فائقه بزاز
درد را از هر طرف که بخوانی همان درد است. فرقی نمیکند ایران باشد یا هر جای دیگر. همان موضوعی که یکی را از مانیل به ایران میکشاند تا حتی در اوج روزهای پر التهاب جنگ هم در همین دیار غریب اما آشنا بماند وگرهای باز کند و درد را التیام بخشد.
کمتر کسی است که خبر فوت خانم دکتری با روسری صورتی و عینک آفتابی را در فضای مجازی ندیده باشد؛ پزشکی که گفته میشود 42 سال در دزفول خدمت صادقانه داشته، حتی در داغی روزهای دفاع مقدس. او مردم دزفول را بستگان خود میدانست اما خیلی از ما، او را نمیشناختیم و حتی نام او را هم نشنیده بودیم!
"اورارا باتارا" در مانیل فیلیپین به دنیا آمد؛ روزهای کودکی، نوجوانی و جوانیاش را در سرزمین خودش گذراند و ۴۲ سال پیش وقتی تازه ۲۵ ساله شده بود، تصمیم گرفت در کشوری دیگر به عنوان پزشک مشغول به کار شود. به همین دلیل بار سفر بست و تصمیمش، او را از مانیل به دزفول رساند. او کیلومترها راه را سوار بر هواپیما پرواز کرد تا رسید به روزهای آرامش و آسایش ایران.
...