زهرا کیایی
این سکانس را در فیلمهای علمی و تخیلی مکرر مشاهده کردهاید که جمعیت انبوهی برای انجام هدفی مشترک در حال حرکت هستند! چشمهایشان رنگی متفاوت دارد و فکر و حرکاتشان در اختیار خودشان نیست بلکه به مانند یک ماشین به نیرویی بالاتر کنترل میشوند! در عالم واقع آن را به هیپنوتیزم رسانهای تعبیر کردیم که با نگاه کردن به صفحات مانتیوری، افراد به آن مبتلا میشوند! اما نکته بسیار مهم آنجاست که بدانیم این پدیده هرگز بدون خواست و اراده افراد امکان بروز ندارد و هیچ فرد یا ابزاری قادر نیست شما را بدون مجوز خودتان هیپنوتیزم کند و به کنترل خود درآورد! در اصطلاح کامپیوتری رایج ذهن شما را حک کرده و اداره کند!
انحراف نیازهای اساسی انسان
روانشناسان 5 نیاز اساسی را برای انسان ذکر میکنند که در پرتو تأمین آنهاست که آدمی به رضایت و خشنودی دست مییابد و غفلت از تأمین هریک از آنها فرد را دچار خمودگی و ناخشنودی میکند؛ اما کاری که رسانهها در ارائه اطلاعات انجام میدهند نخست القای تعریف متفاوتی از این نیازها به مردم است! تعریفی که آنقدر در تارو پود ذهن هر فرد نفوذ کرده که چنانچه تعریف واقعی را به او ارائه کنی آن را غلط و دروغ قلمداد میکند! و دومین کار رسانه متمرکز کردن ذهن مخاطب بر یک یا دو نیاز بیشتر از سایرین و در نتیجه قربانی کردن سایر نیازها برای آنهاست.
انحراف «پیشرفت»
یکی از این نیازها، نیاز آدمی به پیشرفت است و رسانه یکی از مظاهر اساسی پیشرفت را برای شما رشد مالی تعریف میکند و نمود آن را در داشتن خانه، ماشین، ابزارهای داخل منزل، لباسهای لاکچری نشان میدهد. حال آنکه نیاز به پیشرفت به معنای رشد و تعالی شخصیتی و شکوفا شدن استعدادهای پنهان در درون هر انسان است! اکنون شما برگرفته از الگوهای رسانهای در رقابت تأمین کالاهای لوکس برای زندگی خود و فرزندانتان قرار گرفتهاید اما به هر میزان که زمان عمر و نیروی خود را برای تأمین آنها سپری میکنید بازهم ناراضی و ناخشنود و در بسیاری مواقع مبتلا به افسردگی هستید چرا که باوری اشتباه شما را به سمت و سوی رفتاری اشتباه سوق داده است که علی رغم ظاهری خوش آب و رنگ، این تأمین نیاز، مبتنی بر ویژگیهای ذهن انسان نیست.
انحراف «دوست داشتن و دوست داشته شدن!»
دومین نیاز، نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن است! رسانه به شما ملاکهایی را برای دوست داشتنی شدن ارائه میکند تا با کمک آن ملاکها خود را دوست داشتنی کنید و آنرا در هرفردی که دیدید دوستش بدارید. این ملاکها جهت ارزیابی شامل زیبایی و خوش اندام بودن (که در قالب انیمیشنهای باربی و عروسکهای آن از دوران کودکی ارائه شده است)، داشتن لباسهای برند و ماشینهای لاکچری، ثروت کافی، تحصیلات دانشگاهی، انرژی و قدرت جسمی، خوش زبانی و ملاکهایی اینچنینی است! با همین ملاکها شما به دنبال فردی برای دوست داشتن میگردید! چه برای زندگی آینده خود و چه برای انتخاب دوستان زندگیتان! فرایندی که از همان دوران خردسالی آغاز شده است و فرهنگی که عکس های آن در کتابهای داستان و انیمیشنها و در کودکستانها و دبستانها به بچهها ارائه میشود! حال آنکه دوست داشتنی بودن نیازمند ملاکهای مهمتر دیگری است که هیچگاه به آن به عنوان اولویت نخست اشاره نمیشود و شما هیچوقت به جستجوی فردی با ویژگی های شخصیتی والا و عقلانیت نمیگردید بلکه با همان القائات رسانهای ممکن است اگر فردی ویژگیهای روانی خوبی داشت اما لاکچری و زیباروی نبود کنار بگذارید یا دستکم از دور تحسینش کنید!
انحراف «آزادی»
نیاز سوم، نیاز به آزادی است. رسانه آزادی را برای شما نداشتن محدودیت و قانون و مرز تعریف میکند و در نتیجه همواره در طول زندگیتان در برابر قوانین میایستید و با آن مشکل دارید! این قوانین میتواند قوانین راهنمایی و رانندگی باشد یا قوانین پوشش در مدارس یا دانشگاهها و یا مرزها و محدودیت هایی میان اعضای خانواده! انرژی بسیاری را صرف مبارزه با این قوانین میکنید و بعضا در این راه هزینه های گزافی را نیز میپردازید! و با همین شعارها گاه به سمت گروههای سیاسی یا رسانهای خاص متمایل میشوید یا در جنبشهای اجتماعی سهیم میشوید حال آنکه نیاز به آزادی واقعی که ویژگی ذهن هر انسانی است؛ رهایی از موانعی است که مانع رشد و تعالی آدمی است و بینظمی و بیقانونی خود یکی از این موانع رشد است! شاید کسانی که برای کنکور درس خوانده اند این جمله را خوبتر بفهمند چراکه آنان زمانی موفق به کسب پیروزی در دستیابی به رشته و دانشگاه مورد نظرشان شدند که منظم و با برنامه عمل کرده و خود را به چهارچوبهای خاصی محدود نمودند! یعنی موفق شدند خود را از موانع رشد و پیشرفت خود رها کنند هرچند با تحمل رنجها و محرومیتها!
انحراف «تفریح»
همینگونه است نیاز انسان به تفریح که آن را پردهدری و قانونشکنی در کاربرد واژگان یا حرکات تعریف کردهاند مثل اینکه با گفتن لطیفههای شرمآور میتوانی تفریح کنی یا با آتش زدن درختان میتوانی شاد باشی و حال آنکه تفریح نیاز ذاتی و طبیعی آدمی است که چنانچه درست برآورده شود او را به بهداشت روان میرساند و تعریف دقیق آن فرصتی مغتنم میطلبد.
انحراف «بقا»
و آخرین نیاز نیز، نیاز انسان به بقاست که شامل خوردن و امنیت و غیره است. رسانهها این نیاز را به طور ویژه به افراد به عنوان مهم ترین نیازها القا میکنند که میتوان سایر نیازهای پیشین را برای آن قربانی کرد! به این ترتیب شما را به قربانی کردن نیاز به آزادی و پیشرفت و دوست داشته شدن و دوست داشتن و تفریح تشویق میکند چنانچه تنها غذا و امنیتتان به مخاطره بیفتد! او به افراد اینگونه آموزش میدهد که اگر قرار باشد غذا و امنیت نداشته باشید باید از دوست داشتنی های خود و عزت و آزادیتان بگذرید! و حال آنکه برخلاف این تبیین، لازمه دستیابی به پیشرفت و آزادی گاه تحمل رنج گرسنگی و ناامنی است! و بقا پیش از آنکه یک نیاز روانی باشد، نیازی جسمانی و مادیست!
حاکمیت «امیال خودخواهانه»
اما آدمی یک ویژگی اساسی دیگر نیز دارد که از آن منظر میتوان در القای تحریف نیازهای گفته شده و در نهایت به بردگی کشاندنش پیروز شد و آن امیال خودخواهانه اوست! چنانچه به سطور پیش خوب دقت کرده باشید رسانه در اولین قدم نیازهای اساسی انسانها را با تعریفی خودخواهانه و مطابق میل خود آنها به آنان ارائه میکند! امیال خودخواهانه شامل گرایش انسان به قدرتطلبی، لذتطلبی و حرص و طمع در کسب منافع و آزادی از هر قید و بند بدون در نظر گرفتن سود واقعی خود و هم نوعان خود است. در همین زمینه ادواردو برنایز خواهرزاده فروید[1] و پدر روابط عمومی اینگونه توضیح داده بود که: در صورت ارضای امیال خودخواهانه افراد میتوان آنها را فرمانبردار و همزمان شاد از این فرمانبرداری کرد. و این خودخواهی نیز امریست مستتر در ذات آدمی که به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه رفتار و افکار افراد را هدایت میکند و او برای شناخت و کنترل این امیال نیاز به آموزشهای خاص و کسب قدرت روحی کافی دارد! نیازی که توسط هیچ رسانه یا آموزشگاه یا پرورشگاهی تأمین نمیشود!
با عدم شناخت و مهارت افراد در کنترل امیال خود و حاکم شدن امیال خودخواهانه؛ دو مفهوم «خود» و «اراده» در آدمی رو به ضعف میگذارد و «نتوانستن» واژه رایج و پر تکرار ذهن و زبان مردمان میشود و این دقیقا نقطهای است که هیپنوتیزم رسانهای موفق به پیشبرد اهداف خود میشود! چراکه اراده و توانستن مهمترین عناصر تفاوت انسان از سایر موجودات و حیوانات است و در صورت فقدان آنها مطابق طرح خواهرزاده فروید میتوان انسان را در حالیکه شاد و راضی به نظر میرسد فرمانبردار و برده خود کرد! ذهن افراد هک میشود و کنترل آنها بدست صاحبان رسانه میافتد! فروید به عنوان یکی از بزرگترین روانشناسها و البته اثرگذارترین آنها همواره انسان را به عنوان حیوان تلقی میکرد و به نظر میرسد اثرگذاری دیدگاه او علاوه بر شاخههای گوناگون علم، در بسیاری از انسانها نیز نفوذ کرده است! و خود را با چنین تعریفی مینگرند!
ارتباط دوسویه رسانه و آسیبهای روان
آن چه سبب اثرگذاری اهداف رسانههای ناسالم، بر روی مخاطبینشان میشود پیش از آنکه ناشی از مهارت آنان در دروغ پردازی و اثرگذاری باشد؛ ناشی از آمادگی خود مخاطبین در پذیرش القائات آنان و گرایششان به اخباری دور از واقعیات است. از همین روی است که در همین شرایط مردمی را میشناسیم که در معرض رسانههای امروز، در سنین مختلف نوجوانی و جوانی و بزرگسالیشان، سبک زندگی و تفکر خاص خود را دارند! و با همین رسانهها زندگی میکنند و عکس آنان فکر و عمل مینمایند! چرا که توانستهاند با تقویت خود و اراده شان از حاکم شدن امیال خودخواهانه مورد نظر ادرواردو برنایز خودداری کنند و موفق به خنثی کردن طرح موفق صد سال اخیر وی در زندگی شخصی و خانوادگیشان شوند. ضعف اراده و خویشتن انسان عامل ریشهای شکستهای شغلی و شخصی و خانوادگی و ابتلای افراد به آسیبهای روان است. بی هویتی، افسردگی، ضعف در اعتماد به نفس و عزت نفس، اضطراب، اختلالات شخصیتی همچون شخصیتهای وابسته و ضداجتماعی یا خودشیفته، ناتوانی فزاینده در فکر کردن و تفکر مستقل، سرگردانی و آشفتگی و اعتیاد تنها برخی از بیماریهایی است که مردمان رسانه محور به آن مبتلایند و از همین روی رسانه را نقطه پرستش خود قرار داده و مطیع آن میگردند و اخبار و تفاسیر آنرا هرچند که با واقعیات عینیشان در تضاد باشد میپذیرند! این کار سبب میشود تا برای خود احساس هویت و شادی و رضایتمندی کوتاه مدت و اعتماد بنفس دروغین و توهمی از تفکر مستقل را به ارمغان آورند. این شرایط هر روز انان را بیشتر به دنیای دروغ و خیال و وهم فرو برده و ارتباطشان را از واقعیت قطع میکند! و این بزرگترین آسیب رسانه است! چرا که قطع ارتباط با واقعیت عامل شدیدترین بیماریهای روانی است که افراد را به طیف اسکیزوفرنیکها وارد میکند! به این ترتیب افراد مستعد بیماری به سوی رسانههای ناسالم متمایلند و متقابلا رسانه سبب تشدید و بروز بیشتر بیماری آنان میشود!
در شماره آینده پیرامون ملاکهای تشخیص رسانههای سالم از ناسالم و آسیبشناسی رسانههای ناسالم بحث خواهیم کرد
[1] فروید روانپزشک و از جمله بزرگترین و در زمره اولین نظریه پردازان روان شناسی است که دیدگاههایش در سایر شاخههای علمی نفوذی قابل توجه دارد