کد خبر: ۱۸۷۴
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۱۲
پپ
نیم نگاهی به دو فیلم «به وقت شام» و «لاتاری»
صفحه نخست » ایوان هنر

زکیه بنی‌هاشم

اشاره:

بهمن ماه هر سال روزهای هیجان‌انگیز و پر سر و صدایی را برای اهالی هنر به ارمغان می‌آورد. بازار فیلم دیدن و نقد و بررسی داغ است و چشم‌ها به پرده جادویی سینما دوخته می‌شود تا ببینند نویسندگان و کارگردان‌ها قرار است چه قصه‌ای را برایشان روایت کنند و بازیگران چه هنرنمایی‌ای قرار است به نمایش بگذارند. بهمن سال 61 بود که برای اولین نام جشنواره فیلم فجر بر سر زبان‌ها افتاد و قرار شد انقلاب نوپای اسلامی در عرصه فرهنگ و هنر نیز قدرتش را به رخ جهانیان بکشد و جشنواره‌ای درخور هنر ایرانی ـ اسلامی برگزار کند. سال‌ها گذشت و این نوزاد تازه متولد شده بزرگ‌تر و پرآوازه‌تر شد تا امسال که سی‌ و ششمین سال تولدش را جشن گرفت. در طول این سال‌ها نام کارگردانان، تهیه‌کنندگان، بازیگران و عوامل سینمایی بسیاری روی سن اختتامیه جشنواره خوانده شد و سیمرغ‌های بلورین زیادی اهدا شد. سیمرغ‌هایی که گه‌گاه با جنجال و هیاهوی زیادی همراه بودند. متأسفانه در طول این سال‌ها به خصوص در چند سال اخیر آنچه در جشنواره فجر به نمایش درمی‌آید اصلا قرابت و تناسبی با این نام پرآوازه و مزین به انقلاب اسلامی ندارد و گاهی حتی درست در نقطه مقابل آن ایستاده‌ است. روابط نامناسب و نامتعارف، رفتارها و سخنان به دور از ادب و نزاکت اسلامی، خودآرایی‌های عجیب و غریب برخی از هنرمندان روی فرش قرمز جشنواره (البته باید از ساحت هنر عذرخواست به خاطر آنکه چنین افرادی را هنرمند بنامیم) و... هم چندسالی است به تبعیت از جشنواره‌های غربی کم‌کم پایش به جشنواره فجر باز شده و فضای آن را آلوده و مسموم کرده است به صورتی که گاهی فیلم‌هایی مورد تقدیر قرار گرفتند که دقیقا ارزش‌های اسلامی ـ انقلابی را مورد هجمه قرار داده بودند و فیلم‌هایی از دستیابی به سیمرغ جاماندند که قصه و روایت‌شان اصیل و ارزشمند بود.

جشنواره سی و ششم هم از این گزندها و آفات دور نبود و هیاهو و جنجال و به زعم خیلی‌ها ناداوری‌های زیادی در آن راه داشت. البته ما در این نوشتار قصد تحلیل و کنکاش در این موارد را نداریم که هم از آن تا حدودی سخن گفته‌ایم بلکه فقط قصد داریم برای آشنایی شما مخاطبان خوب مجله به دو فیلم ارزشمند «به وقت شام» و «لاتاری» که تقریبا از جاماندگان سیمرغ‌های بلورین این جشنواره بودند نیم نگاهی داشته باشیم.

به وقت شام، به وقت روایت قهرمان‌ها

به وقت شام اثر ابراهیم حاتمی‌کیا، کارگردان نامدار و صاحب سبک سینمای ایران یکی از آثار پر سر و صدای جشنواره امسال بود. این فیلم به تهیه‌‌کنندگی محمد خزایی و با حمایت سازمان فرهنگی ـ هنری اوج ساخته شده است. خیلی‌ها تصورشان این بود که حاتمی‌کیا این بار هم دست پر از جشنواره برمی‌گردد و سیمرغ‌های زیادی را برای خود و اثرش به دست می‌آورد اما نظر هیأت داوران تمام این تصورات را بهم ریخت و او فقط توانست سیمرغ بهترین کارگردانی را از آن خود کند البته در این یک جایزه هم بهرام توکلی به خاطر فیلم «تنگه ابوقریب» با او شریک شد. این مغفول واقع شدن «به وقت شام» از سوی جشنواره و داوران و البته صحبت‌های به دور از انصاف برخی منتقدان داد حاتمی‌کیا را درآورد و او بر روی سن اختتامیه جشنواره هنگام دریافت جایزه اعتراض خود را به گوش اهالی هنر رساند. فریادی که به گفته خود او نه به خاطر جایزه که به خاطر مظلوم واقع شدن ارزش‌های به نمایش در آمده در این فیلم بلند شد و در واقع صدای همه هنرمندان انقلابی بود.

