مریم کمالینژاد
فرزند اول در هر سن و سالی که باشد، نیازمند آمادگی ذهنی و احساسی برای ورود خواهر یا برادر کوچکتر است. فرقی نمیکند فرزند اول شما یک ساله است یا ده ساله، به هر حال او پادشاه مطلق خانه شما بوده است و حضور یک رقیب خانگی میتواند به او آسیبهای روحی و گاها جدی وارد کند. میگوییم «رقیب خانگی» چون حضور یک کودک دیگر در خانه، قطعا جامعه کوچک خانه شما را دچار دگرگونیهایی میکند که فرزند اول اگر آمادگی لازم را نداشته باشد، به چشم یک هوو و رقیب خانگی به عضو جدید، نگاه میکند. ما با به کار بردن این ترکیب میخواهیم احساس کودکتان را به شما منتقل کنیم تا بهتر بتوانید با فرزندتان همراهی و همدلی کنید.
سن و سال مناسب
در بالا اشاره کردیم که تفاوتی ندارد فرزند اول شما چند ساله باشد، در هر صورت او برای ورود عضو جدید نیازمند آمادگی است. اما یک نکته وجود دارد و آن اینکه کارشناسان معتقدند بهترین تفاوت سنی میان فرزندان سه سال است. کودکان سه سال به بالا پختهتر عملکنند و توانایی یادگیری و درک شرایط تازه برایشان راحتتر است. در راه استقلالیابی هستند و از پس نیازهای اولیه خودشان همچون غذا خوردن، رفتن به دستشویی و... برمیآیند و این مسائل کمک میکند که والدین بهتر بتوانند او را با شرایط جدید آشنا کنند و خود کودک هم توانایی کنار آمدن با تغییر وضعیت را داشته باشد.
تهدید یا هیجان؟
مسئله این است که والدین، چون خودشان برای حضور فرزند جدید هیجان دارند، یا به این دلیل که فرزندشان با دیدن بچههای کوچک ذوقزده میشود و دلش میخواهد نوزدان را در آغوش بگیرد، نتیجه میگیرند که حضور فرزند دوم برای فرزند اول هم همراه با هیجان است. اما حقیقت این است که عضو جدید بیش از هیجان با خود تهدید به همراه دارد. چه تهدیدی؟ چه نگرانیای؟ نگرانی برای از دست دادن موقعیت فعلی در خانه. نگرانی و تهدید از دست دادن جایگاه یگانهای که در قلب و زندگی والدینشان دارند.
چه کنیم؟
به فرزندتان با کلمات و جملات تأکیدی بفهمانید که چقدر او را دوست دارید و هیچ کودک دیگری، حتی اگر خواهر یا برادر او باشد، جایگاه او را نخواهد گرفت و او کودکی خاص و یگانه برای شماست.
باید با او دوست باشی
آنچه به ذهن اغلب والدین میرسد این است که به کودک بگویند خواهر یا برادری در راه است: «خواهر کوچولوت به زودی به دنیا میاد، تو باید باهاش دوست باشی، مراقبش باشی آخه اون خیلی کوچولوعه، باید...» و رگباری از مسئولیتهایی که برای شانههای نحیف فرزند اول زیادی بزرگ است و نه تنها او را شادمان نمیکند بلکه به او استرس میدهد.
چه کنیم؟
مسئله را در جهت مخالف آنچه تا به حال گفتهاید عنوان کنید به این شکل: «خواهر یا برادر کوچکت به زودی به دنیا میآید، او قطعا تو رو خیلی دوست داره، داره میاد که تو دیگه تنها نباشی، باهات دوسته، باهات بازی میکنه و...»
تصویرسازی کنیم
خوب است که وضعیت و پیش آمدها را که در انتظار فرزند اول است برای او تصویرسازی کرده و حتی آن را تبدیل به نمایش یا بازی کنیم. شرایط مثبتی که قرار است برای فرزند اول پیش بیاید. موقعیتهای دلچسبی مثل با هم به شهربازی رفتن، با هم بازی کردن، شیرینبازیهای کودک کوچکتر و... این تصویرسازیها به کودک کمک کرده که ناگهان در شرایط غیرقابل پیشبینی و تازه قرار نگیرد که هیچ تصوری از آن ندارد و در خیالبافیها و رؤیاپردازیهایش در انتظار یک شرایط خوب و دلنشین باشد. اما مراقب باشید که زیادهروی نکنید. به هر حال نوزاد تازه تا حداقل یک سال، توانایی بازی کردن، مهربانی کردن، بروز احساسات نسبت به خواهر یا برادر خود را ندارد و اغلب با خودش گرفتاری، گریه، شب بیداری و... میآورد که ممکن است با فضایی که شما در ذهن کودک اول ترسیم کردهاید زیادی تفاوت داشته و توی ذوقش بخورد. میتوانید شرایط دلهرهآور و سخت مثل شب بیداریها، دردهای کولیک، نیاز به توجه دائم، زردی داشتن یا هر چیز دیگری که ممکن است کودک اول توانایی درکش را داشته باشد و باید برای آن آماده شود را به صورت کمدی، خندهدار و بامزه برای او تصویرسازی و تعریف کنید.
