فاطمه اقوامی
تو دل تاریخ یه روزهایی هست که هیچ جوره نمیشه توصیفشون کرد... هر چی با خودت کلنجار میری که کلمات و جملات را پشت سر هم بچینی و بتونی یکم از اون روز بگی نمیشه که نمیشه و حس میکنی همه راهها برای گفتن و شرح دادن بن بسته... همش تو دلت میگی کاش منم تو اون روز بودم... کاش میتونستم باشم و تو اون هوا نفس بکشم... کاش شمیم عطر اون روز به مشام منم خورده بود... و کلی ایکاشهای دیگر... زمان که دنده عقب نداره ولی پرنده خیال بال و پرش بسته نیست... میتونه دل ما رو همراه خودش کنه و برامون اون روز رو به تصویر بکشه... حالا فکر کنید ما هم وسط ماجرا هستیم... وسط یه بیابون... تو یه روز گرم... بین یک جمعیت زیاد... در مسیر یک سفر... جایی نزدیکی یک برکه زلال... پیام میرسد هر جای راه هستید همه یک جا جمع شوید که خبر مهمی در راه است... همه مقدمات زود مهیا میشود برای خلق یک اتفاق بزرگ... چشمها خیره میشود به یک نقطه... آنجا که آفتاب و مهتاب دست در دست با شکوهی پر فروغ طلوع میکنند... نفسها در سینه حبس شده... و ناگاه صدایی دلنواز و غرا در گوش دشت می پیچد: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ... و از همین نقطه پروژه یک انتخاب بزرگ برای بشریت کلید میخورد...
دوباره آسمانها را آذین بستهاند... جشن و سروری برپاست در دل بیداردلان... ملائکه سرود شادی سر دادهاند... همه اینها حکایت از آن دارد که دوباره غدیر از راه رسیده است... تمام ماجرا غدیر در سه روز رخ میدهد اما وسعتش به اندازه تمام تاریخ است... سررشته خیلی از رخدادها را اگر دنبال کنید به غدیر میرسید... چقدر خوب گفتهاند که اگر غدیر شناخته میشد و یادش در دلها زنده میماند هیچگاه سری در کربلا به روی نیزه نمیرفت... خلاصه باید هزاران بار غدیر را برای خودمان مرور کنیم تا مبادا در دلهایمان گرد فراموشی بر آن بنشیند... بیایید با هم اندکی درباره این روز بخوانیم....
سابقهای بزرگ
انگار از همان اول قرار بوده روز 18 ذی الحجه بشود گل سر سبد روزهای خوب... در پیشینه این روز وقایع بزرگی چون ـ روز قبولی توبه حضرت آدم ـ روز نجات حضرت ابراهیم از آتش ـ روز نصب حضرت هارون به عنوان وصی حضرت موسی ـ روز نصب شمعون به عنوان وصی حضرت عیسی به وقوع پیوسته است.
یک تقارن جالب
شاید برایتان جالب باشد بدانید بعد از طی دوره 25 ساله غصب خلافت حضرت علیعلیهالسلام، خلیفه سوم در روز 18 ذی الحجه کشته شد و مردم فردای آن روز مولای متقیان بیعت کردند. یعنی درست روز بعد از سالگرد عید غدیر.
ردپای بانوان در غدیر
از همان اول که محمدصلیاللهعلیهوآله ندای توحید سر داد، بانوان جامعه همراه و همگامش بودند و در تمام صحنهها، حضور مؤثرشان به چشم میآمد. در واقعه غدیر هم به عنوان آخرین وظیفه ابلاغی رسول خدا بانوان نقش خود را به درستی ایفا کردند و پیامرسان و مبلغ غدیر بودند و نام بسیاری از آنها به عنوان راوی این واقعه بزرگ در کتب اسلامی و تاریخی به ثبت رسیده است. بانوانی چون:
1.فاطمه زهراسلاماللهعلیها
حضرت زهرا در طول حیات کوتاه شان بعد از غدیر، بارها با سخنان خود سعی کرد یادآور این واقعه بزرگ برای مردم باشد. گروهی از انصار برای توجیه راه خطایی که رفته بودند به حضرت زهرا گفتند: اگر مطالب شما را قبل از بیعت با دیگران میشنیدیم با غیر علی بیعت نمیکردیم. حضرت فرمودند: آیا پدرم در روز عید غدیر برای کسی عذر باقی گذاشت؟
2. ام سلمه
ام سلمه از بانوان بزرگی است که در واقعه غدیر حضور داشت و بعد از آن هم در خط ولایت ماند. او واقعه غدیر را اینطور نقل میکند: «در غدير خم رسول خداصلي الله عليه و آله دست علىعليه السلام را بالا برد، تا آنجا كه سفيدى زير بغلش را ديديم، آنگاه فرمود: هر كس من مولاى او هستم پس على مولاى اوست.»
3. اسماء بنت عمیس
او در هنگام وقوع ماجرای غدیر همسر ابوبکر خلیفه دوم بود و پسرش در مسیر حجه الوداع متولد شد. او از راویان واقعه غدیر به شمار میرود.
4. ام هانى بنت ابى طالب
او خواهر حضرت علی علیهالسلام است که حدیثی در پیامبر از او به عنوان «یکی از بهترین مردم» یاد کردهاند. احادیث مهمی چون ثقلین و غدیر را از طریق این بانوی بزرگوار روایت شده است. او درباره غدیر خم این چنین نقل میکند: «رسول خداصلي الله عليه و آله از حج بازگشت، تا در غدير خم فرود آمد، سپس برخاست و در گرماى سوزان چنين گفت: اى مردم هر كس من مولاى او هستم، پس على مولاى اوست. خدايا، هر كس او را دوست دارد، دوست بدار و هر كس با او دشمنى كند، دشمن بدار؛ هر كس او را زبون سازد، زبون گردان و هر كس او را يارى كند، يارى كن.»
...