زهرا کیایی
با اشتیاقی آمیخته با کنجکاوی صد و دوازدهمین قسمت سریال مورد علاقه خود را دنبال میکنی. دیگر به اینگونه فیلم دیدنها عادت کردهای و دنبال کردن داستانهای رمانتیکی چند ده قسمتی که گاه در تمهای تخیلی یا اکشن و یا تاریخی و داستانی ارائه میشود بیشتر از داستانهای سینمایی یک قسمتی جذابیت دارد. کتابهای رمان هم که میخوانی یا روزنامه یا کتاب شعر را ورق میزنی یا به دیدن سریالهای شبکههای تلویزیونی وطنی میپردازی یا آنکه گشتی در محیط مجازی و شبکه های اجتماعی میزنی همگی در دل خود داستانهایی مشترک دارد: دلدادگی دو جوان به یکدیگر با حضور یک رقیب! ارتباط مثلثی! دوستیها و روابط چند جوان بیرون از چارچوب ازدواج! که یا به ازدواج ختم میشود یا نمیشود! این هم بخشی از تحول جوامع است که محدودیتهای جوامع سنتی را به چالشی عمیق کشانده و آن را عقبافتادگی و حماقت معرفی میکند. در این رقابت، پرواضح است که در ذهن جماعت زیادی از مردان و زنان و دختران و پسران؛ پیروز میدان، فرهنگ جاری در رسانههاست...!
دوستیهای قبل از ازدواج
سالهاست که با آن آشناییم! به سالهای نوجوانی خودمان یا نوجوانی فرزندانمان بر میگردد. نگرانیهای ما از مسیر مدرسه و دوستان فرزندمان. شک و تردیدهایمان از رفتارهایی که به تازگی تغییر کرده و خودش را با پرخاشگری و زودرنجی و میل به تنهایی و گریه کردن و شب نخوابی ها نشان میدهد! از زمانی هم که با اصرارهای مداومش او را صاحب گوشی کردهایم به سختی سر از صفحه آن بیرون میکشد و در برابر تذکرات پیاپی ما بر پرهیز از شب بیداری و کار با گوشی بارها از زیر لحاف یا گوشه درب اتاقش نور صفحه گوشی او را دیدهایم. مدتهاست که میدانیم بحث دوستی با جنس مخالف بحث رایج همکلاسیهای او در دوران راهنمایی و دبیرستانش است اما این دانستن و تلاشها و تذکرات و گفتگو با اولیای دبیرستان و دوستان دانشگاهی اش از نگرانیهای ما کم نکرده. بارها با کنجکاوی و تحسین به جوانانی نگاه میکنیم که وظایف تحصیلی و یادگیریهای اجتماعیشان را در اولویت خود قرار داده اند و والدینشان نسبت به آنها نگرانی را احساس نمیکنند! اما بالأخره این روزها را را با همه کش و قوسهایش سپری کردیم و امروز فرزندمان در آستانه سن ازدواج تفکری متفاوت و عملکردی برخلاف میلمان را پیش گرفته است که دیگر با تذکر و تحکیم رفتارش را تغییر نمیدهد. بحثهای ما گاه به دعوا ختم میشود و او در آستانه سی سالگی خواستگارهای متعدد خود را به دلیل وابستگی عاطفی چندسالهاش کنار میزند!
آنچه در بالا ذکر شد تصویر چالش امروز بسیاری از زنان و مادران است که آنان را به استیصال کشانده و در بسیاری از موارد احساس ناکامی، حسی است که در برابر تلاش های چندسالهشان برای آنچه آن را آسیب و خطر آینده فرزندشان میپندارند به آنان دست میدهد و البته بسیارند والدینی که سرانجام در برابر جهانبینی جوان و نوجوانشان تسلیم شده و خود را نسبت به اعلام رضایت برای ازدواج فرزندشان با فرد مورد نظر خودش ناچار میبینند.
اکنون سؤال اساسی آن است که این تقابل و این نزاع مزمن چندین ساله باید به کجا ختم شود و به واقع حق با کدام است؟ آیا درست استدلال جوان و نوجوانمان است که همواره جملات پرتکراری چون: «لازمه شناخت کافی پیش از ازدواج» و «لازمه ازدواج با کسی که عاشقانه دوستش داریم و عاشقانه دوستمان دارد» و «لازمه شناخت پسران برای دختران و دختران برای پسران پیش از ورود آنها به ازدواج» و «همه دارند و من نداشته باشم عقب افتاده و مطرود قلمداد میشوم» دارد یا حق با ماست که همواره از خطرات روحی و جسمی دوستی با جنس مخالف برای فرزندمان سخن گفتیم و بیش از هرچیز آنرا غیرمشروع و مخاطره آمیز برای آبرویمان بر شمردیم.
مادران مضطرب
مواجه والدین با این مسأله به چند دسته تقسیم میشود؛ صرف نظر از تعدادی والدین و به ویژه مادرانی که خود با تفکر جوانانشان موافقند و در این زمینه مربی و مشوق آنان محسوب میشوند و چالش آنان بیش از هرچیز با خواسته فرهنگ و اجتماعی است که در آن زندگی میکنند؛ اغلب والدین(خانه و مدرسه) و به ویژه مادران در روبرویی با این چالش خطایی رایج و اشتباهی فاحش دارند و آن تفکری اضطرابانگیز پیرامون جایگاه اجتماعی خانواده و آبروی آنهاست که همراه میشود با استدلالهای ضعیف برای نوجوان و جوانی که در معرض رسانههای مکتوب و صوتی و تصویری با بمباران اطلاعات و استدلالهای به ظاهر نیرومند تربیت یافته است. این نگرانی سبب فرایندی بنام «فرار روانی» میشود و آن پدیدهای است که انسان برای مواجه نشدن با مسائل بغرنج و پیچیده بر میگزیند! آنچه امروز در جامعه ما حاکم است فرار متولیان و والدین از مواجه موشکافانه و روشن با مسألهای است که جوانان به گونهای مستقیم با آن دست و پنجه نرم میکنند! حال این مواجه مستقیم باید چگونه باشد و شامل چه مراحلی است؟
گام نخست: گردابی که باید دید...!
روابط پیش از ازدواج مسألهای است که بسیار گستردهتر از جامعه ایران و بسیار پیش تر از آن، گستره جوامع غرب و شرق را در نوردیده و برای نظاره تصویر 50 سال آینده جامعه خودمان در این زمینه میتوان آن جوامع را مشاهده کرد و پیش بینی نمود که با گسترش و اجرایی شدن این امر، خانواده و اجتماع در کشور ما به سوی چه سرنوشتی حرکت خواهد کرد. پمپاژ رسانهای در این زمینه با بزک کردن روابط پیش از ازدواج و به تصویر کشیدن تصویر پرهیجان و لذتبخش از آن به اقناع جوانان و نوجوانان میپردازد و آن را امری لازم و مهم و نشانهای از تمدن و تفکر آزاد مینماید و تنها راه ممکن برای یافتن زندگی سرشار از خوشبختی و آسودگی! روابطی که با عشق و لذت شروع میشود و پا به پای هم پیر میشوند! تصویری ایدهآل و افسانهای با چشمپوشی عمدی به روی آسیبهایی که در این مسیر جوامع غرب و شرق را به آن مبتلا کرده! ضربههای عاطفی شدید، ناامیدی و پوچی، ساییدگی روانی به دلیل شکستهای پیاپی، افسردگی و اضطرابهای شدید، بدبینی و منفی نگری، تخریب عزت نفس و اعتماد به نفس و عقب افتادگی نوجوانان و جوانان از مسیر رشد تنها تعدادی از پیامدهای شخصیتی این روابط فارغ از آسیبهای اجتماعی و روابط بین فردی است! امری که در متون و مقالات علمی غرب نیز به آن پرداخته شده اما آن زمان که قرار باشد با عموم مردم سخن بگویند با همان زبان رسانه که همگان شاهد آنیم سخن میگویند! به عبارتی در متون علمیشان از آسیبهای ناشی از رواج این روابط میگویند و از نگرانیهای دهشتانگیزشان و در رسانههایشان به بزک کردن چهره آن میپردازند!
