حسنی خرازی
جوری ژست گرفته بود و اندر باب مسائل مختلف افاضه فضل میکرد که من هم کمکم داشتم شک میکردم نکند این همه مدت یک فیلسوف تمام عیار گمنام در نزدیکیام بوده و من خبر نداشتم... نمیدانم شاید شما هم در زندگی به چنین افرادی برخورد کرده باشید... مثل من و شما یک انسان معمولی هستند، آسمان بالای سر هر دویمان یکی است و زمین زیر پایمان هم تفاوتی ندارد، هر چقدر بگردید ویژگی منحصر به فردی در آنها پیدا نمیکنید اما جوری رفتار میکنند که انگار گِل سرشتشان از جنس مرغوبتری بوده و تافتهای هستند جدا بافته... حس میکنند در باب هر مسألهای اگر نظرات کارشناسی اینها نباشد چرخ دنیا لنگ میزند... فکر میکنند عالم و آدم منتظر نشستهاند که ببینند روز آنها چطور شب میشود و شبشان چگونه به صبح میرسد... حالا قضیه آن جا بغرنجتر میشود که به این خصوصیات چاشنی مشهوریت را هم اضافه کنید... دیگر واویلاست... این روزها هم دنیای مجازی بستر مناسبی شده برای جولان و نظردهی این «خودمهمپندارها»... ما میگوییم خودمهم پندار، شما بخوانید سلبریتیها... این افراد اینقدر به دنیای مجازی و مطرح کردن خود به هر نحوی علاقه دارند که نمیشود در مباحث مربوط به این فضا از آنها یاد نکنیم... به خاطر همین در این بخش به فعالیت این افراد میپردازیم، البته در انتها از خوبهای این فضا هم یادی میکنیم.
سلبریتیها از کجا آمدند؟!
فرهنگ مدرن سلبریتی از پیامدهای رسانهای شدن فرهنگ و سلطه صنایع فرهنگی است که در غرب قدمتی طولانی دارد. متأسفانه این رهاورد نامبارک غرب به جامعه ما هم راه پیدا کرد و ما در سالهای اخیر شاهد نشانههای این فرهنگ بیگانه در عرصه فرهنگی کشور عزیزمان هستیم. فرهنگی که همخوانی با ارزشها و باورهای ما نداشته و در بسیاری از مواقع درست نقطه مقابل آن ایستاده است. سلبریتی در تعریفی ساده عبارت است از شخص یا چیزی که توسط تعداد زیادی از افراد شناخته میشود اما در مفهوم فراتر سلبریتی از آن رو اهمیت ندارند که توسط مردم زیادی شناخته میشوند، بلکه از آن رو دارای اهمیت است که اقدامات آنها اثرات عاطفی ـ اجتماعی قابل توجهی دارد. رسانههای عامهپسند مکتوب و تصویری که اصطلاحا زرد نامیده میشوند، در کنار شوهای تلویزیونی باعث شده برخی از چهرههای هنری و ورزشی به سلبریتی تبدیل شوند. فضای مجازی با ماهیت تصویری خود و قدرت جذب مخاطب به کمک این فرهنگ آمد و بستری برای رشد آن فراهم کرد. باید بدانیم به صورت کلی فرهنگ سلبریتی برخواسته از فرهنگ نمایش و دارای ماهیت تصویری است. این روزها سلبریتیهای ایرانی در فضای مجازی به خصوص در شبکه اینستاگرام فعالیت چشمگیری دارند. سلبریتیها در صفحات شخصی خود بیواسطه با هوادارانشان در ارتباطند و نظرات و گاهی اتفاقات زندگی خصوصی خود را با آنها که معمولا از قشر جوان هستند در میان میگذارند.
زندگی به سبک سلبریتیها:
مهمترین نکتهای که درباره فعالیت سلبریتیها باید مورد توجه قرار بگیرد، سبک زندگیای است که توسط آنها در صفحاتشان به نمایش گذارده میشود. آن هم سبکی از زندگی که در اکثر موارد کاملا از فرهنگی سلبریتی غرب گرفته شده و نشانهای از فرهنگ ایرانی ـ اسلامی ما در آن دیده نمیشود. متأسفانه در دنیای امروز سلبریتیها به عنوان الگو برای نسل جوان شناخته میشود و چشم جوانان به دنبال الگوبرداری از سبک زندگی این افراد است و حالا با یک گشت و گذار ساده در صفحات این افراد، کاملا مشخص میشود آنها چه خوراکی مسمومی را در اختیار نسل جوان امروز قرار میدهند: نمایش زندگیهای لوکس، زندگی با حیوانات خانگی، روابط کاملا آزاد با همکاران جنس مخالف، پوششهای غیر متعارف و گاها زننده و.... همه آنچیزی است که در این صفحات میشود به آن رسید.
استادهای همه چیز دان:
یکی از ویژگیهای سلبریتیهای امروزی این است که متأسفانه برخی از آنها دچار توهم همه چیزدانی شدهاند و فکر میکنند میتوانند پایشان را در کفش همه کنند و برای خودشان این حق را قائلند که در مقام وکیل، وزیر، فقیه و... به اظهارنظر در مورد مسائلی بپردازند که کوچکترین تخصصی در آن زمینه ندارند! و البته گاهی هم چوب این اظهارفضلهای کممایه را میخورند و مطالبشان دست مایه طنز قرار میگیرد.
از قدیم گفتهاند شنیدن کی بود مانند دیدن. هر چقدر ما از دنیای سلبریتیهای وطنی و فعالیتهایشان در دنیای مجازی صحبت کنیم تا گشتی در صفحاتشان نزنیم عمق فاجعهای که بسیار آرام و خزنده دارد در فرهنگ غنی ما ریشه میدواند و آن را پوک و پوچ میکند را درک نکنیم.
قانون اول سلبریتیها: عشق به دیده شدن!
در میان سلبریتیها میل به دیده شدن بیداد میکند و این مقوله جزو لاینفک زندگی آنها شده است که به مدد دنیای مجازی و تصاویر به نمایش درآمده در صفحات شخصی به بهترین شکل دنبال میشود. سلبریتیهای وطنی مخصوصا خانمهای بازیگر این روزها به تأسی از معلمان غربی خود برای بیشتر دیده شدن به مدلبازی روی آوردهاند و تا میتوانند عکسهای متنوع از خود را با فالوئرهاییان به اشتراک میگذارند. در راه آزادی کامل وجود دارد و مهم نیست با چه قیافه و پوششی باشی فقط کسب لایک بیشتر را عشق است!
قانون دوم سلبریتیها: آزاد و رها باش!
آزادی مطلق به سبک دنیای غرب از ویژگیهای سلبریتیهاست که نشانههای آن در صفحات مجازیشان به وفور یافت میشود. مثلا میتوان بدون در نظر گرفتن قاعده و اصلی با هر پوششی تصاویر منتشر کرد، در پستها و کامنتها و پستها همکاران جنس مخالف را عزیزم و جانم و ... صدا زد و یا حتی پا را فراتر از اینها گذاشت و در عمل دست در گردن مردی انداخت و عکسی به یادگار گرفت! خلاصه سلبریتیها تمام تلاش خود را میکنند که مبادا از صنعت فرهنگی ینگه دنیا عقب بمانند.
قانون سوم سلبریتیها: رفاقت با حیوانات خانکی!
نمایش رفاقت و همدمی با حیوانات خانگی از آن قانونهای نانوشته صفحات مجازی سلبریتیهاست. در این راه هم هیچ حد و مرزی در میان نیست. سلبریتیها برای جا انداختن این سبک زندگی حتی تا به آنجا پیش میروند که بعد از مرگ گربهشان مرثیه سر میدهند و دلشان میخواهد هر چه زودتر روحشان به عزیز از دست رفتهشان بپیوندد!
قانون چهارم سلبریتیها: پایت را در کفش همه بکن!
در دنیای سلبریتیها مهم نیست تخصص و سواد کافی درباره موضوعی داشته باشی! آنها آزادند در صفحات شخصی خود هر چه دلشان میخواهند بنویسند و در زمینههای مختلف اظهارنظر کنند. حتی برخی از آنها به این درجه از خود مهم پنداری رسیدهاند که در کسوت یک فقیه حکم شرعی صادر میکنند: «یادمون نره سگها نه تنها نجس نیستند بلکه خیلی هم خوبن!» همچنین در بین سلبریتیها کسانی پیدا میشوند که در جعل سخن واردند و میتوانند سخنان حضرت علیهالسلام را به کوروش نسبت دهند! حتی سلبریتیهایی دیده شدهاند که بدون اطلاع و آگاهی درباره مرگ کسی توسط نیروهای امنیتی دلسوزی کردهاند و او را آرام و محجوب خواندهاند و بعد معلوم شده که این فرد به اذعان پدرش عضو یک گروهک تروریستی بوده است.
قانون پنجم سلبریتیها: اپوزیسیون باش!
سلبریتی بودن در کشور ما انگا بدون ژست اپوزیسیون مزه ندارد. در راه اثبات این مسأله میشود بهانههای مختلف پیدا کرد و بعد همنوا با رفقای آن طرف آب بر علیه کشور و ارزشها و آرمانهایش در فضای مجازی پستهای مختلف گذاشت. مثلا میشود کار و شهادت مدافعان حرم را زیر سؤال برد و نوشت: «شهید حرم مورد نظر ایشان که علت شهادت ایشان، مورد بحث و اعتراض بسیاری از ایرانیان است!» یا اینکه وقتی اوضاع جامعه متشنج است و عدهای سودجو اعتراضات مردمی را به اغتشاش کشاندهاند و قصد براندازی دارند میشود توئیت کرد و نوشت:«این صدای مردم معترض است و جواب صدای اعتراضشان باتوم و گاز اشکآور نیست.»
قانون ششم سلبریتیها: بر احساسات مردم موجسواری کن!
سلبریتیها این قدرت و توانایی را دارند که برای فقر و نداری مردم آه و فغان کنند و تصاویر تلخ از جامعه را در پستهایشان انعکاس بدهند و سوار بر احساسات مردم شوند در جهت کوبیدن نظام کشورشان هر آنچه میخواهند داد و فریاد راه بیندازند اما از سوی دیگر صفحات مجازیشان پر باشد از لباسها و وسایل لاکچری، سفرهای اروپایی، خرید و گردشهای پر هزینه و ... و حتی در زمان آزادی موقت متهم اقتصادی صندوق ذخیره فرهنگیان، با او به کانادا سفر کرده و نشستی خبری برگزار کنند. اینجاست که باید گفت نمیدانیم قسم حضرت عباستان را باورکنیم یا دم خروس را.
قانون هفتم سلبریتیها: زندگی خصوصیات را نمایش بده!
یکی از جنبههای جدید دنیای مجازی سلبریتیها این است که زندگی خصوصی دیگر برایشان مفهوم ندارد و ویترین صفحات شخصی خود زندگی خصوصیشان را به نمایش گذاشته و با دیگران شریک میشوند مثلا به یک باره میبینید فضای مجازی پر شده از عکسهای آتلیهای ازدواج یکی از بازیگران و پستهای عاشقانه او به همسرش! بازیگری دیگر حتی در این راه مسیر عجیبتری انتخاب میکند و شوی تصویری به راه میاندازد. چند وقت عکس همسرش را طوری در صفحه منتشر میکند که صورتش مشخص نباشد و به این طریق حس کنجکاوی مخاطب را برمیانگیزاند و آن وقت در یک فرصت طلایی در یک برنامه تلویزیونی اینترنتی همراه همسرش حاضر میشود و به قول مجری همان برنامه از همسرش رونمایی میکند!
وقتی روحانیها در دام سلبریتیبازی گیر میافتند!
فضای مجازی ظرفیت و پتانسیل خوبی دارد که افراد مرجع و آنهایی که به واسطه شغل، مقام یا لباسشان در بین مردم جایگاه ویژهای دارند میتوانند از آن استفاده کنند و با مخاطبان میلیونی ارتباط برقرار کنند. روحانیون یکی از این اقشار هستند که میتوانند از فضای مجازی بیشترین بهرهبرداری را کنند و البته از حق نگذریم برخی از آنها به خوبی از پس این کار برآمدند و تکنولوژی جدید را به خدمت گرفتند تا حرف حساب بزنند اما متأسفانه در این بین عدهای دیگر مقهور این دنیای هزار رنگ شده و در دام سلبریتیبازی گیر افتادند. جذب مخاطب به هر طریق ممکن، اشتراکگذاری زندگی خصوصی با دیگران و به تصویر کشیدن عاشقانهها زندگی دقیقا همان مسیری سلبریتیها به نوعی دیگر آن را طی میکنند و فقط با اضافه کردن یک لباس روحانیت و کمی رنگ و لعاب مذهبی به این ویژگیها نمیشود آن را کاری فرهنگی و اسلامی خواند. درست مثل اینکه با تعویض جلد یک کتاب بد، محتوای آن تغییر نخواهد کرد.
اندر باب خوبان فضای مجازی:
فضای مجازی مثلش مانند چاقویی است که هم میتواند در کارها به انسان کمک کند و هم قابلیت این را دارد که به عنوان وسیله قتل مورد استفاده واقع شود. گفتن از مخاطرات و آسیبهای این فضا به معنای نفی و تقبیح آن به صورت کلی نیست، اتفاقا دنیای مجازی قابلیتها بیشماری برای انتقال مفاهیم و فرهنگسازی مثبت دارد که باید آن را شناخت و به درستی مورد بهرهبرداری قرار داد و البته کم نیستند افرادی که این ظرفیتها را شناختهاند و فعالیت قابل ستایشی دارند و هر از گاهی میتوانند موجی مثبت در این فضا به راه بیندازند. حتما شما هم خیلی از آنها که اتفاقا چهرههای به نامی هستند را میشناسید و از مطالب صفحاتشان استفاده میبرید. اما بگذارید در بخش خوبای فضای مجازی از صفحه بانویی نام ببریم که چندی پیش توانست طوفان توییتری به راه بیندازد. فاطمه داداشی مادر جوانی است که با نام فدا بانو در صفحات مجازی فعالیت میکند. او چندی پیش توییتی در فضای مجازی منتشر کرد با این مضمون: «دختر سه ساله ندارید که شعار بده: بگ، بگ آمیکا و لذتشو ببرید» همین جمله کوتاه که کلی حرف در دورنش داشت به یکباره در توییتر و اینستاگرام طوفانی به راه انداخت تا آنجایی که حتی رضا حقیقتنژاد تحلیلگر bbc به آن واکنش نشان داد. این مادر جوان با ده سال سابقه فعالیت در فضای مجازی و با چهارده هزار فالوور در اینستاگرام و پنج هزار فالوور در توییتر صاحب یکی از پر مخاطبترین صفحات مجازی است که با دیدی فرهنگی و دغدغهمند نکات ارزشمندی را با مخاطبان خود در میان میگذارد.
و البته افرادی چون فاطمه داداشی کم نیستند فقط از آنجا که گاهی هیاهوهای بیهوده دنیای مجازی باعث میشود صدایشان به خوبی به گوش نرسد، باید تلاشی مضاعف به خرج دهند و عنان سرکش این فضا را به دست گیرند تا مبادا این اسب چموش جامعه را به بیراهه بکشاند.