فاطمه اقوامی
این بار هم خودم از زیر قرآن ردش کردم... موقع رفتن برگشت و با آن نگاه دریایی مهربانش دوباره دلم را طوفانی کرد... لبخندی زد و دستی تکان داد... من هم مثل همیشه صدایم را از میان حجم زیاد بغض دلتنگی به سختی عبور دادم و گفتم: مواظب خودت باش، منتظرت میمانم... و من هنوز منتظرم... اما دیگر چشمم جایی را نمیبیند... همه جا پر از دود و غبار است... نفسم به شماره افتاده... چرا در این سرمای دیماه، اینقدر هوا داغ است؟!... هرم گرما به جانم افتاده و تمام وجودم را میسوزاند... حال شمعی را دارم که آرام آرام دارد آب میشود... دیگر هیچ صدایی نمیشنوم... انگار در میان دریایی پرتلاطم گیر افتادهام... چشمم به مانیتور روبرویم میافتاد... عجب آتشی... گوینده با صدایی گرفته میگوید: سانچی غروب کرد...
این چند سطر فقط برداشتی کوچک از خرمن رنج و اندوه این روزهای زنان، مادران و دختران سرزمینمان است که چشمشان به دریا خشک شد اما خبری از عزیزان سفر کردهاش نشد... جوانانی برومند که در راه خدمت به میهن به دل دریا زدند تا چرخ اقتصاد میهنمان بچرخد اما به ناگهان خبر رسید که ققنوسوار در میان آب و آتش بال پرواز گشودند و داغی دیگر به دل تقویم دیماه نشاندند... از این حادثه تلخ نمیشود به سادگی گذشت، حادثهای که زوایای پیدا و پنهان بسیاری دارد... ما نیز در مجله زن روز ضمن همدردی با بازماندگان فاجعه نفتکش سانچی، تصمیم گرفتیم نگاهی به این واقعه داشته باشیم...همراهمان باشید.
ماه تلخ این سالها:
دو سالی میشود که تقویم دیماه ما ایرانیها رنگ غم به خود گرفته و یادآور روزهای تلخی است. سال گذشته درست 30 دیماه بود که آتش به جان ساختمان قدیمی پلاسکو در تهران افتاد. بعد از چند ساعت حریق ساختمان فرو ریخت و 16 نفر آتشنشانهای مشغول خدمت زیر آوار ماندند. روزها گذشت تا نیروهای آتشنشان در نبردی نابرابر با آتش، دود توانستند پیکرهای دوستانشان را از در میان حجم آوار بیابند و چشمانتظاری خانوادهها با تلخی به پایان رسید. هنوز یکسال از آن حادثه نگذشته بود که همین چند روز پیش داغی دیگر بر دلها نشست... داغی که بهتآور بود و در باورها نمیگنجید.
ماجرای این داستان تلخ:
شنبه 16 دیماه خبر رسید که نفتکش ایرانی سانچی که از عسلویه به مقصد کره جنوبی حرکت کرده بود در اثر برخورد با یک کشتیباری به نام کریستال در دریای چین دچار سانحه شد. این خبر را دولت چین به نمایندگی شرکت ملی نفتکش ایران در چین اطلاعرسانی کرد. شاید زمانی که این خبر منتشر شد هیچکس تصورش را هم نمیکرد که چند روز بعد به یک فاجعه دردناک تبدیل شود. این نفتکش حامل 115 هزارتن میعانات گازی با درجه اشتعال منفی 18 درجه سانتیگراد بود که در برخورد کشتی چینی یک یا دو مخزن 20 هزارتنی آن منفجر شد. گروههای امداد و نجات چین خیلی زود خود را به محل حادثه رساندند و توانستند کارکنان کشتی کریستال که پس از برخورد به آب پریده بودند را به وسیله قایق و بالگرد نجات دهند و کشتی هم که موتورش سالم مانده بود به ساحل برده شد. اما در مورد نفتکش ایرانی گفته میشد به علت وجود حریق و مواد نفتی در سطخ آب امکان مهار آتش وجود ندارد. طبق گفتهها تا شعاع یک هزارمتری آتش شعلهور بوده است به خاطر همین شناورهای امداد و نجات حاضر در پیرامون کشتی نمیتوانستند به آن نزدیک شوند.
در مورد زنده بودن خدمه اما نفتکش ایرانی هم احتمالات مختلفی داده میشد. 29 ساعت بعد از وقوع حادثه، یعنی روز 17 دیماه سیروس کیانارثی، مدیر عامل شرکت ملی نفتکش اعلام کرد: «چون یکی از قایقهای نجات نفتکش حادثه دیده سانچی از این کشتی جدا شده، این کورسوی امید ما برای احتمال زنده ماندن خدمه است.» وی فردای آن روز، بعد از پیدا شدن جسدی در کنار نفتکش حادثه دیده، گفت: «براساس شرایطی که این جسد در سه مایلی نفتکش داشته، احتمال میدهیم خدمه نفتکش در هنگام بروز حادثه، فرصت کافی در اختیار داشتهاند تا لباسهای ایمنی خود را پوشیده و از نفتکش خارج شده باشند.» او در ادامه این حرف، اظهار کرده بود: «تجهیزات ایمنی خدمه نفتکش مجهز به GPS است اما هنوز سیگنالی از موقعیت آنها دریافت نکردهایم.» با تمام این اظهارنظرها برخی افراد از همان ابتدا احتمال زنده ماندن خدمه را نزدیک به صفر میدانستند. مثل آنکه هادی حقشناس معاون سازمان بنادر و دریانوردی بعدها در گفتگو با خبرگزاریها اعلام کرد: عمق حادثه در همان لحظات نخست مشخص بود و نشت گازهای سمی اجازه نفس کشیدن به هیچکس را تا شعاع هزارمتری نمیداد و اطلاعات اولیه بهدلیل آسیب شدید نفتکش سانچی درباره کارکنان آن ناامید کننده بود.
روز 20 دیماه دکتر روحانی بالأخره وارد صحنه شد و علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان متولی وزارتخانه بالادستی شستا که سهامدار اصلی شرکت نفتکش است به عنوان رئیس کمیته پیگیری این حادثه انتخاب شد و دو روز بعد از آن به چین سفر کرد.
روز 22 دیماه خبرگزاری رویترز خبری را منتشر کرد مبنی بر اینکه که سخنگوی گارد ساحلی ژاپن علام کرده بر اثر وزش باد شدید کشتی حادثهدیده سانچی از سواحل چین فاصله گرفته و وارد منطقه انحصاری اقتصادی ژاپن شده است. وی در ادامه گفته بود مقامات چینی پیشنهاد گارد ساحلی ژاپن برای کمک را رد کرده و گفتهاند در صورت نیاز خودشان درخواست کمک میکنند.
اما کمی بعد خبر رسید که تیمهایی از کشورهای دیگر همانند ژاپن و کره جنوبی هم در عملیات اطفای حریق مشارکت دارند و سعی میکنند آن را مهار کنند.
در 23 دیماه خبر رسید که تیم امداد و نجات چین توانسته ساعت ۸ و ۳۵ دقیقه (به وقت محلی) وارد نفتکش سانچی شود و علاوه بر کشف دو پیکر خدمه کشتی، جعبه سیاه را نیز پیدا کند اما به علت زیاد بودن گازهای سمی و نبود اکسیژن بیشتر از نیمساعت نتوانسته دوام بیاورد و از کشتی خارج شدند.
در کنار تلاش گروههای نجات مستقر در چین، از طرف ایران هم گروهی از تکاوران ارتش که دورههای ویژه هلیبرن دریایی دیدهاند برای نجات خدمه کشتی راهی چین میشوند و برای ورود به کشتی تلاش خود را آغاز میکنند اما زبانههای آتش به حدی بود که همه امیدها را سوزاند. آنها روز 24 دیماه با شناور به نفتکش شعلهور نزدیک شدند اما دیگر رمقی برای سانچی نمانده بود. پس از 8 روز سوختن، ظهر روز 24 در مقابل چشمان حیرتزده حاضران و دیدگان اشکبار خانوادههای داغدار خدمه، در پی چند انفجار پیاپی، سانچی، 29 نفر از خدمه و امید همه ایرانیان به قعر اقیانوس رفت و فقط اثری از آتش بر روی آب ماند.
سایه ابهام بر سر سانچی:
روزهایی که بر نفتکش سانچی گذشت همانقدر که تلخ بود، سؤالات و ابهامات فراوانی را هم با خود به همراه داشت که مطمئنا افکار عمومی منتظر پاسخگویی به آنهاست. خوب است نگاهی گذرا به برخی از این موارد داشته باشیم:
پرچم پاناما بر روی نفتکش ایرانی چه میکند؟
شاید اولین سؤالی که این روزها به دنبال جوابی برای آن بودیم مربوط به نام نفتکش ایرانی و پرچم روی آن بود. خوب است بدانیم سانچی یک کشتی نفتکش سوئزگذر ساخته شده در سال 2008 بود که تا به امروز غیر سانچی، نامهای زیادی از جمله «سامان»، «سپید»، « GARDENIA» و « SEAHORSE » را تجربه کرده است. این کشتی در کشور پاناما به ثبت رسیده و بر همین اساس باید با پرچم آن کشور تردد دریایی داشته باشد. این مسأله در قوانین تردد دریایی، یک بحث رایج است. کشورهایی چون لیبریا، قبرس و پاناما بهدلیل فعال بودن در بحث مارکتینگ حملونقل دریایی، ثبت نفتکشها و کشتیها در این کشورها، هزینههای کمتر و توجیه اقتصادی بیشتری برای مالکان و اداره کنندگان کشتیها و نفتکشها بهدنبال دارد. به همین خاطر 70 تا 80 درصد تناژ کشتیهای بزرگ و اقیانوسپیما در این کشورها ثبت شده است. این مسأله مربوط به ایران نیست و خیلی از کشورهای آسیایی و اروپایی به این کار اقدام میکنند. البته برخی هم بر این باورند که تبث نفتکش ما در کشور پاناما غیر از این موارد به عنوان راه گریزی از تحریمهاست که در صورت صحت این ادعا دولت باید پاسخگو باشد که مگر قرار نبود برجام برایمان همه چیز از جمله برداشتن تمامی تحریمها را به ارمغان بیاورد؟! پس چرا هنوز به فکر راه چارهای برای دور زدن تحریمها هستیم؟!
آیا چینیها مقصرند؟!
از همان روزهای ابتدایی وقوع حادثهها زمزمههایی مبنی بر کمکاری و مقصر بودن چینیها شنیده میشد. به طور مثال حشمتالله فلاحتپیشه عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس معتقد است کمکاری نیروهای چینی در این حادثه مشهود است. او میگوید: نفتکش ایرانی حدود 8 روز روی آب میسوخت اما چینیها پس از آنکه کشتی خود را نجات دادند، توجهی به نفتکش ایرانی نکردند تا اینکه به طور کامل غرق شد.
برخی هم برای اثبات کمکاری چینیها به توقف عملیات اطفای حریق در شب توسط آنها استناد میکنند. طبق گفتهها هنگام شب آتشنشانان دریایی چینی به بهانه نبود ایمنی و دید کافی عملیات را متوقف کرده و عقبنشینی میکنند که این مسأله باعث میشود بسیاری از تلاشهایی که در طول روز برای سرد شدن آتش انجام داده بودند به هدر رود و میدان برای گسترش آتش فراهم شود. کاپیتان فضلالله ربیعی کارشناس ارشد امور بیمه و خسارات صنعت کشتیرانی هم در این باره میگوید: با توجه به اینکه گزارشهای مربوط به استفاده از کف در اطفای حریق نفتکش سانچی به چشم نمیخورد به نظر میرسد چینیها با اطمینان از کشته شدن دریانوردان ایرانی در ساعات اولیه حادثه و آتشسوزی، ترجیح دادهاند میعانات گازی موجود در نفتکش بسوزد و داخل آب جاری نشود.
البته مسئولین دولتی خلاف این موارد، ادعا چینیها تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند اما باید جواب سؤالات و ابهامات فراوانی که در این مورد وجود دارد به روشنی داده شود. باید همه بدانند که چرا کاپیتان کشتی باری چین هنوز پاسخی درباره علت وقوع این حادثه نداده و اصلا مسئولین ما اجازه صحبت با او را پیدا نکردهاند!
رادارهای خاموش!
اولین بار این خبر توسط روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال منتشر شد که به نقل از منابع مختلف گزارش داده بود نفتکش ایرانی سانچی و کشتی باری چینی چند ساعت قبل از حادثه هیچ سیگنالی برای ایستگاههای کنترل ترافیک دریایی ارسال نکرده بودند! در ادامه این گزارش آمده است: این منابع ذکر کردهاند که مشخص نیست آیا سیستم شناسایی خودکار هر دو کشتی پیش از حادثه خاموش شده بود یا عملکرد آن مختل شده بود و یا اینکه ایستگاه کنترل ترافیک دریایی نتوانسته سیگنال آنها را دریافت کند.
و البته همه ما میدانیم سیستم شناسایی خودگار کشتی و سامانه راداری آن به دلیل اطلاعاتی که ارسال میکنند چقدر در امر کشتیرانی و جلوگیری از حوادث مهم هستند.
گرچه این خبر هنوز از سوی منابع داخلی تأیید نشده است اما نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود و مورد دقت قرار گیرد.
اصل ماجرا چیست؟!
در کنار تمام این مسائل آنچه بیش از همه مهم جلوه میکند مشخص کردن علت اصلی این ماجراست. اینکه چرا و چگونه این برخورد و حادثه رخ داده است؟! چرا این دو کشتی همدیگر را ندیدهاند؟! چرا پیامی به هم مبادله نکردهاند؟! کشتیهای باری سرعت پایینی دارند و معمولا نهایت سرعت آنها 30 کیلومتر است که این مسأله یعنی نفتکش ما فرصت زیادی داشته که کشتی چینی را مشاهده کند و عکسالعمل مناسبی نشان دهد و هزاران سؤال دیگری که باید به سرعت و قبل از اینکه این ماجرا دستمایه شایعهپردازان قرار گیرد و یا به فراموشی سپرده شود، به آنها پاسخ داده شود.
بازار داغ شایعه در غیاب پاسخگویی رسانهای
متأسفانه این ماجرا در روزهای ابتدایی بر خلاف حادثه پلاسکو بازتاب رسانهای گستردهای نداشت و همین غیاب رسانههای داخلی و عدم تنویر افکار عمومی باعث شد که بار دیگر شایعهپردازان دست به کار شوند و از آب گلآلود ماهی بگیرند. البته دوستان خوب رسانهای اذعان دارند که انگشت اتهام در این قضیه باز هم به جانب مسئولان است چرا که تا چندین روز اصلا مرجع ثابت و مشخصی برای مراجعه و پاسخگویی وجود نداشته و بعد هم رسانهها پیگیر و دغدغهمند بودهاند اما پاسخ درستی دریافت نمیکردند که بخواهند در اختیار مخاطبان قرار بدهند.
در هر صورت این عدم اطلاعرسانی دقیق باعث شد که باز هم شایعهپراکنانی مانند bbc فارسی برای خودشان داستانسرایی کنند که این نفتکش نه به سوی کره جنوبی که به مقصد کره شمالی در حرکت بوده که چون این کشور به دلیل رویارویی با آمریکا در ترحیم به سر میبرد و کشوری نباید با او معامله نفتی داشته باشد نفتکش ایرانی به دلیل تخطی از این امر مورد اصابت موشکهای آمریکایی یا چینی قرار گرفته است! مطلبی که بیشتر شبیه یک داستان تخیلی است تا امری مطابق واقعیت.