گویا «دوستیهای قبل از ازدواج» مبدل به قاعدهای شده است که در تمامی رسانهها حاکم است و در ذهن مردمان رخنه میکند و در کوی و برزن و در مدرسه و دانشگاه جاریست و در رابطه خود با ویژگی کنجاوی و هیجان انسان در حرکتی دایره ای شکل یکدیگر را تقویت میکنند و به مثل یک گرداب هر چیز مجاور از جمله انسان و به ویژه از نوع جوانش را به درون خود فرو میبرد. اکنون با استدلالهای ضعیف مادران مضطرب که در بسیاری از مواقع با تهدید همراه میشود در کنار ظرف سرریز شده هیجانات نوجوانان و جوانان؛ محصول طبیعی، رخدادیست که امروز شاهد آنیم و آن گسترش روابط آشکار و پنهان پیش از ازدواج است!
آنچه والدین و به ویژه مادران و نیز نوجوانان و جوانان به آن نیازمندند مواجه مستقیم است و آن به معنای پذیرش وجود چنین جریانی است که میتوانید آن را بیماری یا ویروس بنامید؛ و سپس شناخت آن و در نهایت مواجه حساب شده و عمیق و دقیق با آن است حتی اگر لازم باشد در برخی افکار و رفتارهای غلط خود نیز بازنگری کنیم.
وجود یک خلأ...
همواره وجود یک خلا موجب میشود که امری موهوم آن را پر کند! این خاصیت ذهن انسان است! در این زمان ایراد بر امر موهوم نیست بلکه مشکل وجود آن خلأ است. آسیبشناسی فرهنگ ازدواج در کشور ما نشان میدهد که همواره در نظریه پردازی و مدیریت امر ازدواج علی رغم وجود چارچوبهای غنی مبتنی بر فرهنگ خود خلأ داشتهایم! چرا که در این امر صاحب تاریخی هستیم که یا ازدواج را بیرون از انتخاب و خواست جوانان بلکه در دست بزرگان قوم تعریف میکند و دست به تحکم و اجبار میزند و در سویی دیگر و با ورود فرهنگهای غریبه ازدواج امری نامرتبط با والدین تفسیر میشود که صفر تا صد آن در اختیار و انتخاب جوانانی است که در عین حال آسوده خواه و مسئولیت گریز هم تربیت شدهاند. مبتنی بر متون علمی دقیق برگرفته از منابع اصیل تاریخی و جامعهشناسی و روانشناسی روشها و راه حلهایی وجود دارد که متأسفانه نه در جامعه ما بلکه در جوامع جهانی نیز به کار برده نشده است! برخلاف تصور، جوامع جهانی فارغ از حاکمیت علمی تکنولوژیکی؛ به لحاظ جامعهشناسی و روانشناسی هیچگاه مبتنی بر بدیهیات تجربی و علمی مدیریت نشدهاند و از همین روی دنبالهروی از این فرایند جامعه و جوانان ما را مبتلا به همان آسیبهایی خواهد کرد که آن جوامع به لحاظ آسیبهای شدید روانی و اجتماعی با آن دست به گریبانند که تنها یک قلم مهم و اساسی آن از هم پاشیدگی مفهوم خانواده و نسبتهای درون آن است. در شماره آینده به آسیبشناسی دوستیهای قبل از ازدواج و پیامدهای آن در جوامع جهانی و در ایران خواهیم پرداخت.