زهرا کیایی
حتی در گرماگرم تابستان سرما را احساس می‌کنی! با گذری کوتاه مدت به فاصله چند دقیقه تا چند ساعت! سرد است و سکوت! روشنایی سوسو می‌زند! گویی کسی آن‌جا نیست یا اگر هست کم تعداد و پراکنده‌اند! باید صدایشان کنی هرچند یا دیر پاسخ می‌دهند و یا هرگز! میانه ندارد و همه‌اش گوشه گوشه است یعنی کسی در میان نیست و هرکس در کنجی سرش به کاری گرم است! نیاز به پرس و جو یا گفتگو ندارد همه چیز با نگاهی پیداست! زن و شوهری که سال‌هاست با یکدیگر زندگی می‌کنند اما قلمروهایشان جداست و هریک با سربازان کوچک و بزرگشان یعنی یارگیری از فرزندان، در حال لشگرکشی و طرح ریزی عملیاتی بر علیه یکدیگرند! این تفرق توصیف خانه‌ای است که آدم‌هایش اگر هم با یکدیگر در حال گفتگو و در یک مکان مشاهده شوند محتوای مکالمه‌شان تحقیر و توهین و تهدید و طرد و اتهام است.
خانه یخی
سالها پیش زندگی مشترکشان را پس از گذر از کش و قوس‌های فراوان آغاز کردند، نخستین اختلافات در ماه‌های اول، به دعواهای هر روز شدیدتری در ماه‌های آینده بدل شد! دلیل آن‌ها کاملا واضح نبود! چون علی رغم آن‌که زندگی مشترکشان را با نارضایتی طرفین آغاز کرده بودند اما بسیار می‌شناسند دوستان و نزدیکانی را که زندگی مشترک خود را با عشق شروع کردند اما اکنون در همین جا قرار دارند که اینان! پس لزوما یک آغاز عاشقانه تضمین تداوم آن نخواهد بود و چه بسا آتش عشق به شعله علاقه مندی و سپس به شمع دوست داشتن و آن‌گاه به خاموشی بی‌احساسی بدل شده باشد! بارها برای جدایی اقدام کردند اما هربار به دلائل مختلف ناموفق ماند! برای حل این مشکل کسی پیشنهاد بچه‌دار شدن داد اما تولد او گرمای روابط را تنها برای چندماهی جرقه زد و شعله ور کرد! بازهم با همان توصیه فرزندان دوم و سوم هم آمدند اما آن‌ها تنها شوک‌هایی بودند که روح مرده را تنها برای چندماهی به تن بی‌جان روابط زوجین باز می‌گرداندند! آخرین بار طلاق گرفتند اما با داشتن سه فرزند خردسال! و با مشاهده مشکلات متعدد خود و سپس کودکانشان ! دوباره به زیر یک سقف بازگشتند! مجادلات و دعواها همه روزه است و فاصله قهرها و آشتی‌ها هر روز طولانی‌تر می‌شود. اکنون پس از گذشت سالها درگیری و تلاش‌های متعدد برای فرار از این مشکلات، مدت‌هاست که انرژی‌ها تخلیه و امیدها برای پایان آن وضعیت به نومیدی بدل شده! تنها یک راه حل یافته‌اند: هرکس در قلمرو خود باشد؛ بی‌نیاز از دیگری و بی‌توجه به او! این معنایی است که از آن به طلاق عاطفی یاد می‌شود! امری که حتی گاه زندگی و خانه را به میدان جنگ سرد بدل می‌کند و والدین به بیان توصیفاتی حق به جانب از خود نزد فرزندان می‌پردازند و دیگری را بدترین موجود دنیا معرفی می‌کنند که از بد حادثه نصیب آن‌ها شده! و سرانجام آن‌که به انجام حداقل وظایف والدینی و زناشویی خود اکتفا می‌کنند...