یاسمن رضوی
کودکان، پرسروصدا و بازیگوش و با نشاطند. کافی است کودکی در خانه باشد تا تمام اعضاء را از رخوت و بیحوصلگی نجات دهد. هیجانزدگیهای گاه و بیگاهش از مواجهه با اتفاقات و عوامل مختلف و شور تجاربی که برایش تازگی دارند، همه را سر ذوق میآورد. خندههای از ته دل و خستگیناپذیریاش برای دویدن، بازی کردن، حرف زدن و پرسیدن، جایی برای کسالت باقی نمیگذارد. ما از کودکان جز این انتظار نداریم تا اینکه به سن نوجوانی میرسند و با مسائل بلوغ دست و پنجه نرم میکنند. در این برهه، از آن همه شلوغی و سروصدا کاسته میشود و اتفاقا نوجوان نیاز به خلوتگزینی و سکوت پیدا میکند. برخی از والدین این نیاز فرزندشان را برنمیتابند و گمان میکنند مشکل جدیای وجود دارد. برخی هم به سادگی از کنار تمام تغییرات روحی نوجوان عبور میکنند و آنقدر سرشان به کار خودشان است که ممکن است زمانی که کار از کار گذشت، رگههای بیماری را در او کشف کنند. ما در ادامه میخواهیم به تغییرات خلق و خو در نوجوان بپردازیم، تغییراتی که گاه به افسردگی نوجوانی تعبیر میشود و بگوییم چه موقع این تغییرات از حد معمولی فراتر رفته و باید برای آن ها فکری کرد و چه کاری از دست والدین در این جور مواقع ساخته است.
افسردگی چیست؟
افسردگی آن حسی است که اغلب انسانها در زندگی تجربهاش کردهاند. خوب است بدانید گستردگی افسردگی در میان امراض روحی به سرماخوردگی در قلمرو بیماریهای جسمی، مقایسه میشود. تا این حد زیاد و تجربه شده. آمارها میگویند 30 درصد از مردم تجربهی افسردگی دارند.
...