نوزادی همراه با هدیهای دروغین
«دوست داری خواهرت برات چه هدیهای بیاره؟» «دوچرخه چطوره؟» این جملات با کمی تغییر جزئی مکالمهای است که در اغلب خانههایی که منتظر فرزند دوم است به وجود میآید. مثل یک آیین سنتی هم اجرا میشود. به کودکمان میگوییم خواهرت برایت دوچرخه، عروسک، تبلت، ماشین کوکی و... آورده و او اغلب آنقدر باهوش است که از ما بپرسد: «چطور توی دستهای کوچیکش جا شده؟» یا «چطوری اونا رو این همه وقت نگه داشته» و ما مجبور میشویم باز هم متوسل به دروغ دیگری شویم که نه تنها به باور فرزند اول کمکی نمیکند بلکه او قطعا دستمان را میخواند و چه بسا به ما بیاعتماد شود.
راستش را بگویید: «عزیزم، خواهرت اونقدر کوچولوعه که نمیتونه الان باهات بازی کنه، اما ما فکر کردیم تا وقتی اون قراره بزرگتر بشه و بتونه باهات بازی کنه، برات اسباب بازیای که دوستش داری رو بخریم. این هدیه از طرف خواهرته»
در این حالت دروغ نگفتهاید، به کودک آموزش دروغ گفتن ندادهاید، صادق بودهاید و اعتماد او را جلب کردهاید در عین حال به او قبولاندهاید که چیزی عوض نشده، او هنوز هم آنقدر برای شما مهم هست که برایش اسباب بازی مورد علاقهاش را تهیه کنید.
روزهای طلایی پدر
مادر، خواه ناخواه بیش از پدر در ماههای اولیه درگیر نوزاد نورسیده میشود. این دوران، زمان طلایی پدر است که توجه، محبت و رسیدگی ویژه خود را معطوف به فرزند اول کند. دل او را به دست آورد. مراقبش باشد، او را در آغوش بکشد و برایش تعریف کند که تو هم همین اندازه بودی و ما چقدر وقت آمدنت هیجانزده میشدیم. مادر نیز میتواند در کنار تمام گرفتاریهای اولیهاش با فرزند اول همصحبت شود. برایش از حال و هوای به دنیا آمدن و روزهای کودکیاش بگوید، بچهها از شنیدن داستان بچگیشان، ذوقزده میشوند. بعضی مواقع از کودک اول نظرخواهی کنید: «به نظرت برای مهمونی کدوم لباس رو تن خواهرت کنم؟» یا «تو فکر میکنی چرا اینقدر گریه میکنه؟» دخیل کردن کودک در امور مربوط به فرزند دوم، میتواند باعث همدلی و درک متقابل شود. اما آنقدر از او کار نکشید که دلزده شود. مدام او را دنبال شیرخشک، جمع کردن لباسهای نوزاد و... نفرستید.
شرایط امن است
کودکتان را مطمئن کنید که اوضاع امن است. سر زدنهای مرتب شما به مطب پزشک به دلیل بیماری نیست و این روندی طبیعی است. درباره شرایطتان بسته به سن، سال و نوع اطلاعات کودک توضیح دهید. به او بگویید که شما بیمار نیستید و جای نگرانی نیست. اگر در پروسه بارداری دچار مشکلاتی هستید آن را در حضور فرزند اول مطرح نکنید چرا که او همه چیز را بیش از آنچه که هست تصور میکند و دچار استرس و نگرانی و ترس میشود.
باید به این نکته دقت کنید که برخی کودکان از دیدن مادر، خواهر و برادر تازه رسیده در بیمارستان ذوقزده میشوند اما برخی دیگر با دیدن مادر روی تخت بیمارستان با حالت بیماری و کمرمق، وحشت کرده و دچار اضطراب میشوند.
اگر کلاس یا کارگاهی میشناسید که میتواند فرزندتان را برای ورود کودک جدید آماده کند او را به کلاس ببرید تا نحوه بغل گرفتن نوزاد و دیگر مسائل و مهارتها را بیاموزد. از کتاب و نمایش و فیلم کمک بگیرید. محصولات فرهنگی میتواند کمک شایان توجهی برای آمادگی کودک میکنند.
احتمال بدهید
طبیعی است که پس از آمدن عضو جدید، فرزند اول دچار مشکلات رفتاری شود که البته این مشکلات بسته به میزان آمادگی کودک و فضا و شرایطی که درست شده متفاوت است. اما ممکن است کودک دچار لجبازی، پرخاشگری، انزوا، شب ادراری و... شود. هرگز کودکتان را بابت رفتار جدیدش سرزنش نکرده و توی سرش نزنید که مگه بچهای که این کارها را میکنی. هرگز او را تنبیه نکنید. بلکه سعی کنید درکش کرده، خودتان را جای او بگذارید، آرامشتان را حفظ کنید، داد نزنید و اگر اوضاع به قدری بغرنج است که از پسش برنمیآیید به یک مشاور یا روانشناس کودک مراجعه کنید.