عاطفه میرافضل
«سپاس خدای را که ما را از کشت و محصول ابراهیم و ذریه اسماعیل قرار داد و براى ما خانه مقدسى را که مقصود حاجیان است و حرم امنى است که میوه هر چیز به سوى آن گرد آید بنا فرمود و ما را در شهرى که هستیم حاکمان بر مردم قرار داد. سپس برادر زادهام محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب مردى است که با هیچ یک از مردان قریش هم وزن نشود جز آنکه از او برتر است و به هیچ یک از آنها مقایسه نشود جز آنکه بر او افزون است و او اگر چه از نظر مالى کم مال است ولى مال پیوسته در حال دگرگونى و بىثباتى و همچون سایهاى رفتنى است و او نسبت به خدیجه راغب و خدیجه نیز به او مایل است و مهریه او را نیز هر چه نقدى و غیر نقدى بخواهید آماده است و محمد را داستانى بزرگ و شانى والا و شهرتى عظیم خواهد بود1.» و این چنین خطبه عقدی میان دردانه آفرینش؛ محمد بن عبدالله و طاهره قریش؛ خانم خدیجه بر زبان ابوطالب جاری شد تا آسمانی شدن این پیوند،اهل بیت نبوت را زینت آسمانها و زمین گردانَد.
... خانم خديجه به دلیل کمالاتش خواستگاران
زيادي داشت. چنانچه در برخي از روايات آمده که افرادي چون ابوجهل و ابوسفيان به
خواستگاري او آمدند و پاسخ نه شنیدند.2 هرچند اين مطلب که پيامبر اکرمصلیاللهعلیهوآله
سومين همسر خديجه بود و جز عايشه با دوشيزهاي ازدواج نکرد، نزد عامه و خاصه
معروف است؛ ولي مورد تأييد همگان نيست. جمعي از مورخان و بزرگان، نظر مخالف دارند؛
براي مثال «ابوالقاسم کوفي»، «احمد بلاذري»، «سید مرتضی علم الهدي»، در کتاب
«شافي» و «شيخ طوسي» در «تلخيص شافي» آشکارا ميگويند که خديجه، هنگام
ازدواج با پيامبر، عذرا بود. اين معنا را علامه مجلسي نيز تأييد کرده است. 3
با این
حال، اکثر محققان معتقدند که وي قبل از ازدواج با رسول خداصلیاللهعلیهوآله
دو بار ازدواج کرده بود4.
ماجراي
ازدواج مبارک حضرت رسول اکرم و خدیجهسلاماللهعلیها از اينجا شروع شد
که بنا به پيشنهاد جناب ابوطالب، يا درخواست حضرت خديجه، رسول خداصلیاللهعلیهوآله
به صورت اجير يا به عنوان مضاربه براي خديجه به سفري تجارتي اقدام کرد.5
در
تاريخ ابن هشام است که میگويد: راستگويي و امانت و خوش خلقي رسول خداصلیاللهعلیهوآلهکه
زبانزد همگان شده بود، به گوش خديجه نيز رسيد و همين موجب شد که خديجه خود به نزد
آن حضرت فرستاد و پيشنهاد کرد که همراه کاروان به شام رود و براي او تجارت کند و
در برابر بيش از مزدي که به ديگران پرداخت ميکرد به آن حضرت بدهد.
به هر
ترتيب که بود رسول خدا عازم سفر شام و تجارت براي خديجهسلاماللهعلیها
گردید. وقتي ميسره ـ غلام خدیجه ـ و محمد از سفر پر سود شام برگشتند، غلام گزارش
سفر را جزء به جزء به خديجهسلاماللهعلیها داد و برایش تعريف کرد:
وقتي به بصري رسيديم، امين براي استراحت زير سايه درختي نشست. در اين موقع، چشم
راهبي که در عبادتگاه خود بود به امين افتاد. پيش من آمد و نام او را از من پرسيد
و سپس چنين گفت: «اين مرد که زير درخت نشسته، همان پيامبري است که در تورات و
انجيل درباره او مژده دادهاند.»
