کد خبر: ۱۵۴۱
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۳۹۷ - ۱۸:۵۵
پپ
نگاهي به مستند «عروس پشت محراب»
صفحه نخست » ایوان هنر



سيد رضا صائمي

يكي از آسيب‌هاي نظام كليسايي در مسيحيت كه هر از ‌گاهي درباره آن خبر و گزارشي مي‌شنويم كه با حاشيه‌هاي جنجالي هم همراه مي‌شود، مسئله رابطه‌هاي پنهاني برخي از كشيشان كاتوليك با زنان است كه فارغ از سويه اخلاقي ماجرا، از حيث روانشناسي مورد توجه و تحليل قرار گرفته است. بسياري از تحليل‌هاي روانكاوانه، علت اصلي اين رسوايي‌هاي اخلاقي را در قوانين و احكام سختگيرانه خودِ مذهب كاتوليك و تبعات رفتاري ـ اخلاقي آن مي‌دانند. از منظر فلسفه اخلاق نيز درباره اين موضوع و دلايل آن مناقشات زيادي وجود دارد كه در نهايت بسياري از فيلسوفان اخلاقي يا حتي روحانيت غير كاتوليك بر آن تأكيد دارند، مغاير بودن اين قاعده با فطرت الهي انسان است؛ به اين معنا كه احكام اخلاقي را نمي‌توان در تضاد با حقيقت و فطرت انساني، تدوين و صورت‌بندي كرد. از منظر معرفت اسلامي نيز اگر بخواهيم به آسيب‌شناسي اين مسئله بپردازيم بايد گفت حرام كردن حلال خدا در نهايت منجر به گناه و مصيبت مي‌شود، نه تهذيب و پاكيزگي نفس و اين مشكلي است كه بايد در مذهب كاتوليك، مورد توجه و بازنگري قرار بگيرد.

سيلويا لوزي و لوكا بلينو در مستند «عروس پشت محراب»، عنوان دقيقي براي بازنمايي مفهوم و پيام اصلي مستند خود برگزيده و به آسيب‌هاي اين منع پرداخته‌اند كه حاصل آن رسوايي‌هاي اخلاقي برخي از كشيشان است. از اين حيث، این مستند واجد يك موضوع ملتهب و حساس بوده و خود مضمونی فارغ از نوع روايت آن، واجد تعليق و كشش لازم براي طرح اين كشمكش است. واقعيت هولناكي كه اين مستند توليد شده توسط شبكه پرس تي وي آشكار مي‌كند (و البته چندان پوشيده هم نيست) زندگي زناني است كه به مدت طولاني و مدام با كشيش‌ها روابط عاشقانه داشته‌اند و در قالب نامه‌اي به پاپ بنديكت شانزدهم و پاپ فرانسيس مشكلات خود را مطرح مي‌كنند. پس از دريافت اين نامه‌ها، واتيكان تلاش مي‌كند كشيش‌هايي را كه با اين زنان ارتباط داشتند، پيدا كند و آنان را به مأموريت‌هاي بلند‌مدت بفرستد؛ در واقع يك نوع تبعيد اجباري!

با اين حال قرباني اصلي اين رابطه‌هاي عاشقانه زنان هستند و لوزي و بلينو نشان مي‌دهند در دل اين نظام ديني كه مدعاي اخلاقي هم دارد، تبعيض و ظلم به زنان چه دامنه و عمقي دارد. تصويري كه نويسنده و كارگردانان «عروس پشت محراب» در اين مستند 52 دقيقه‌اي از باور اين زنان ترسيم مي‌كند؛ چهره‌اي روحاني است كه كشيشان براي زنان قرباني به نمايش مي‌گذارند كه از آنان با توجيه رابطه جنسي با فرزندان خدا سوء‌استفاده مي‌كنند و در نهايت زنان قرباني يا كنار گذاشته مي‌شوند يا محل زندگي خود را ترك مي‌كنند.

در بازخواني تحليل اين رفتارهاي ضد اخلاقي، هم مي‌توان به ريشه‌هاي روانشناختي آن پرداخت و هم رياكاري اخلاقي كه مستند بيشتر بر مؤلفه دوم تأكيد دارد. كشيشان متهم، با توجيه مذهبي رابطه خود به سوء‌استفاده از اين زنان دست‌زده و به عمل خود مشروعيت مي‌بخشيده‌اند؛ اتفاقي كه تداوم آن تا حال نيز بعيد نيست و به نوعي آسيب‌شناسي پيامدهاي نظامات غيرمنطبق مسيحيت تحريف‌شده با فطرت بشري در درجه اول است.

آنگونه كه «عروس پشت محراب» روايت مي‌كند، همين مسئله موجب مي‌شد تا زنان قرباني، با اعتقاد و باور به كلام كشيشان وارد اين رابطه شوند. «عروس پشت محراب» مستند تكان‌دهنده‌اي است كه عمق فساد در دستگاه و سيستم مذهبي پاپ را برملا مي‌كند و آسيب‌هاي آن را به تصوير مي‌كشد، از اين‌رو خود مستند از حيث غناي تصوير و مصالح روايت، چندان دست پري ندارد و به غير از برخي از صحنه‌هايي كه مراسم و مناسك مذهبي در كليسا و معابد را به نمايش مي‌گذارد، بيشتر رويكردي گفت‌وگو محور داشته و در حقيقت، شيوه رمزگشايي آن از سوژه، افشاگري است، منتها آنقدر همين سويه گفتاري واجد واقعيت‌هاي هولناك است كه مخاطب را با خود درگير مي‌كند. اگرچه صحنه‌هاي مربوط به نمايش مراسم مذهبي در كليساها به لحاظ بصري و قاب‌بندي و نورپردازي قابل‌توجه و امتيازهاي زيبايي‌شناسانه است.

پرس تي وي با مستند «عروس پشت محراب» روايتي تلخ از زنان رنج كشيده‌اي به نمايش مي‌گذارد كه اين ملال را به پاي باورهايشان به جان خريده‌اند؛ رنجي تحميلي كه حاصل فريبي مذهبي بوده و حاصل آن فرزنداني است كه از اين طريق به دنيا آمده‌اند. بزرگ‌ترين مشكل كشيشان هم همين مسئله است كه عملكرد كليسا در قبال اين رخداد، لايه ديگري از ظلم كليسايي را به تصوير مي‌كشد. به اين معنا كه بر‌خي كشيش‌ها پس از اعلام خبر حاملگي زنان به كشيش‌هاي بالاتر مراجعه و اعتراف مي‌كنند. كليسا زنان را مجبور به امضاي تعهدي مي‌كند كه در مقابل دريافت اعانه ماهانه هيچ‌گاه نام پدر واقعي اين فرزندان را فاش نكنند؛ در واقع نوعي حق‌السكوت تا اعتبار كليسا زير سؤال نرود. جالب اينكه برخي نيز اقدام به سقط جنين يا واگذاري سرپرستي فرزند خود به اشخاص ديگر مي‌كنند و اگر ازدواج پنهاني كشيش‌ها براي كليسا دردسرساز شود، اخراج مي‌شوند. از اين ميان نيز تعداد كمي شانس پيدا كردن كار ديگري دارند،‌اما برخي از كشيش‌ها با شجاعت از كليسا جدا مي‌شوند و تشكيل خانواده مي‌دهند، اگرچه اين ازدواج به معناي خروج از نظام كليسايي است. در واقع این مستند در لايه دوم خود به آسيب‌شناسي نظام روحانيت در مسيحيت هم مي‌پردازد و سرنوشت تلخ برخي از آنها را هم روايت مي‌كند.

لوزي و بلينو در مستند «عروس پشت محراب» با سنديت بخشيدن به ازدواج‌ها يا رابطه‌هاي پنهاني برخي از كشيشان در واقع، سندي تصويري و مستدل از اين بحران درون ديني را صورت‌بندي مي‌كنند كه مي‌تواند پاسخي محكم به افراطيوني باشد كه اساساً كليسا را مبرا از اين اتهامات مي‌دانند. به همين دليل مي‌توان اين مستند را مستندي افشاگرانه و حتي رسواگرانه دانست كه در درون خود نوعي آشنايي‌زدايي هم دارد و مخاطب را با چهره ديگري از كشيشان روبه رو مي‌كند كه چهره خوشايندي نيست اما واقعيت دارد؛ واقعيتي تلخ!

فارغ از سويه‌هاي واقع‌گرايانه این مستند، آنچه از تماشاي آن به عنوان پرسشي چالش‌برانگيز مطرح مي‌شود، طرح اين سؤال است كه مقصر اصلي اين ناهنجاري‌ها و بد‌اخلاقي‌ها را چه بايد دانست؟ آيا بايد آن را به ضعف اخلاقي يا شهوتراني برخي كشيشان تقليل داد يا بايد ريشه‌هاي آن را در نقصان احكام و شريعت كاتوليك رديابي كرد؛ اينكه آيا اين بحران از فرد مؤمن به مسيحيت است يا تفسير و قرائت آنها از مسيحيت و نظام كليسايي؟

دلواپسي نماينده سلفي‌بگير و رفقا از تعويق اكران يك فيلم

فرزين ماندگار

وضعيت به گونه‌اي است كه اگر از آسمان سنگ ببارد يا زلزله در پايتخت بيايد يا صدها شهروند ايراني در منا كشته شوند يا فاصله طبقاتي روز به روز شكاف بيشتري پيدا كند، اصطلاحا كك برخي نمايندگان محترم ملت هم نمي‌گزد، در اين مواقع صدا از ترك ديوار ممكن است بلند شود، اما از برخي نمايندگان صدايي شنيده نخواهد شد. حالا همين نماينده‌هاي محترم ملت براي تعويق اكران يك فيلم درجه 3 طومار جمع كرده‌اند و وزير ارشاد را تهديد كرده‌اند كه اگر اكران نشود چنين و چنان مي‌شود.

تعداد اين نمايندگان 12 نفر است. آن‌ها به وزير ارشاد براي عقب‌نشيني نكردن از قانون تذكر داده‌اند. در ميان تذكر‌دهنده‌ها نام‌هاي با مزه‌اي هم ديده مي‌شود، از جمله عليرضا رحيمي همان سلفي بگير مشهور مجلس كه در تصاوير كذايي آن روز كذايي و تاريخي مجلس نزديك بود از شوق ديدار بانوي اروپايي از حال برود؛ همو كه به سلفي بسنده نكرده و با گوشي موبايلش يكي پس از ديگري عكس‌هاي تكي هم از بانوي اروپايي ثبت مي‌كرد تا لابد يك موقع اگر تصوير بانو در جهان ناياب شد او جزو افرادي باشد كه عكس را در گوشي‌اش دارد. رحيمي جزو همان ليست 30 نفره نوابغي است كه به سرليستي ساكت‌ترين نماينده تمام ادوار مجلس يعني جناب عارف از تهران به مجلس راه يافته‌اند.

اين آقاي رحيمي درباره تعويق اكران فيلم عصباني نيستم تأكيد كرده ‌است: «اگر وزير ارشاد توان تأمين فضاي امن و آرام در بخش فرهنگي و سينمايي را ندارد، قبل از اقدام مجلس بهتر است خود اعلام كند تا رئيس‌جمهور از وعده‌هايش در حوزه فرهنگ عقب نماند.‌» جمله مذكور را همان سلفي‌بگير مشهور مجلس گفته است. اين ۱۲ نفر نمايندگان مجلس اعضاي كميسيون فرهنگي هم هستند، براي همين است كه فرهنگ در كشور ما اينقدر در حال ارتقا پيدا كردن است. نمايندگان محترم كه آقاي سلفي‌بگير هم جزو آن‌هاست در تذكري كتبي به وزير ارشاد درباره جلوگيري از اكران «عصباني نيستم!» نوشتند: «فيلم «عصباني نيستم!» با مجوز قانوني توليد و در مراحل بعدي اصلاحات اعمال شده، اما اطلاعات واصله حاكي از تأخير غير موجه در اكران اين فيلم است. از وزير محترم ارشاد توقع مي‌رود عقب‌نشيني نكند و در مورد اكران «عصباني نيستم!» بدون فوت وقت اقدام و نتيجه را گزارش كند.» خب خدا را شاكريم كه كميسيون فرهنگي با جديت تمام نسبت به رشد فرهنگي در كشور اهتمام لازم را مبذول كرده و از صدور بيانيه در مقاطع حساس دريغ نكرده‌ است. باشد كه فيلم عصباني نيستم هم به زودي اكران شود و نمايندگان ملت به ويژه عنصر سلفي‌بگير مشهور مجلس هم گامي در جهت فرهنگ كشور برداشته باشند.

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: