فائقه بزاز
سال قمری که به آخر میرسد و روزهای برگشتن حاجیها که میآید، دلمان، روزگارمان، دنیایمان دوباره بوی کهنگی میگیرد. بیقراری در وجودمان لانه میکند و دل دیگر در سینه آرام و قرار ندارد. اما چهارچوب و داربست خیمه آقا که عَلَم میشود انبوه بیقراری تبدیل میشود به لایه نازکی که ته قلب تهنشین میشود. دل غمگین است و محرم نوروز عشاق است؛ اما بالا رفتن عَلم آقا مثل خانه تکانی دل است تا «مقلب القلوب و الابصار» را به نیت قلب زخمی ارباب، زیر لب زمزمه کنیم.
آقاجان!
میگویند برای آرامش قلب، دست را روی سینه بگذار
و این آیه را بخوان؛ «الذین
آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله؛ ألا بذکرالله تطمئن القلوب؛ کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان
به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مییابد.»
و من درعجبم دل غمگین شما چگونه آن همه مصیبت
را تاب آورد و به آرامش رسید، که نه، ورای تمام این آرامش، به مقام یقین و نفس مطمئنه!
...