اين
جريانات، خانم خدیجه را بيش از پيش مشتاق همسري با محمدصلیاللهعلیهوآله
کرد. وی در صدد برآمد تا به وسيله اي علاقه خود را به ازدواج با محمدصلیاللهعلیهوآله
به اطلاع آن حضرت برساند و از اين رو به دنبال نفيسه که يکي از زنان قريش و دوستان
خديجه بود فرستاد و به طور خصوصي درد دل خود را به او گفت و از او خواست تا نزد
محمدصلیاللهعلیهوآله برود و هرگونه که خود صلاح ميداند
موضوع را به آن حضرت بگويد. نفيسه به نزد محمدصلیاللهعلیهوآله
آمد و ازدواج با حضرت خدیجه را به ایشان پیشنهاد کرد و سرانجام ترتيب مجلس
خواستگاري و عقد داده شد. البته برخی از مورخان معتقدند که خديجه خود موضوع را با
«محمد امين» در ميان گذاشت، و به گفته «ابن هشام» مورخ مشهور به وي گفت:
«عموزاده من! به واسطه خويشاوندي که ميان من و تو وجود دارد، و عظمت و احترامي که
در نزد قوم خود داري، و امانت و خوي نيکو و راستگویي که در تو هست، ميخواهم صريحا
به تو بگويم که مايلم به همسري تو درآيم».6
بعد از
ازدواج، حضرت خدیجه اعلام کرد که تمام آنچه را دارد، به حضرت محمدصلیاللهعلیهوآله
میبخشد. به گواهی تاریخ ایشان حقیقتاً در عمل نيز گفتارش را به اثبات رساند.
لازم
به ذکر است که از پارهاي روايات ديگر نيز استفاده ميشود که اين علاقه و اشتياق
پيش از آن سفر تجارتي در دل خديجه پيدا شده بود و جريان سفر مزبور، بر فرض صحت، به
اين عشق و علاقه کمک کرد.
بنابر
نقل ديگر رسولاللهصلیاللهعلیهوآله به همراه عمار ياسر از
صفا و مروه عبور ميکردند که به خديجهسلاماللهعلیها و خواهرش هاله
برخورد ميکنند. هاله نزديک عمار آمده از او ميپرسد: آيا محمد قصد خواستگاري
خديجه را ندارد؟ عمار به رسولاللهصلیاللهعلیهوآله
خبر ميدهد،
حضرت به او ميگويد: پاسخ اين سؤال را به روز ديگري واگذار.7
آخرین
نکته در مورد سن هر یک از ایشان در هنگام ازدواج است؛ قول مشهور محققان این است که
آن حضرت در هنگام ازدواج بيست و پنج سال از عمر شريفش گذشته بود. ولي درباره سن امالمؤمنین
خديجهسلاماللهعلیها اختلافي در روايات ديده مي شود که مشهور در آنها
نيز آن است که خديجه در آن هنگام چهل سال داشت، ولي قول به اينکه بيست و هشت ساله
بوده نيز خالي از قوت نيست، چنانچه در چند حديث آمده است.8 در برابر اين قول
مشهور، اقوال ديگري نيز هست، مانند قول 25 سال و 28 سال و 30 سال و 35 و 45.
پی
نوشت
1.
1. مرحوم
صدوق در کتاب «من لایحضره الفقیه»
2. سيد هاشم رسولي محلاتي، درسهايي از تاريخ
تحليلي اسلام (جلد 2)، ص16
3. محمد محسن طبسي، مقاله «حضرت خديجه مادر
امت» برگرفته از نرم افزار مدینهالنبی
4. سيد هاشم رسولي محلاتي، درسهايي از تاريخ
تحليلي اسلام جلد 2
5.همان
6. همان
7. سيره ابن هشام، ج 2- طبقات الکبري، ج 1- رسولالله
الگوي زندگي، حبيبالله احمدي
8. مناقب آل ابيطالب، ج 1- سيد هاشم رسولي
محلاتي، درسهايي از تاريخ تحليلي اسلام- جلد 2