گرداوری و تنظیم : مریم سیادت
وطنم غریب است!
شب سال نو میلادی بود که پیامک تحویل سفارش آنلاینم رو از آمازون دریافت کردم. ده دقیقهای از دریافت پیامک گذشته بود و من که مشغول انجام کاری بودم هنوز نرفته بودم بسته رو از دم در آپارتمان بردارم که صدای زنگِ درب اومد. تا بیام به خودم بجنبم و در رو باز کنم طرف رفته بود و بسته پستی ما رو با یه یادداشت کوچیک پشت در گذاشته بود. متن یادداشت از این قرار بود:
«همسایهی عزیز! این بسته توی لابی ساختمان در قسمت صندوقهای پستی رها شده بود. شما باید از این بابت به آمازون شکایت کنید. سال نو مبارک»!
ماموران پستی در آمریکا موظف هستن که سفارشهای مشتریها رو درست پشت در آپارتمانشون و یا در قسمتی مطمئن از حیاط خونهها قرار بدن. اخیرا قبل از ترک محل، درب خونه رو هم میزنن تا صاحبخونه مجبور بشه به هوای باز کردن در هم که شده بیاد و بستهش رو از پشت در برداره تا دزدیده نشه. بستههای پستی اغلب نباید در محل مشترک ساختمانها مثل لابی که امکان دستبرد بهشون هست رها بشن.
غرض اینکه وقتی این یادداشت کوچیک رو از یه همسایهی خارجی گرفتم که حتی منتظر نمونده بود تا ببینمش و ازش تشکر کنم که سفارش صد دلاری رو برام حفظ کرد و حتی به خودش اجازه نداد که تو اون شلوغ پلوغی خودشم یه هدیهی دزدکی گیرش بیاد، اونم در شب سال نو که حال و هوای دلمون عجیب بوی غربت میگیره و عجیبتر یاد نوروز خودمون میفتیم، هیچ حسی به جز حس خوشایند خوشآمدگویی به کشوری که هنوز بعد از قریب به یک دهه مثل غریبه میمونی، براش به آدم دست نمیده.
تو اون حال و هوای احساسات مخلوط غم و شادی بودم که یک دفعه صحنهای که چند ساعت قبلش توی اینستگرام دیده بودم صاف اومد جلوی چشمم؛
فیلم کوتاهی از یک جوون سویشرتپوش که یه تیکه آجر رو محکم پرتاب کرد به سمت شیشههای ایستگاه اتوبوس وسط یکی از خیابونهای شهر و تمام اون دیوار شیشهای خرد شد و تکهتکه ریخت روی زمین. این اتفاق در عرض همین سه چهار شب گذشته در جریان اعتراضها و اغتشاشهای اخیر ایران رخ داده بود. ظاهراً این جوانک میخواست با روش خودش اعتراضش رو به رخ مسئولین بکشه.
یاد این صحنه که افتادم یهو دوباره دلم گرفت. اینبار نه به خاطر غربت خودم، به خاطر غربت وطنم در میان مردمانش. اینجا وسط کشوری با مدل اقتصاد سرمایهداری که آدمهاش تمام فکر و ذکر و هدفشون پول هست و پول، چون تو سیستم آموزشی و کاریشون با این نوع جهانبینی رشد میکنند، یک غیر مسلمان که هیچ قید و بندی نداره به جز رعایت اخلاق و وجدان، به خودش اجازه نمیده که بستهی پستی دیگری رو صاحب بشه. اونجا وسط کشوری که نزدیک به چهل ساله مثلاً داره با مدل اقتصاد اسلامی میچرخه و کودکانش از اولین سال مدرسه با عناوینی مثل حقالناس و بیتالمال آشنا میشن و مدام زندگی معنویت-محور براشون ترسیم میشه، یه جوون به خودش اجازه میده در خوشبینانهترین حالت به خاطر نشون دادن خشمش از شرایط نابسامان اقتصادی و یا در بدترین سناریو تحت آموزش و القائات دشمنان قسمخوردهی کشورش، اینچنین اموال عمومی رو آسیب بزنه و با انتشار ویدئوش سعی در ارعاب مردم داره.
کار به جایی رسیده که بعضی هموطنانم که متاسفانه کمتعداد هم نیستند، شدن مصداق آیهی شریفه
"وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً ۚ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُون
انگار دیگه امیدی به هدایتشون نیست.
باید مراقب زباله ها بود!
در اکثر شهرهای آمریکا و اروپا، زباله واحدهای مسکونی ، اعم از خانه یا آپارتمان و ساختمان های اداری تنها هفته ای یک بار جمع آوری می شود. یک یا چند سطل نسبتا بزرگ در اختیار هر خانه قرار دارد تا زباله های خود را طی یک هفته در آنها جمع و نگهداری کنند.در آپارتمان ها و مجتمع های بزرگ هم کانکس های خاصی برای نگهداری زباله وجود دارد که ساکنان آنها باید زباله های خود را در آن بریزند.
در ساعت و روز خاصی از هفته که ماشین های حمل زباله می آیند باید سطل ها را جلوی خانه گذاشت. جمع آوری زباله همانند برق و آب و ... هزینه جداگانه ای دارد که باید به صورت ماهیانه پرداخت کرد. البته می توان هزینه مدت طولانی تری مثلا برای یک سال را پیش پرداخت کرد که شامل تخفیف خواهد شد.
البته می توانید درخواست کنید که زباله های خانه شما را به صورت روزانه ببرند؛ مشکلی هم ندارند، پولش را می گیرند. طبیعی ست هزینه اش نسبت به حالت هفته ای یک بار خیلی بالاتر می شود! به خاطر همین تقریبا همه مردم همان هفته ای یک بار را انتخاب می کنند.
در بعضی از شهرها حتی مسوولیت جمع آوری زباله های واحدهای مسکونی و اداری با شهرداری ها نیست! بلکه چند شرکت خصوصی تایید شده هستند که در قبال دریافت هزینه، زباله های خانه های شهر را جمع آوری می کنند.
اگر زباله منزل را به صورت تفکیک شده در سطل های جداگانه تحویل بدهید (مثلا زباله های تر در سطل های سبز، و پسماندهای خشک در سطل های آبی) تخفیف های ویژه ای از برخی شرکت های جمع آوری پسماند خواهید گرفت.
در سطح شهر نیز، سطل های زباله ای وجود ندارد که بخواهید زباله های خود را داخل آنها بریزید و بیخیال پرداخت هزینه جمع آوری زباله شوید! در صورت هرگونه تخلف نیز قوانین و جریمه هایی وجود دارد.
جمع آوری زباله معابر نیز وجود ندارد! چون زباله ای وجود ندارد که بخواهند جمع کنند! به عبارت بهتر مردم آشغال های خود را روی زمین یا سطح معابر نمی ریزند که شهرداری بخواهد به صورت روزانه یا هفتگی شهر را جاروکشی کند! جریمه های سنگینی برای ریختن زباله در سطح شهر وجود دارد. مثلا اگر در اتوبان از شیشه ماشین زباله ای به بیرون ریخته شود 1200 دلار (تقریبا معادل حقوق یک ماه دانشجوی دکتری) جریمه دارد.
علاوه بر جریمه، یک عامل مهم بازدارنده دیگر وجود دارد. مردم و شهرداری ها با یک منطق خاصی با این موضوع مواجه شده اند. شهرداری به مردم می گوید ما هرچه برای خدمات شهری هزینه کنیم مستقیما از خودتان می گیریم؛ اگر دوست دارید زباله روی زمین بریزید ما جمع کنیم مشکلی نیست! هزینه جمع آوری زباله معابر را مستقیما از طریق بالا بردن مالیات و عوارض شهری از خودتان می گیریم. مردم هم می گویند آشغال روی زمین و معابر و جوی ها نمی ریزیم که هیچ؛ اگر کسی هم خواست این کار را بکند طوری جریمه اش کنید که دفعه آخرش باشد!
هر چند ماه یک بار فقط شاخ و برگ درختان که روی زمین ریخته شده است را جمع می کنند.