زهرا کیایی
ایدهآلهای زیادی برای داشتن یک خانواده نمونه داریم! برخیهامان تصویر دورنمای زندگیمان، خانوادهای گرم و فرزندانی کامل است که در جنبههای متعدد اعتقادی و اخلاقی و موفقیتهای شخصی و اجتماعی زبانزد باشند و آن دیگری میخواهد خانه و خانوادهای را بسازد که الگوی سایرین باشد و توانسته است ایدهآلهای اخلاقی و فرهنگی مورد نظر خود را در آن پیاده کند. در این مسیر تلاش های زیادی انجام میدهیم و خود را مقید به انجام رفتارها و مناسکی میکنیم که مارا به آن آرزوها برساند! اما خبر بد اینکه آنانیکه به این چشماندازها دست مییابند زیاد نیستند! و با این جمله زیاد آشنا هستیم که «چی میخواستیم و چی شد!»
مسافر یا راننده؟
همه انسانها، بخواهند یا نخواهند در زندگی خود صاحب ماشین هستند! ماشینی که آن را به هر «هدف» و در مسیر هر «جادهای» که بخواهند میرانند. نام این ماشین، «ماشین رفتار» است. تند یا کند راندن یعنی «مهارت در رانندگی» نیز از جمله ویژگیهای تعیین کننده صاحبان ماشین رفتار است. بدون تردید هر انسانی خود راننده این ماشین است و هیچ کس جز او نخواهد توانست ماشین رفتار او را براند؛ اما یک استثنا دارد: آنکه خود فرد بخواهد از صندلی رانندگی ماشین رفتار خود جدا شده و آن را به کسی یا چیزی بسپارد و خود در نقش مسافر در صندلی عقب تکیه دهد و استراحت کند. در این حالت مقصد و جاده و کیفیت رانندگی در اختیار راننده جدید قرار میگیرد و بسته به نوع انتخاب راننده توسط هر فرد؛ مقصد نهایی ممکن است به مکانی خوب یا بد ختم شود یا حتی به دنبال یک تصادف یا پرتاب شدن به یک پرتگاه به دلیل کیفیت نامناسب رانندگی، پایانی ناخوشایند رخ دهد! قانون کلی در این معامله آن است که پس از سپردن ماشین به رانندهای به غیر خودتان دیگر شما تعیین کننده نخواهید بود بلکه بخواهید یا نخواهید باید پیرو و مطیع باشید! همانند کسی که اختیار خود را به دست تصمیمات دوستان خویش میدهد و علی رغم آنکه ممکن است با رفتار یا تصمیمی مخالف باشد «همرنگ جماعت میشود» یا کسی که اختیار خود را به دست مواد اعتیادآور میسپارد و کلیه رفتارها و جهتگیریهای زندگیش را وابسته به آن قرار میدهد یا فردی که پس از ازدواج نیز بدون اجازه مادرش آب نمیخورد و تصمیمی نمیگیرد و به شدت وابسته اوست و یا...