این مسأله نکته بسیاری مهمی است که با کمال تأسف همیشه هم در چنین حوادثی مورد غفلت واقع میشود. مسئولان و رسانههای داخلی باید بدانند که اگر آنها رشته امور را در دست نگیرند و اطلاعرسانی دقیقی نداشته باشند افراد دیگری که منتظر فرصت هستند دست به کار میشوند و خوراکی مسموم به خورد جامعه میدهند و آنوقت باید هزینه گزافی را خرج درمان این مسمومیت کرد.
از سوی دیگر شاید اگر این حادثه در محلی رخ میداد که مثل حادثه پلاسکو ظرفیت سیاستبازی، تخریب رقیب سیاسی، خودنمایی، عکس سلفیگرفتن و... داشت بیشتر مورد توجه قرار میگرفت!
سانچی و دریای بیتدبیری!
از همه این حرفها که بگذریم، از نوع عملکرد دولت در این حادثه نمیشود گذشت. هنوز زخم حادثه تعرض به دو نوجوان در فرودگاه جده و فاجعه منا و عدم پیگیریهای دیپلماسی دولت تازه بود که ماجرای غمانگیز نفتکش سانچی نیز به وقوع پیوست. انتظار میرفت در همان ساعات ابتدایی انتشار این خبر رئیسجمهور وارد میدان شده و کمیتهای برای پیگیری این حادثه تشکیل شود. اما نه از او خبری بود و نه از دستگاه دیپلماسی جهت رایزنی برای نظارت بر دقت و سرعت عملیات امدادرسانی. یک روز پس از حادثه در میان موج اضطراب و نگرانی برای خدمه نفتکش سانچی برخی از مسئولان با تکرار سخنی تلخ، از بیمه بودن کشتی حرف زدند و داغ دل خانوادهها را تازه کردند تا جایی که همسر یکی از کارکنان کشتی در برنامهای تلویزیونی به این قضیه واکنش نشان داد. مطمئنا همه میدانیم در چنین حوادثی، فرصت طلایی نجات چندان گسترده نیست و هیچ کس به اندازه یک هموطن دلسوز عزیزانی که با حادثه دست و پنجه نرم میکنند نیست اما چند روز طول کشید تا دکتر روحانی کمیتهای جهت پیگیری این کار تشکیل بدهند و وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به عنوان مسئول این کمیته تازه یک هفته بعد راهی چین شود! عدهای در این میان باز انگشت اتهام را به سمت چین میگیرند و میگویند کارشکنیهای آنها باعث به تعویق افتادن سفر مسئولین به چین شده است اما باید پرسید پس آن همه تبلیغات پر زرق و برق برای قدرت دیپلماسی وزارت خارجه کجای این ماجرا قرار دارد؟! مگر گفته نمیشد همه مشکلات را میشود با گفتگو و مذاکره حل کرد، پس چرا اینقدر در سفر مسئولان ایرانی تعلل ایجاد شد؟!
اما در این میان باید بیش از همه سراغی از عباس آخوندی و بیژن زنگنه گرفت و پرسید در این شرایط حساس چه توجیهی برای غیبت چند روزه در برابر افکار عمومی دارند؟! بر هیچکس پوشیده نیست که وزیر نفت به علت آن که مسئله صادرات نفت و میعانات گازی در حوزه مستقیم او است و وزیر راه و شهرسازی ازآنجا که بخش دریانوردی کشور زیرمجموعه وزارت متبوع او قرار دارد، در این حادثه، مسئولیت مستقیم داشتند اما ترجیح دادند خلوت خود را با اضطراب و پریشانی این روزهای خانوادهها گره نزنند! شاید به نظر وزیر راه وظیفه او در این حادثه در حد انتشار یادداشتی دلسوزانه خطاب به خانوادهها آن هم بعد از یک هفته و در لحظات غروب امیدها باشد!
کمکاری دولت در این قضیه در وهله اول مورد اعتراض خانوادههای داغدار قرار گرفت. بر اساس آنچه در خبرگزاریها آمده بسیای از خانوادهها نسبت به عملکرد دولت انتقادات فراوانی داشتند. به عنوان نمونه در گزارش خبرگزاری فارس از قول دوست یکی از جانباختگان آمده است: «من از دست مسؤولانی که کمکاری کردند به خدا شکایت میبرم. اگر مسؤولان از همان روز اول به دولت چین فشار میآوردند آنها شبانهروز برای خاموش کردن نفتکش تلاش میکردند، نه آنکه صبحها کار کنند و شبها دست از کار بکشند؛ چرا باید مسؤولان دولتی روزهای آخر به فکر بیفتند؟» یا در موردی دیگر خانم جوانی بیان داشته: «برادرم زندهزنده در آتش سوخت و کسی صدایش را نشنید، شما الان آمدید چکار کنید؟ چرا الان؟ گفت به آقای رئیسجمهور بگویید نوشداری بعد از مرگ سهراب به درد ما نمیخورد، بگویید ما از دست کمکاریهای او و دولت به خدا شکایت میبریم که او بهترین دادستان است.»
اما این اعتراضات به بازماندگان این فاجعه غمانگیز محدود نشد و و برخی از نمایندگان ملت هم در این ارتباط لب به انتقاد گشودند. محمدرضا تابش، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در این زمینه گفت: میشد با مسئولینپذیری مؤثرتر و دیپلماسی قویتر و اطلاعرسانی به هنگامتر، از ابعاد اندوهناکحادثه کاست و افکار عمومی را نسبت به ایفای وظایف دستگاههای مسئول و دفاع از حقوق شهروندان قانع کرد.
اسدالله قرهخانی، سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی نیز در گفتوگو با روزنامه «وطنامروز» اظهار کرد: انتظار میرفت مسؤولان امر با احساس مسؤولیت و جدیت بیشتری از همان روزهای اول برای امدادرسانی به خدمه کشتی سانچی وارد عمل میشدند، حتی شاید فشار مسؤولان ایرانی در همان ساعات اولیه باعث میشد دولت چین با مسؤولیت بیشتری موضوع را رسیدگی میکرد.
وی در ادامه گفت: توجه داشته باشید نمیتوان چنین ادعایی کرد که اگر زودتر اقدامی انجام میشد، خسارات و عمق فاجعه کمتر بود ولیکن اگر انسان میخواهد کاری انجام دهد باید با تمام توانش آن را انجام دهد بویژه وقتی موضوع جان انسانها مطرح است.
خوب است در این رابطه صحبتهای امیر خانزادی فرمانده نیروی دریایی ارتش را هم بخوانیم که در تشریح اعزام تکاوران به چین و امدادرسانی به نفتکش ایرانی گفته است: در روزهای اول مشاهده کردیم با وجود اینکه بخشی از شناور دچار حریق نبود و به زعم ما، امکان حضور بر روی کشتی برای امداد و نجات وجود داشت، اما اقدامی در این باره انجام نشد و من تصور کردم شاید جرأت رفتن بر روی کشتی وجود ندارد.به همین دلیل به شرکت ملی ایران و سازمان بنادر و دریانوردی پیشنهاد دادیم که کلاه سبزهای نیروی دریایی، آمادگی حضور بر روی شناور سانچی برای امدادرسانی را دارند؛ اما باید مقدمات حضور در کشور چین فراهم شود. در روز سوم در تماس تلفنی با فرمانده نیروی دریایی ارتش چین صحبت کردیم و ایشان هم با ما همکاری کردند اما با این وجود سه روز فرآیند دریافت ویزا و روادید تکاوران برای حضور در چین طول کشید.
خلاصه آن که شاید دولت چین در این قضیه کمکاری کرده باشد اما باید گفت «من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد»
امیدواریم در ادامه دولت برخلاف حادثه منا، کمر همت بسته و ابعاد این فاجعه انسانی را به طور دقیق بررسی کرده و مقصران احتمالی آن را شناسایی کند و در راه احقاق حقوق بازماندگان از هیچ تلاشی دریغ نورزد.