را سرگردان و پراسترستر از گذشته رها کرده است!