کد خبر: ۱۰۷۶
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۳
پپ
خاطرات یک دانشجوی محجبه در آمریکا
صفحه نخست » ینگه دنیا



مریم سیادت

در اين قسمت تصميم گرفتيم به جاي رسم و رسومات و فرهنگهاي حاکم بر کشورهاي ديگر از تجربيات دانشجويان ايراني صحبت کنيم و از اين طريق با سبک زندگي و تحصيل در کشورهاي غربي آشنا شويم. هم فال است و هم تماشا.

در ايران دوره کارشناسي ارشدم رو در رشته رياضي تمام کرده بودم و قاعدتا دوست داشتم که در رشته خودم ادامه تحصيل بدم و براي دکتراي رياضي اپلاي کرده بودم. ضمنا سابقه چند سال تدريس هم داشتم. بعد از اخذ پذيرش در دکتراي رياضي، قرار بود براي جلسهاي برم پيش رئيس گروه که با توجه به سوابقم تصميم بگيره که من براي تدريس کدام درس مقطع ليسانس مناسبتر هستم.

وقتي وارد اتاق رئيس گروه شدم، ظاهرا از حجاب من تعجب کرد. بعد از کمي صحبت، رئيس گروه رُک بهم گفت که؛ آيا با اين قيافه ميخواهي بري سر كلاس و تدريس كني؟ تصميم گرفتم با رئيس دانشكده صحبت کنم چون آدم خوش برخوردي به نظر ميرسيد. وقت گرفتم و در اتاق منشي منتظر بودم؛ ولي از شانس بد من، او با چند نفر ديگه وارد اتاق شد و دستش رو به سمت من دراز كرد که با من دست بده! من كه حسابي هول كرده بودم، عذرخواهي كردم و توضيح دادم که نميتونم باهاش دست بدم.

احتمالا حدس ميزنيد که عاقبت کار چي شد. اينقدر فضاي دانشكده رياضي سنگين شد كه نهايتا تصميم گرفتم به رشته علوم كامپيوتر تغيير رشته بدم. البته گذشت زمان بهم ثابت کرد که رشته علوم کامپيوتر براي من خيلي بهتر بود و اين سختيها، برايم نتيجه خوب داد؛ عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد.

در ترم اول درسي داشتم به نام آمار پيشرفته که توسط يک استاد معروف تدريس ميشد. استاد درس، فارغالتحصيل دانشگاه بركلي بود و با توجه به اينكه دانشگاه بركلي دانشجويان خارجي زياد داره، توقعم اين بود كه با حجابم مشكلي نداشته باشه. ولي تصورم كاملا غلط بود. کلاس مخصوص دانشجويان دکترا بود بنابراين تعداد کمي دانشجو در کلاس حاضر بودند. استاد درس براي اينکه مطمئن بشه که همه درس را متوجه شدند، همه دانشجوها را به اسم صدا ميکرد. مثلا جکي متوجه شدي؟ رايان سؤالي نداري؟ حتي دانشجويان پسر ايراني رو به اسم صدا ميکرد ولي هيچ بار اسم من در بين اين دانشجوها نبود.

اين کلاس تکاليف سختي داشت. با توجه به اينكه معمولا ما ايرانيها از لحاظ علوم تئوري قويتر هستيم، بيشتر مواقع من تمرينها رو حل ميكردم و دانشجويان آمريكايي براي حل تمرين از من کمک ميگرفتند و جوابي شبيه به جواب من در حل مسأله ميآوردند. ولي استاد کلاس دقيقا برعكس، فكر ميكرد که من از بقيه کمک گرفتم.

...

نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: