کد خبر: ۱۷۲۹
تاریخ انتشار: ۱۲ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۰
پپ
صفحه نخست » ینگه دنیا


دو خانم سر خرید دفترمدرسه تخفیف دار فروشگاه «وال مارت» آمریکا به جان هم می افتند و در یک درگیری مسلحانه یکی از آن‌هاهفت تیر می کشد.
راستی رتبه آمریکا در آرامش عصبی مردم چند بود؟ فکرش را بکنید درگیری مسلحانه فقط به خاطر یک دفتر!دوستان زیادی خبر بالا را باور نکردند و سؤال می پرسند و برخی کانال‌ها هم ظاهرا اشتباه کردند و نوشتند دعوا سر یک لپ تاپ بوده است در حالی که این‌گونه نیست. شاید باورش برای ما مشکل باشد اما از کابوهای آمریکایی هر موضوعی برمی‌آید. نه واقعا دعوا سر یک دفتر مدرسه بوده که چند دلار تخفیف خورده بود.
بد نیست در جشن عاطفه‌های سال آینده چند دفتر ۴۰ برگ و ۶۰ برگ بفرستیم تا هفت تیر کشی نشود. شاید مداد و پاکن هم لازم داشته باشند.

هزینه زندگی در نیویورک

روزی ۳ ساعت پیاده می روم. با این که کار دارم ولی پول مترو را ندارد.

آقای برندن «استنن» ؛ عکاس حرفه ای آمریکایی می‌گوید: هزینه زندگی در نیویورک آن قدر گران وغیر قابل تحمل است که سبب اعتراض شهروندان شده است.

او می گوید:اگر یک بار دیگر مسئولین قیمت بلیط مترو در نیویورک را افزایش دهند من منفجر می‌شوم. در آمد من در حال حاضر در هر ساعت 9 دلار است و من روزانه 3 ساعت مسیر رفت و آمد را پیاده‌روی می‌کنم تا بتوانم نزدیک به سه دلار را پس انداز کنم.چرا که این پس‌انداز می‌تواند هزینه دو لیتر شیر برای من و دخترم را تأمین کند.

هر زمان مسئولین هزینه بلیط مترو را افزایش می‌دهند یک جلسه برگزار می‌کنند تا حرف‌های شهروندان را بشنوند ولی در حقیقت آ‌نها هیچ چیزی نمی‌شوند. و زمانی که این جلسه برگزار می‌شود همه افراد در جلسه بلند می‌شوند و درخواست می کنند که هزینه بلیط مترو را افزایش ندهید ولی مسئولین با شعارهایی مانند امریکا در حال درد کشیدن است و به این پول نیاز دارد قیمت‌ها را افزایش می‌دهند.

فریب زندگی در آمریکا

چند قت پیش یکی از دوستان ایرانی ما، تجربه خود از سرمایه گذاری در آمریکا را بیان می‌کرد. از نظر ایشان موفقیت‌های اجتماعی در کشورهای غربی را باید بازنگری کرد و شاید به نکات دقیق‌تر رفتاری پی ببریم که قبلا کمتر به آن‌ها توجه می‌کردیم.

حال اصل داستان را از زبان خود ایشان بشنوید:

حدود هشت سال پیش یکی از دوستانم در کانادا به من خبر داد که به دلیل فشارهای افتصادی تعداد خانه‌هایی که بانک‌ها از مردم گرفته‌اند بسیار زیاد شده و الان موقعیت بسیار خوبی برای سرمایه‌گذاری وجود دارد. تصمیم گرفتم موضوع را بررسی کنم و به اتفاق همسرم به یکی از شهرهای آمریکا سفرکردیم و با مجتمع‌هایی مواجه شدیم که 80 درصد خانه‌هایش را بانک به دلیل بدهی مشتریانش باز پس گرفته بود و حدود پنج میلیون خانواده بی‌خانمان شده بودند.

سراغ یکی از این خانه‌ها رفتیم که در آن سه مرد زندگی می کردند. سر صحبت باز شد و شرح زندگی خود را اینگونه بیان کردند: ما سه نفر در محلی کار می کردیم و به دلیل مشکلات اقتصادی که پیش آمد کار خود را از دست دادیم. بعد خانه‌هایمان توسط بانک گرفته شد و به خاطر فشارهای مالی، خانواده‌هایمان ما را ترک کردند و الان سه نفری در یک خانه زندگی می‌کنیم.

وقتی از آن‌ها سؤال کردم که دلیل این مشکلات زندگی در آمریکا چیست؟ چرا چنین چیزی اتفاق افتاد؟ در پاسخ می‌گویند: مااشتباه کردیم و آن زمانی که نباید نسبت به خرید خانه اقدام می‌کردیم، خانه خریدیم و بعد قیمت خانه به شدت پایین آمد و ما همه چیز خود را از دست دادیم و ورشکست شدیم.

این مرد ایرانی در پایان می‌گفت:برای من خیلی تعجب داشت که چه طور این‌ها می‌توانند مسئولیت کارها و اشتباهاتشان را به گردن می گیرند و این موضوع را با خودمان که در دوران‌های مختلف مسئولیت هایی را که داریم به گردن دیگران می اندازیم و در هنگام برخورد با مشکلات همه و همه را از دولت ها گرفته تا پدرو مادمان را متهم می کنیم مقایسه کردم. لابد آن‌ها هم به گردن هم می‌اندازند و می‌گویند این آدم‌ها خودشان باید هوشیار باشند و فریب امثال ما را نخورند!

من هم عطای خانه ارزان را به لقایش بخشیدم و تصمیم گرفتم برای سرمایه‌گذاری در مملکت خودم مسکن بخرم.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: