عاطفه میرافضل
تاریخ گواهی میدهد که پدران و داییان خانم امالبنین از دلیران عربِ پیش از اسلام بوده که در عین شجاعت، بزرگ و پیشوای قوم خود نیز بودهاند، آنچنان که حاکمان زمانْ در برابرشان سرتسلیم فرود میآورند. تاریخنگارانْ سال ولادت او را ثبت نکردهاند، ولی یادآور شدهاند که تولد پسر بزرگ ایشان، حضرت ابوالفضلعلیهالسلام، در سال 26ق اتفاق افتاده است.برخی از تاریخنگاران، زمان ولادت ایشان را در حدود پنج سال پس از هجرت تخمین میزنند.
بعد از شهادت فاطمهزهراسلاماللهعلیها، علیبنابیطالبعلیهالسلام برادرش عقیل را ـ که آشنا به علم نسبشناسی عرب بود ـ فرا خواند و از او خواست که برایش همسری از تبار دلاوران برگزیند تا پسر دلیری برای مولا به ارمغان آورد.
عقیل، فاطمه کلابیه را برای حضرت برگزید که قبیله و خاندانش، بنی کِلاب، در شجاعت بیمانند بودند، و حضرت علیعلیهالسلام نیز این انتخاب را پسندید و او را نزد پدر امالبنین فرستاد. پدر خشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر خود شتافت و موضوع را در میان گذاشت. امالبنین نیز با سربلندی و افتخار، پاسخ مثبت داد و پیوندی همیشگی بین وی و مولای متقیان علیبنابیطالبعلیهالسلام برقرار شد.
روز اولی که امالبنینسلاماللهعلیها پا در خانه علیعلیهالسلام گذاشت، حسن و حسینعلیهماالسلام مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و همچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت. فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با علی علیهالسلام، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه»، که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را امالبنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهراسلاماللهعلیها از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمهزهراسلاماللهعلیها نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته، در ذهن آنها تداعی نگردد و رنج بیمادری آنها را آزار ندهد.
امالبنین بر آن بود که، در زندگی جای خالی حضرت زهراسلاماللهعلیها را برای فرزندان ایشان پر کند؛ مادری که در اوج شکوفایی پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال زد: فرزندان فاطمهزهراسلاماللهعلیها در وجود این بانوی پارسا، مادر خود را میدیدند و رنج فقدانِ مادر را کمتر احساس میکردند.
ثمره زندگی مشترک امالبنینسلاماللهعلیها با حضرت علیعلیهالسلام، چهار پسر بود که به دلیل داشتن همین پسران، او را امالبنین، یعنی مادر پسران میخواندند. نام فرزندان ایشان به ترتیب عبارتند از: قمربنیهاشم حضرت ابوالفضلالعباسعلیهالسلام، عبداللّه، جعفر و عثمان. فرزندان امالبنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضلعلیهالسلام ادامه یافت. در واقعه کربلا، وقتی خبر شهادت فرزندانش به او رسید، سرشک اشک از دیده فرو ریخت و با روحیهای قوی در اشعاری گفت: «ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علیعلیهالسلام همه شیران بیشه شجاعتند. شنیدهام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالی که دستهایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی میتوانست نزد او آید و با او بجنگد؟»
در تاریخ آوردهاند که؛ امالبنین بَشیر را دید که فرستاده امام سجادعلیهالسلام بود و به مدینه آمده بود تا مردم را از ماجرای کربلا و بازگشت کاروان امام حسینعلیهالسلام با خبر سازد. به او فرمود: ای بشیر! از امام حسینعلیهالسلام چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. امالبنین فرمود: از حسینعلیهالسلام مرا خبر ده!
بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی امالبنین پیوسته از امام حسینعلیهالسلام خبر میگرفت و میگفت: فرزندان من و آنچه در زیر آسمان است، فدای حسینم باد. چون بشیر خبر شهادت امام حسینعلیهالسلام را به آن حضرت داد، صیحهای کشید و گفت: ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد.
به نوشته علامه سماوى در ابصارالعين؛ امالبنينسلاماللهعلیها همه روزه به بقيع مىرفت و مرثيه مىخواند، به نوعى كه مروان - با آن قساوت قلب - از ناله و گريه امالبنينسلاماللهعليها به گريه مىافتاد و اشكهاى خود را با دستمال پاك مىكرد. نيز هنگامى كه زنها او را با عنوان امالبنين خطاب كرده و به وى تسليت مىدادهاند.
امالبنبن، بعد از زینبکبریسلاماللهعلیها دار فانی را وداع گفت، ولی تاریخنگاران سال ارتحال او را متفاوت نگاشتهاند، به طوری که عدهای آن را سال 70 ق بیان کردهاند و عده دیگری تاریخ وفات آن مادر فداکار را، سیزدهم جمادیالثانی سال 64ق دانستهاند که نظر دوم از شهرت بیشتری برخوردار است. امالبنین را در بقیع، در جوار امام حسنمجتبیعلیهالسلام، فاطمه بنت اسدسلاماللهعلیها و دیگر شخصیتهای مدفون در آنجا به خاک سپردند.
عالمان شیعه شجاعت، فصاحت و علاقه امالبنین به اهل بیت بهویژه امام حسین را ستوده و از او به نیکی و بزرگی یاد کردهاند. اهلبیتعلیهمالسلام نیز برای او احترام ویژه قائل بودند و در روزهای عید، نزد او میرفتند. باقر شریف قرشی نیز گفته است در تاریخ زنی همچون امالبنین دیده نشده که نسبت به فرزندان هووی خود محبتی خالصانه ورزد و آنان را بر فرزندان خویش مقدم بدارد.