ابراهیم حاتمی‌کیا در به وقت شام، مانند فیلم «خاکستر سبز» بار دیگر در هنگامه جنگ دوربین به دست گرفت و در روزهای داغ نبرد و درست در میانه میدان رزم ساخت اثری هنری خود را پی گرفت. این فیلم گوشه‌ای از رشادت‌ها و دلاوری‌های مدافعان حرم را روایت می‌کند. نکته قابل توجه این است که حاتمی‌کیا در فیلمش به سراغ دلیرمردان خلبان رفته که گمنام هستند و کمتر از آن‌ها یادی شده است. در به وقت شام بر خلاف «آژانس شیشه‌ای» داستانی قوی حکایت نمی‌شود و شاید این موضوع را به عنوان بزرگ‌ترین ضعف فیلم نام برد اما به جای آن دیالوگ‌ها قصه را جلو می‌برد و شما همه آنچه می‌خواهید از فیلم به دست ‌آورید را باید لابه‌لای دیالوگ‌ها جستجو کنید. دیالوگ‌هایی که به خوبی پرده از عقاید انحرافی داعش برمی‌دارد و اطلاعات خوبی را در اختیارتان قرار می‌دهد. استفاده شخصیت‌های داستان از زبان عربی و انگلیسی از نکات مثبت فیلم به وقت شام به حساب می‌آید زیرا که شخصیت‌ها را باورپذیرتر می‌سازد و مخاطب را به فضایی که فیلم در آن اتفاق می‌افتد نزدیک‌تر می‌سازد. شما در این فیلم با افرادی مواجه می‌شوید که از ملیت‌ها و عقاید مختلف به گروه تروریستی داعش پیوسته‌اند و از میان گفتگوهای آن‌ها باید به هدف اصلی فیلم که پرده برداشتن از چهره کریه این گروه انحرافی است پی ببرید. متأسفانه داستان برای تحلیل این شخصیت‌ها و علت اینکه چرا در این راه قدم گذاشته‌اند، دستش چندان پر نیست.

از نکات اصلی که درباره «به وقت شام» باید به آن اشاره کرد استفاده از جلوه‌های ویژه بسیار قوی است که این موضوع در کنار قهرمان‌سازی فیلم شما را تا حدودی به یاد فیلم‌های آخرالزمانی هالیوودی می‌اندازد. مطلبی که خود حاتمی‌کیا نیز در کنفرانس خبری فیلمش به آن اذعان دارد و می‌گوید: «تأیید می‌کنم صحنه‌هایی از این سینمایی قدری شبیه سینمایی‌های آخر زمانی مانند مد مکس شده است.» این موضوع شاید به مذاق برخی مخاطبان ایرانی که کمتر با این نوع صحنه‌ها در فیلم‌ها روبرو بوده‌اند خوش نیاید اما اگر نگاه‌مان برون مرزی باشد و به بعد نمایش جهانی این فیلم نظر داشته باشیم باید این نوع صحنه‌ها و نحوه فیلم‌برداری را از نقاط قوت و ارزشمند فیلم به حساب بیاوریم.

در به وقت شام با اینکه روایت داستان در فضایی متفاوت و خارج از مرزهای ایران روایت می‌شود باز هم عضو جدایی‌ناپذیر بسیاری از فیلم‌های حاتمی‌کیا یعنی موضوع تقابل یا فاصله میان دو نسل وجود دارد. البته در این فیلم این مطلب تا حدی تلطیف شده و دیگر از آن تعارض جدی ابوذر و حاج کاظم آزانس شیشه‌ای خبری نیست و حتی در به وقت شام این تقابل در نهایت به شباهت ختم می‌شود و به نوعی پسر جانشین پدر شده و کار او را به اتمام می‌رساند.

اگر بخواهیم در یک جمله به وقت شام را توصیف کنیم باید بگوییم که در کنار تمام ضعف‌هایی که توسط منتقدان منصف برای آن شمرده می‌شود، فیلمی است تحسین برانگیز و دیدنی و به شما توصیه می‌کنیم در زمان اکران حتما آن را ببینید و یاد مدافعان حرم را ارج نهید.

فیلمی که دیده نشد!

«لاتاری» دیگر فیلم مطرح جشنواره امسال بود که داوران به آن نگاه خوش نشان ندادند و حتی در هیچ ‌کدام از بخش‌های سودای سیمرغ نامی از آن نبود. «محمدحسین مهدویان» کارگردان جوان که آثار خوش ساخت و هنرمندانه‌ای چون «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» در کارنامه کاری‌اش به چشم می‌خورد، در لاتاری برخلاف دو فیلم قبلی به سراغ یک موضوع اجتماعی رفته و سعی کرده با نگاه و قلم هنرمندانه خود از یک واقعه تلخ که زیر پوست شهر در حال وقوع است، پرده بردارد. در لاتاری مانند دو تجربه گذشته ما یک قهرمان می‌بینیم که گرچه کمی رفتارهای تند و تیز دارد ولی به راحتی در دل می‌نشیند و مخاطب با او همراه می‌شود. به نظر می‌رسد مهدویان در تکرار این قهرمان آن هم با بازی ثابت «هادی حجازی‌فر» قصد و عمدی دارد و هدفی را به این واسطه دنبال می‌کند. ضعف اصلی لاتاری فیلم‌نامه و قصه است. چیزی که به خصوص یک سوم ابتدایی داستان بیشتر به چشم می‌آید. شما در این بخش از فیلم همان قصه تکراری خیلی از فیلم‌های ایرانی یعنی دلدادگی دو جوان به هم را می‌بینید که فقر و اوضاع بد اقتصادی یکی از موانع رسیدن آن‌ها به هم است. در نظر برخی معرفی این رابطه تکراری در ابتدای فیلم طولانی شده و از حوصله ببیننده خارج است، گرچه ابراهیم امینی، نویسنده لاتاری معتقد است این طولانی بودن به خاطر آن است که فیلم نیاز دارد مخاطب فرصت پی بردن به چگونگی ارتباط را داشته باشد. دو جوان عاشق‌پیشه داستان قصد دارند مشکل اقتصادی و به تبع آن نرسیدن به هم را از طریق ثبت‌نام در لاتاری آمریکا رفع و رجوع کنند اما داستان جور دیگری رقم می‌خورد.

آنچه لاتاری را به یک اثر ارزشمند برای تماشا تبدیل کرده موضوع داستان و بازی هنرمندانه و بسیار خوب بازیگران این فیلم است. داستان لاتاری قصد دارد غیرت را به تصویر بکشد و پیرامون یک واقعه تلخ اجتماعی هشدار دهد. عده‌ای بر این باورند روایت داستان کمی غیر واقعی به نظر می‌رسد و قهرمانان فیلم مجبور هستند رفتارهای نامتعارفی از خود به نمایش بگذارند، موضوعی که مهدویان به آن اینگونه پاسخ می‌دهد: «در همه فیلم‌های دنیا قهرمانان کارهای غیرمتعارف می‌کنند. این یک فیلم است و همه چیز را با واقعیت سنجیدن باعث شده سینمای ما عقیم بشود. این باعث شده فیلم‌ها جسارت لازم را برای به وجد آوردن تماشاگر را نداشته باشند. حتی در فیلم آژانس شیشه‌ای هم قهرمان با یک کار غیر متعارف به نام گروگانگیری می‌خواهد یک وضعیت بحرانی را عنوان کند. حتی در فیلم‌های هالیوودی مثل حرام‌زاده‌های بی‌شرف که قهرمانان هیتلر را می‌کشند تاریخ جعل می‌شود.» و البته واکنش مخاطبان و تشویق آن‌ها در سکانسی که حاج موسی به عنوان قهرمان دست به اقدام عملی می‌زند نشان می‌دهد مهدویان در این قهرمان‌سازی موفق عمل کرده و توانسته حس مخاطب را برانگیزاند. و البته به نظر نگارنده سکانس دست دادن دختر خردسال حاج موسی با دوست پدرش در مسجد، اوج هنر کارگردان در نمایش غیرت است.

فیلم لاتاری پر از دیالوگ‌هایی است که به ضعف‌های اوضاع اجتماعی ـ سیاسی جامعه طعنه می‌زند و به قول سید محمود رضوی تهیه‌کننده لاتاری «این فیلم تلنگری به مسئولین است که تا اتفاقات تلخ به فاجعه تبدیل نشده، جلو بعضی چیزها را بگیرند. هنوز مردم در مورد فرودگاه جده بغض دارند و کسی نیست به آن‌ها پاسخ درستی دهد.»

متأسفانه داوران جشنواره برخورد خوبی با لاتاری نداشتند و با بهانه‌های واهی چون پایان فاشیستی، رواج خشونت و... آن را از گردونه رقابت حذف کردند. فروتن یکی از داوران این جشنواره در اظهار نظری عجیب درباره «لاتاری» گفت: «لاتاری فیلمی بود که در ترویج خشونت نقش دارد. من دوست دارم در فیلم‌ها مذاکره و تعامل ببینم و اگر مشکل و معضلی هست برایش راهکار‌های سازگارانه انتخاب کنیم نه اینکه قهرمان قصه کسانی باشند که انتقام می‌گیرند.» این گفته او در حالی گفته شده که در کارنامه کاری وی فیلم‌های بسیاری چون قرمز دیده می‌شود که پر از صحنه‌های خشونت‌آمیز، ضرب، شتم و قتل است. و غیر از این فیلم در «‌مغزهای کوچک زنگ زده» هومن سیدی که از طرف هیئت داوران این جشنواره کاندید بخش‌های مختلف شد و سیمرغ‌هایی را به چنگ آورد صحنه‌هایی به مراتب خشنونت آمیزتر از لاتاری را به نمایش درآمده است و این نشان می‌دهد نادیده شدن لاتاری دلیلی غیر از این بهانه‌جویی‌های الکی دارد.

در کل باید گفت لاتاری هم از آن فیلم‌های خوب جشنواره است که ارزش دیدن دارد.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: