کد خبر: ۱۶۴۳
تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۷ - ۱۸:۵۱
پپ
صفحه نخست » مشاوره

زهرا کیایی، دکتری روانشناسی

مهم‌ترین عاملی که ما را در مواجه با چالش‌های زندگی فعال و کارآمد می‌کند؛ داشتن ارتباط خوب با اطرافیان و به ویژه نزدیکانمان است و نبود چنین رابطه‌ای، ما را به موجوداتی ضعیف، منفعل و سرشار از نگرانی بدل خواهد کرد که در انجام امورات ساده زندگی روزانه شخصی و اجتماعیمان ناکام می‌مانیم و خود نیز، این عدم رضایت را درک می‌کنیم! اگر هم اکنون رابطه‌ای خوب با همسر یا فرزندانمان داریم یا در ابتدای زندگی مشترک ایام خوبی را در کنار همسر خود می‌گذرانیم این نگرانی همواره در ما جاریست که «آیا ممکن است اختلافات یا مشکلات آینده این روابط خوب را تخریب کند؟» البته بی راه هم نگران نیستید! چراکه عمیق‌ترین مشکلات ارتباطی از ساده‌ترین و پیش و پاافتاده‌ترین تفاوت‌ها و اختلافات آغاز می‌شود و در بسیاری از موارد به نتیجه‌ای غم‌انگیز منتهی می‌گردد. حال با سوالات متعددی مواجهید: چه کنم که روابط خوبم پایدار بماند؟ چگونه از رابطه با همسر یا فرزندانم که گاه با بگومگو و دلخوری و قهر همراه می‌شود و عامل نگرانی برای آینده است، محافظت کنم؟ چگونه رابطه ویران شده‌ام با آنان را ترمیم و بهبود بخشم؟ و در حالیکه او را مسئول این مشکلات می‌دانم و او حاضر به تغییر خود نیست چگونه می‌توان به این شکاف‌ها و اختلافات پایان داد؟!

آنچه را که نمی‌بینیم!

این خاصیت «عادت» است که نمی‌بینیمش! چرا که با شخصیت ما ممزوج شده و متوجه آن نیستیم! برهمین اساس اغلب مردمان در روابط خود به ویژه با نزدیکانشان، مبتلا به عاداتی هستند که از تفکر «کنترل گرانه» آن‌ها نشأت می‌گیرد! تفکر حاکم بر ذهن اغلب انسان‌ها که می‌خواهند محیط و آدم‌های اطراف خود را کنترل کرده و منطبق بر آنچه درست می‌پندارند تغییر دهند! در نتیجه دست به رفتارهایی می‌زنند که دیگر نه تنها تبدیل به شخصیت آن‌ها بلکه مبدل به فرهنگ و تاریخشان شده است! این رفتارها همان هفت رفتار مخرب ارتباطی است که مسئول بسیاری از وقایع کوچک و بزرگ ناشی از اختلافات میان افراد است! وقایعی چون دعواهای زبانی و رفتاری تا جدایی‌های غم انگیز فرزندان از والدین یا بالعکس، و یا جدایی زوجین یا دوری همیشگی دو دوست!

اما آن هفت رفتار مخرب کدام‌ها هستند و هریک از ما چند مورد از آن‌ها را در جریان روابط‌مان با دیگران استفاده می‌کنیم و بدون آنکه خود بدانیم عامل دلخوری‌ها و کدورت‌ها و جدایی‌ها می‌شویم؟ نیز یادآوری این نکته ضروری به نظر می‌رسد که در هنگام بررسی این عادات رفتاری، ردپای آن را تنها در درون خود جستجو کنید و جستجو در رفتار دیگران را به خودشان واگذارید!

