زهرا کیایی
این خبر برای اغلب مردم جهان غافلگیرکننده خواهد بود چرا که برخلاف تصوری است که درباره خود و زندگی خود دارند. افراد تصور میکنند که خود رقم زننده افکار و در ادامه تصمیمات و گفتار و رفتار و در نتیجه سبک زندگی خویشند! آنها گمان میکنند بر خود و دنیای درون خود کنترل دارند اما برخلاف این تصور عمومی آن کسی که ذهن آنها را کنترل میکند؛ آنها نیستند و خبر نگرانکنندهتر آن که نه تنها آنها کنترلکننده ذهن شان نیستند بلکه ذهن خارج از کنترلشان خود آنها را نیز کنترل میکند! به این ترتیب انسانها تحت کنترل ذهن خارج از کنترل خویش قرار دارند! اما سؤال اینجاست: پس چه کسی ذهن آنان را کنترل میکند؟ و در نتیجه آنها تحت کنترل چه کسانی هستند؟!
ذهن چیست؟
در روانشناسی ذهن شامل مجموعهای است از حواس، ادراک، تصورات، حافظه، تفکر، و کلیه تواناییهای شناختی، تحت فرماندهی واحدی بنام مغز. بنابراین میتوان گفت ذهن همه چیز را بر عهده دارد و مسئول تمامی اتفاقاتی است که در حوزه گفتگوی افراد با خودشان و باورها و اعتقادات آنها رخ میدهد و به طور طبیعی هدایتگر مسیر زندگی افراد و سبک زندگی و در نتیجه موفقیتها و شکستها یا احساس آنها از خوشبختی یا شوربختیشان است! اما نکته بسیار مهم اینجاست که ذهن همچون کارخانهای است که تولیدات آن وابسته به مواد اولیهاش یعنی اطلاعات است. به این معنا ذهن بسته به اطلاعاتی که به آن داده میشود شروع به استفاده از تواناییهای شناختی اش میکند و چنانچه مواد اولیه او با نقص همراه باشد محصولات آن ذهن نیز دچار ضعف و نقصان خواهد شد. به علاوه عقل که از جمله منابع شناخت انسان در کنار سایر منابع چون علم و وحی محسوب میشود و در تعریف واژگانی به معنای چیزی شبیه افسار است و آن طنابی است که به وسیلهاش زانوی شتر سرکش را میبندند، چنانچه توسط ذهن مورد استفاده واقع شود محصولاتی کاملا متفاوت از ذهنی ارائه میدهد که از این منبع سود نمیبرد! همانطور که تصور ذهنی که به جای استفاده از علم در کارکرد خود از منابع اطلاعاتی غیر دقیق استفاده کند تصور ذهنی ناکارآمد خواهد بود.
به این ترتیب به طور خلاصه میتوان ذهن را مرکز فرماندهی آدمیتعریف کرد که کارآمدیاش وابسته به منابع اطلاعاتی اوست که مهمترینهای آن شامل علم، عقل و وحی است و چنانچه منابع اطلاعاتیاش به هردلیل با نقصان مواجه شود مبتلا به آسیب خواهد شد.
نکته دیگری که نیازمند توجه است خطاهای ذهنی است! به این معنا که ذهن افراد مبتلا به خطاهای گوناگون در کارکردهای حسی و ادراکی و توجه و حافظه و غیره میشود! مثلا دو نفر از رخدادی واحد گزارشی متفاوت دارند زیرا ممکن است بخشی از حادثه را فراموش کرده باشند یا اصلا به آن توجه نکرده باشند یا در فهم حقیقت آن بنابر دلایل متعدد دچار خطا شده باشند این خطاهای غیرارادی در کنار خطاهای ارادی که به دلایل گوناگونی چون ورود نیات مختلف شخصی یا گروهی اتفاق میافتد از ذهن، کارخانه مستعد تولیدات ناقص میسازد و از همین روی همواره نیازمند کمک گرفتن از منابعیت که پیش از این ذکر شد.
...