یاسمین رضوی
در آغاز آدم بزرگها بودند. تنها آنها بودند و نیازهایشان، آنها بودند و کارها و شخصیتشان، روان و جسمشان و موجود دیگری که زیاد به رسمیت شناخته نمیشد، پرسپکتیوی بود از بزرگترها، نهایت کاری که میبایست برایش انجام میشد، رساندن غذا به او بود تا بزرگ شود. همین!
همه چیز دستخوش اراده بزرگترها بود. نوجوانی به عنوان یک دوره از چرخه رشد و زمانی که با ویژگیها و عواطف و تغییرات شدید جسمی و روحی هرگز به رسمیت شناخته نمیشد.
کمکم آدم بزرگها فکر کردند و فهمیدند که آن موجود پرسپکتیو چقدر مهم است و چقدر حالشان بسته به کیفیت آن روزگار است. بعد از آن فلاسفه به میدان آمدند، سپس روانشناسان و زیستشناسان دست در دست هم علم تعلیم و تربیت را تدوین کردند. درست است که در قرنهای متوالی تعلیم و تربیت و روانشناسی دستخوش نظرات گوناگون و متفاوتی بوده است، اما همین توجه به کودکی و نوجوانی و به رسمیت شناختن این دورههای رشد انسان، در ابعاد مختلف بسیار راهگشا و مهم افتاده.
در بیان اهمیت دوره نوجوانی، همینقدر کافیست که گفتهاند اگر تمامی پهنای عمر آدمی را در یک کفه ترازو و دوره کوتاه نوجوانی را در کفه دیگر قرار دهیم، کفه مربوط به دوره نوجوانی از نظر کیفیت و نقش سرنوشت ساز آن، سنگینتر از کفه دیگر است
در این فرصت میخواهیم درباره دختران نوجوان، حال و روح نوجوانیشان و نحوه ارتباط با آنها صحبت کنیم.
...