عیب جویی و انتقاد

حتی در نوع سازنده‌اش سبب می‌شود تا طرف مقابل شما تصور کند که شما در حال اسکن روزانه رفتارهای اویید و او مدام در زیر زره بین شما! این امر به معنای رد انتقادگری از یکدیگر در زمانی که متوجه یک اشتباه می‌شوید نیست بلکه نقد آن زمان سبب تخریب می‌شود که بوی عیب جویی دهد و عیب جویی به معنای تکرار یک انتقاد یا بیان عیوب مختلف یک فرد به شیوه‌ای پرتکرار است. درون مایه همه مشاجرات انتقاد است! و آن عامل تداوم مشاجرات در محکومیت یکدیگر همراه با تلاش برای کنترل و تغییر دیگری است! اشتباهی که نخستین ممنوع و شعار اساسی روابط سالم است: «من هیچ چیز و هیچکس را نمی‌توانم کنترل کنم و تنها چیزی که می‌توانم کنترل کرده و تغییر دهم خودم هستم.»

سرزنش

مفهومی ‌است که خوب آن را می‌شناسید! زیرا کمتر کسی را می‌شناسیم که آن را در طول روز بارها و بارها به کار نبرده باشد! اگر انتقاد ممکن است به همراه خود سوسویی از اثرگذاری مثبت را داشته باشد؛ سرزنش امری است که مطلقا آسیب‌رسان است! حتی خودسرزنشگری نیز مضموم و تخریب‌گر شخصیت خود فرد است و این رفتار در صورتی که در مورد دیگران به کار رود مضموم‌تر و تخریب‌گر ارتباط خواهد بود. گفتن جملاتی چون: «بارها به تو گفته بودم که این رفتار تو غلط است اما گوش ندادی» یا «چندبار اشتباهاتت را تکرار می‌کنی و تصمیم داری به حرف دیگران که دلسوزند گوش نسپاری» یا ...!

تنبیه

تنبیه به شیوه‌های گوناگونی رخ می‌دهد و نوع آن بسته به رفتار و فرد روبروی‌تان متفاوت خواهد بود! اما از هر نوع آن ویرانگر است! تنبیه چه توسط معلم در مدرسه یا والدین در خانه به شیوه بدنی که امری منسوخ و مطرود است یا کلامی رخ دهد یا محروم کردن و یا توسط شما نسبت به همسرتان اعمال گردد، اشتباه و عامل تخریب ارتباطی است! در این تفاوت ظریف نیز دقت نمایید که تنبیه با پیامد طبیعی یک عمل اشتباه متفاوت است.

تهدید

استفاده از جملاتی چون: «اگر این کار را انجام دادی دیگر به خانه بر نگرد» یا «اگر به این سخن من نخواستی گوش دهی دیگر روی من حساب نکن» و یا «اگر چنان کنی با تو همراه نخواهم بود» نمونه‌های مختصری از جملات تهدیدی است که نه رفتار مورد نظرتان را برای تغییر در دیگری، بلکه پیوندهای ارتباطی‌تان را با تهدید جدی مواجه می‌کند!

توهین

هرگونه توهین به فرد مورد نظر در روابط متقابل از جمله عوامل مهمی است که دیوارهای علاقه مندی و اعتماد را در هم می‌کوبد و طرفین را در برابر چشم یکدیگر تحقیر می‌نماید! این رفتار ارتباط نزدیکی با عامل بعدی دارد!

