سرویس فرهنگ و هنر مشرق
فیلم آذر به کارگردانی محمد حمزهای، از هشتم آذر در سینماهای کشور اکران شده است. خانم نیکی کریمی، تهیهکننده فیلم، بازیگر نقش اول آن و بازنویس فیلمنامه است. فیلم آذر، نخستین ساخته محمد حمزهای در سینماست، یک شروع ناموفق به لحاظ فیلمنامه ضعیف برای کارگردانی که رشته سینما خوانده و فیلمهای کوتاه فراوانی ساخته است.
نقد و نظر
فیلم آذر، موضوعی تکراری و آزاردهنده دارد. مضامین فمینیستی مستتر در فیلم که در مرحله بازنویسی فیلمنامه توسط نیکی کریمی افزوده شدهاند، مشکل اصلی فیلم است. اصولا فیلمهایی که مضمون و محتوا در آنها غلبه دارد اثر قابلتوجهی از کار در نمیآیند. هر چقدر هم کارگردان ـ همچون محمد حمزهای ـ تلاش مضاعفی صورت دهد اما باز هم به دلیل مضمونهای شعاری و نخنما شده، فیلم به موفقیت نخواهد رسید.
الف. مضمون فمینیستی
نیکی کریمی قبل از نمایش فیلمش در جشنواره فجر، طی مصاحبهای گفته بود که فیلم آذر درباره «حقوق زنان» است. مانده بودم که مگر چیزی از حقوق زنان مانده است که حضرات فمینست چند فیلم برایش نساخته باشند. بعد از تماشای فیلم، معلوم شد که مقصود ایشان، حق زنان در موتورسواری و اشتغال به شغل شریف پیک موتوری است! آذر (نیکی کریمی) بعد از به زندان افتادن همسرش، سعی دارد رستورانشان را دایر کند و خودش به ناچار غذاهای سفارشی را به منزل مشتریان میرساند؛
چون قافیه تنگ آید شاعر به جفنگ آید
در این بیست سال که از دوم خرداد ۱۳۷۶ میگذرد، دیگر حقی از مردان نمانده که زنان فمینیست آن را برای خود نکرده باشند؛ حق حضانت فرزندان، حق اشتغال، دریافت مهریه به نرخ روز (که مخالف فتاوای مراجع دین است) و... حتی حق طلاق هم که مطابق شرع به دست شوهر بود در سال ۱۳۸۱ در مجلس ششم از دست مردان خارج شده، به قضات سپرده شد. همان خداوندی که زن را با این خصوصیات و شرایط آفریده، خودش سبک زندگی او و محدوده حقوق و تکالیفش را معین کرده است و یکی از آنها، چگونگی نشستن بر مرکب است. در حدیثی از امام باقرعلیهالسلام آمده است که نشستن زنان بر مرکب روا نیست مگر در سفر و به وقت ضرورت و اصولا به همین علت بود که زنان طبق سنت اسلامی، بر کجاوه مینشستند.برای حقجویانی که به دنبال دستورات خدای تعالی هستند ذکر این همه جزئیات در دین، شوقآور خواهد بود. اما از قضا، همین دقایق و ظرایف دین مبارک اسلام است که کفر فمینیستها را درآورده. تاریکاندیشان اصولا از همین جزئیات دین است که خشمگین میشوند. چون حقوق همه افراد در آن، واضح و معین است و این حقایق نورانی، به اصحاب تاریکی عرصه جولان نمیدهد.
واقعا تعجب میکنیم از فمینیستهایی که معتقدند حقوق زن و مرد با هم برابرند اما خودشان دائما در جناح زنان میایستند. آیا تا به حال شنیدهاید که موضوع فیلم یا کتابی، «حقوق مردان» باشد؟! آیا فمینیستها خبر ندارند که ریاست زن در خانواده چه مشکلات روانی به بار میآورد؟ چرا هنوز برخی اصرار دارند که باید به تقابل میان زن و مرد پرداخت؟ چگونه است که نان برخیها، از آتشافروزی میان زن و شوهرها درمیآید؟!
خانم نیکی کریمی دانشآموخته مکتب تهمینه میلانی و فیلم دو زن (۱۳۷۶) است. او همواره یک پای سینمای فمینیستی در ایران بوده و در اغلب آثار اینچنینی، نقش داشته است. مثلا در دو سال پیاپی، در دو فیلم بازی کرده که حضانت کودک را به نفع زنان مصادره کردهاند؛ یعنی فیلمهای هزاران زن مثل من (رضا کریمی/ ۱۳۸۰) و واکنش پنجم (تهمینه میلانی/ ۱۳۸۱). نتیجه این فیلمها آن شد که مجلس ششم در همان سالها، سن حضانت فرزندان پسر از سوی مادر را، از دو سال به هفت سال افزایش داد!
به نظر فمینستها، یک مرد وقتی مرد است که مدافع حقوق زنان باشد! وگرنه باید همچون زنان، ضعیفالنفس تصویر شود، صدایش نازک شود و به دیگران التماس نماید. آنگونه که در فیلمهای تهمینه میلانی میبینیم و شخصیت امیر (حمیدرضا آذرنگ) در فیلم آذر نیز مطابق همین الگو تصویر شده است.
یادم هست که فروردین ۱۳۹۰ در ضمن مصاحبهای با تهمینه میلانی، به او میگفتم که این جنگهای زن و شوهری که شما در فیلمهایتان به راه انداختهاید، به همجنسگرایی ختم میشود. چون هر کدام از طرفین، به این نتیجه میرسد که طرف مقابل نمیتواند او را بفهمد پس باید با همجنس خود روی آورد! به همین خاطر است که جنبش همجنسخواهی که در دهه ۱۹۷۰ میلادی در غرب در اقلیت بود امروزه در آن کشورها به اکثریت رسیده است.
خیلی واضح است که سازندگان فیلم آذر، از همهگونه آزادی زنان دفاع میکنند، از موتورسواری تا کشف حجاب. سکانس جشن تکلیف در مدرسه دخترانه را به یاد آورید که چطور سخنان معلم و حجاب و سن تکلیف آشکارا تمسخر میشود. نیکی کریمی در کنفرانس خبری فیلم مدعی شد که فیلم آذر، فمینیستی نیست. اندیشهای که از برابری زن و مرد حرف بزند، حتما فمینیستی است. آرزوی فمینستها این است که در همه کار، همچون مردان باشند و کارهای مردانه بکنند، مانند موتورسواری آذر در این فیلم. نمیتوان گفت که آذر در غیاب شوهرش، مجبور شده پیک موتوری رستوران خود شود. چون ما در نمای افتتاحیه فیلم، آذر را میبینیم که بر موتور مینشیند. مضافا که انجام این کار متوقف بر او نبود و مثلا کارگر مرد رستوران میتواند آن را انجام دهد. فمینیستهای افراطی، به برابری با مردان نیز قانع نیستند و جز به تسلط بر مردان رضایت نمیدهند.
ب. گرهافکنیهای مضحک
سه فیلم نخست نیکی کریمی به سبب اندیشههای فمینیستیای که به فیلم بار شدهاند، شکست خوردند و حتی منتقدان نیز از آنها استقبال نکردند. کریمی در فیلم چهارمش (شیفت شب) با آوردن آقای علی اصغری به عنوان همکار فیلمنامهنویس، توانست مقداری از چارچوب بسته ذهن خود خارج شود. اما متأسفانه در فیلم آذر باز هم ایشان به همان تجربههای شکستخورده خود رجوع کرده و آزموده را برای چندمین بار میآزماید.
قتل رخداده در فیلم، آنقدر مضحک است که فقط در تخیل مغشوش یک فمینیست میتواند رخ دهد. یادم هست که تماشاگران در جشنواره فجر، به طور ناخواسته و دستهجمعی صدایشان را به نشانه اعتراض بلند کردند؛ صداهایی که حتما به گوش عوامل فیلم رسید و کنفرانس مطبوعاتی را نیز تحث تأثیر قرار داد. ایراد دیگر فیلم، اشکال حقوقی آن است. چنین واقعهای، به «قصاص نفس» منتهی نمیشود. چون «قتلِ خطَئی» بوده است و نه قتل عمد. «قتل عمد» آن است که قاتل در کشتن طرف مقابل، «عمد» داشته باشد اما اگر فقط قصد ضرب و شتم داشته و ناخواسته به قتل منجر شده باشد آنگاه قتل، از نوع خطئی است و فقط بایست دیه پرداخت شود.
علت عداوت عمو (فرید سجادی حسینی) با آذر، چندان روشن نیست. ظاهرا فیلمنامه دارای ارجاعات فرامتنی است که در فیلم به درستی تبیین نشدهاند. عمو را احتمالا بایست نماینده طیف سنتی جامعه دانست. اما حتی برای این حد از ارجاع هم لازم است تا نشانههایی در فیلم وجود داشته باشند.
ج. ژانر فلاکت
در سینمای ایران دو فقره ژانر، ابداع شدهاند که در سینمای کشورهای دیگر، مشابهی ندارند. نخست ژانر مقاومت (دفاع مقدس) که نوع جدیدی از فیلمسازی را به سینمای جهان عرضه کرده است. از سمت دیگر، ژانر فلاکت است که نوع وطنفروشی و سیاهنمایی را از ایران به جهان صادر میکند. فیلمسازان شاخص در این ژانر، بسیارند. نمونه بینالمللی آنها، جعفر پناهی است. فیلم آذر را نیز میتوان در همین مقوله دستهبندی کرد.