تحقیر

مهلک‌ترین توهین، تحقیر و بدترین تحقیر، توهین است! به واقع هدف اصلی هر توهین تحقیر طرف مقابل است و در هر ارتباطی به کار بردن رفتار تحقیرآمیز از سوی شما محکم‌ترین ضربه را به ارتباط‌تان خواهد زد و عاملی برای ایجاد شکاف عمیق‌تان با مخاطب می‌شود! تحقیر سبب دلسردی فرد شده و تصمیم او را برای فاصله گرفتن از شما حتی اگر به قیمت‌های سنگینی برای او تمام شود؛ محکم‌تر می‌کند! شاید این رفتار تیر خلاصی بر جسم پرزخم «ارتباط» شماست و او را دچار مرگ قطعی خواهد کرد. استفاده از جملاتی چون: «حماقت تو تمامی‌ندارد» یا «در انجام آن امر تو را از همه کسانی که می‌شناسم ضعیف‌تر می‌بینم» یا «تو همیشه ناتوان و بی‌عرضه بوده‌ای» این جملات زمانی ویرانگرتر خواهد بود که در حضور یک یا چند نفر تماشاچی از اقوام یا دوستان انجام گیرد و البته لزوما تحقیر مخاطب توسط یک جمله رخ نمی‌دهد! بلکه می‌تواند با یک نگاه تحقیر‌آمیز یا رفتار تحقیر‌آمیز که پیام «بی‌ارزش بودن» را برای مخاطب‌تان مخابره کند به‌وجود بیاید! رفتار تحقیر‌آمیز می‌تواند در لایه‌های شخصیتی شما پنهان باشد و خود نیز از آن آگاه نباشید! چراکه آن می‌تواند از خودباوری متمایل به خودخواهی و غرورتان در نسبت با دوست یا همسرتان ناشی شود و منجر به نگاه از بالا به پاییتان شود!

باج دادن

باج دادن ظاهری زیبا و گول زننده دارد! چراکه شما گمان می‌کنید با این رفتار که همراه با بذل و بخشش‌های بی‌حساب مالی و رفتاری است؛ آینده ارتباطی‌تان را با فرد دوست داشتنی زندگی‌تان تضمین می‌کنید! غافل از آنکه تدریجا و با دستان خودتان او را از خود دور نموده و خودتان را نه به عنوان یک مخاطب ارزشمند و شایسته احترام بلکه به عنوان یک خدمه به طرف مقابلتان معرفی می‌کنید و او نیز این پیام را از شما دریافت کرده آرام آرام انتظاراتش را از شما به عنوان یک خدمتگزار مطرح خواهد کرد و نه یک والد مورد احترام یا یک شریک زندگی ارزشمند! برخی باج دادن را با پاداش دادن اشتباه می‌گیرند و حال آنکه رفتار باج دادن یا رشوه‌دهی، دادن امتیاز به فردی به دلیل انجام رفتاریست که در زمره وظایف او محسوب می‌شود اما در پاداش، شما از فردی به دلیل انجام رفتاری خارج وظیفه‌اش تقدیر می‌کنید!

ورود ممنوع

اغلب از چنین رفتارهای مخربی استفاده می‌کنیم چون گمان داریم که با تنبیه یا توهین و تحقیر می‌توانیم مانع رفتارهای اشتباه فرد مورد علاقه زندگی‌مان شده و از فاصله گرفتن او، از خودمان جلوگیری کنیم! ما تمام این رفتارهای کنترل‌گرانه را در جهت تغییر و کنترل دیگران استفاده می‌کنیم و جالب آنکه هرچه بکارشان می‌بریم بیشتر از آنان دور می‌شویم و اضطراب از دست دادنشان بیشتر ذهن‌مان را به خود مشغول می‌کند اما علی رغم آن، باز هم به انجام این رفتارها ادامه می‌دهیم! این به معنای رانندگی در جاده ای است که مقصد نهایی آن نقطه مخالف آن هدفی است که ما در نظر داریم! مثل آن است که بخواهیم شمال برویم اما به سوی جنوب حرکت کنیم! جدی گرفتن این هفت تابلو «ورود ممنوع» و پرهیز از بکار بردن آن‌ها در قبال اطرافیان و حتی خودمان! خیلی زود نتایج شگفت‌آوری را در بهبود روابط مهم‌مان به بارخواهد آورد که به نوبه خود منجر به نشاط و انرژی روانی افزون در مواجه با چالش‌های دیگر زندگی فردی و اجتماعیمان می‌شود! فراموش نکرده‌اید که رمز پیروزی انسان به عنوان موجودی اجتماعی، داشتن روابط مثبت با اطرافیان و به‌ویژه افراد مهم زندگیست!

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: